امروز :سه شنبه, ۲۸ فروردین , ۱۴۰۳
مولانا عبدالحمید:

این اعدام‌ها مغایر اسلام و قوانین بین‌ المللی هستند؛ آنها را متوقف کنید

این اعدام‌ها مغایر اسلام و قوانین بین‌ المللی هستند؛ آنها را متوقف کنید

شیخ‌الاسلام مولانا عبدالحمید، امروز (15 اردیبهشت 1402) در مراسم نماز جمعه زاهدان، از اعدام دست‌کم 20 بلوچ در زندان‌های مختلف کشور در این هفته ابراز تأسف کردند و آن را «مغایر با اسلام و قوانین بین‌المللی» دانسته و خواستار توقف این اعدام‌ها شدند.
به گزارش سنی‌آنلاین به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر امام‌جمعه اهل‌سنت زاهدان، شیخ‌الاسلام مولانا عبدالحمید گفتند: این روزها خبرهایی است که تعداد زیادی، 20 نفر و یا بیشتر، از مردم بلوچ سیستان‌وبلوچستان را به جرم مواد مخدر اعدام کرده‌اند. بسیار جای تعجب است که در شهرهای مختلف در طول یک هفته این تعداد افراد اعدام می‌شوند که زن و بچه دارند. چه کسی بچه‌های اینها را سرپرستی می‌کند؟ آیا حکومت‌ها نسبت به یتیم‌ها و زنان بی‌سرپرست مسئولیتی ندارند؟ این اعدامی‌ها پدر و مادر و خانواده و فامیل دارند؛ چه داغ و دردی برای آنها ایجاد می‌شود. با این اعدام‌ها چه اندازه دشمنی در بین خانواده‌ها ایجاد شده و مخالف درست می‌شود.
ایشان خاطرنشان کردند: شما در سیرۀ آنحضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم نمی‌بینید که حتی یک اسیر را هم کشته باشد. تمام اعدام‌ها در حیات طیبه آنحضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم از تعداد انگشتان یک دست هم کمتر بوده است و آن‌هم برای قصاص و یکی دو مورد بسیار جزئی دیگر بوده است؛ اگرچه آنحضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم به گذشت هم ترغیب داده است. این اعدام‌ها هیچ سابقه‌ای نه در سیرۀ حضرت رسول دارند و نه در سیرۀ حضرت علی. در جنگ‌هایی مانند نهروان و جمل و صفین که تبعا در این جنگ‌ها از دو طرف افرادی کشته شده‌اند، اما حضرت علی در این جنگ‌ها یک اسیر را هم نکشته است. قاتل حضرت علی چنان ضربه‌ای به ایشان زده بود که امید زندگی برای ایشان وجود نداشت. وقتی قاتل را دستگیر کردند می‌خواستند او را بکشند اما حضرت علی اجازه نداد و فرمود من هنوز زنده هستم، اگر از دنیا رفتم وارثان اختیار دارند. بعد از شهادت حضرت علی، اختیار در دست اولیاء افتاد و او را قصاص کردند.

آیا برای مردم استان شغل ایجاد کرده‌اید که الان آنها را اعدام می‌کنید؟!
خطیب جمعه زاهدان به بیکاری و مشکلات اقتصادی در سیستان‌وبلوچستان اشاره کردند و گفتند: ما در منطقۀ بلوچستان زندگی می‌کنیم که بسیار محروم است و در دامنۀ کویر لوت قرار دارد و شغل نیست. آیا حاکمیت و دولت‌ها در اینجا کارگاه و کارخانه احداث کرده‌اند و یا معادن را فعال کرده‌اند و یا از پتانسیل‌های دریا و مرزها استفاده کرده‌اند؟ حکومت در کدام قسمت شغل ایجاد کرده‌ است که الان مردم را اعدام می‌کند؟! مردم بیکارند. مواد مخدر ضررهای سنگینی دارد و یکی از موادهای خطرناک است. اما آیا شما برای مردم شغل ایجاد کرده‌اید؟ می‌دانید که بخش بزرگی از این مردم از گرسنگی دنبال این کار رفته‌اند؟ ما نام داریم که بعضی به‌خاطر پانصدهزار تومان و یک میلیون تومان رفته‌اند و کشته شده‌اند. سیستان‌وبلوچستان بیشترین جمعیت جوان را دارد؛ این جوانان بیکار هستند و تحصیلات هم ندارند. آیا شما زمینۀ تحصیل و آموزش اینها را آن‌طور که باید فراهم کرده‌اید؟
ایشان افزودند: متاسفانه هنر ما در اعدام است. این هنر نیست. قوانین اعدام و بسیاری از قوانین جزایی کشور که به تصویب مجلس هم رسیده‌اند نه با سیرۀ رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم و سیرۀ حضرت علی مطابقت دارند و نه با شریعت اسلامی و فقه اسلامی و نه با قوانین بین‌المللی. یک مشکلی که ما از اوایل انقلاب داریم این است که هر قانونی که تصویب شده همچنان دست‌نخورده باقی مانده است. در همین قانون اساسی بندهایی داریم که جواب نداده و کشور را فلج کرده‌اند و باید تغییر کنند. در تمام دنیا وقتی قانونی را تصویب می‌کنند بررسی می‌کنند که این قانون به نفع بوده یا به ضرر. تمام قوانینی که در دنیا تصویب می‌شوند قوانین آسمانی نیستند، بلکه عقل بشر هستند و بشر مرتکب اشتباه می‌شود. کسانی که بالاتر از ما بوده‌اند مرتکب اشتباه شده‌اند اما اشتباه خود را اصلاح کرده‌اند.

کسی که ملت خود را می‌کُشد چه اعتمادی بر او است؟
مولانا عبدالحمید اظهار داشتند: در زمان آنحضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم صحابه پیشنهاد دادند که منافقینی که اخبار مسلمانان را به دشمنان می‌رسانند و دشمنان را علیه مسلمانان تحریک می‌کنند کشته شوند، اما آنحضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند اگر من اینها را بکُشم مردم دنیا می‌گویند محمد- صلی‌الله‌علیه‌وسلم- ملت خودش را می‌کشد. کسی که ملت خودش را می‌کُشد چه اعتمادی بر او است؟! آنحضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم راضی نشدند منافقینی که چند مرتبه قصد ترور ایشان را کردند و ایشان را جادو کردند، کشته شوند؛ این است گذشت و ترحم.
ایشان تصریح کردند: ما خیرخواهانه می‌گوییم که جلوی این اعدام‌ها را بگیرید. اعدام برای کشور و ملت ایران ضرر است. چرا دنیا بگوید که ایران بیشترین آمار اعدام را دارد. کدام دولت ملت خودش را می‌کُشد. اینها ملت شما هستند و کشتن اینها درست نیست. اعدام مردم و زدن معترضی را که با سلاح نیامده و فقط حرف دارد متوقف کنید. کسانی را که انتقاد می‌کنند زندان نکنید، بگذارید حرف بزنند.

بزرگترین ظلم را به کشور و رهبری کسانی کرده‌اند که جلوی «انتقاد» را گرفتند/ هیچ‌کس در دنیا نباید خط قرمز باشد
امام‌جمعه زاهدان تاکید کردند: بزرگترین ظلم را به کشور و جمهوری اسلامی و به شخص رهبری کسانی مرتکب شده‌اند که جلوی انتقاد را گرفتند. بالاتر از حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وسلم در دنیا کسی نیست؛ از ایشان هم انتقاد شده است. حدیث صحیح بخاری است که آنحضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم در تقسیم صدقات، به یکی از افراد چیزی نداد. یکی از صحابه آمد و سه مرتبه از آنحضرت سؤال کرد که چرا به آن شخص چیزی ندادید؟ آنحضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم او را قانع کرد که چرا به آن شخص چیزی از صدقات نداده است. یا اینکه یک یهودی که از آنحضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم طلب داشت، ردای آنحضرت را چنان کشید که اثر آن بر گردن مبارک ایشان باقی ماند. وقتی صحابه خواستند او را تنبیه کنند آنحضرت اجازه نداد و فرمود که این صاحب حق است و صاحب حق، حق اعتراض دارد و دستور دادند که بیشتر از مقدار طلبش به او داده شود.
ایشان خاطرنشان ساختند: هیچ‌کسی در دنیا نباید خط قرمز باشد. انتقاد مفید است و راه را باز می‌کند. اگر به کسی اجازه ندهید از بنده که پیش‌نماز شما هستم انتقاد کند شما بزرگترین ظلم را در حق بنده کرده‌اید. تا زمانی که از بنده انتقاد نکنید من نمی‌توانم عیب کارم را پیدا کنم و خود را اصلاح کنم. شما نخبگان را نگذاشتید که با بزرگان قوم ارتباط بگیرند و با آنها صحبت کنند.
ایشان افزودند: ما در دین اسلام این چیز را نداریم که کسی خط قرمز باشد. لذا خط قرمز تعیین نکنید. همه انسان هستند. هیچ مصوبه‌ای که خبرگان و مجلس تصویب کرده‌اند وحی مُنزّل نیست و اشتباه دارد. رهبری هم هیچگاه نگفته‌ که معصوم است. همه مرتکب اشتباه و لغزش می‌شوند. بنده هم بارها گفته‌ام که هر جا حرف اشتباهی زدم اگر کسی به بنده تذکر بدهد خوشحال می‌شوم و اگر به درستی اشتباه بنده گرفته شود آن را اصلاح می‌کنم. اما این راهی که انتخاب شده است بن‌بست‌ها را افزایش می‌دهد و تنها راه گفتگو و جلب رضایت اکثریت ملت است.
امام‌جمعه زاهدان گفتند: بنده چند سال قبل این پیشنهاد را دادم که شما «تریبون آزاد» بگذارید و اجازه بدهید که مردم اگر از دستگاه قضایی، مجلس و رئیس‌جمهور انتقاد دارند بیایند و حرف بزنند. من نگفتم که از رهبری هم حرف بزنند، ولی اعتقاد بنده بر این است که به نفع رهبری و به نفع همۀ مقامات است که مردم بتوانند در تریبون آزاد از هر کسی که انتقاد دارند حرفشان را بزنند. اما این پیشنهاد را گوش نکردند.

زندان و کشتن نمی‌تواند مسالۀ شما را حل کند؛ بهترین راه گفتگو و شنیدن حرف منتقد و مخالف است
مولانا عبدالحمید افزودند: نباید اطراف یک شخصیتی را که الله تعالی یا ملت و قانون همه چیز را به دست او داده است، طیف خاصی بگیرد. در بعضی دیگر از کشورها نیز چنین مشکلی وجود دارد. هرجا که این اتفاق پیش بیاید مشکل درست شده است. هر کسی که مسئول است باید در اختیار تمام طیف‌ها باشد و همه حرف‌شان را بزنند. بنده چنان بر این دیدگاهم مطمئنم که اگر سوگند هم بخورم مشغول‌الذمه نمی‌شوم که زندان و کشتن نمی‌تواند مسالۀ شما را حل کند، بلکه نشست و گفتگو و شنیدن نظر منتقد و مخالف می‌تواند مساله را حل کند. به حرف این ناصح گوش کنید و زندانیان سیاسی مرد و زن و دانشگاهیان و علما را آزاد کنید و با آنها بنشینید و به حرف‌شان گوش کنید.
ایشان افزودند: ما هم از این ناراضی هستیم که کسی مأموری را بکشد یا یک روحانی را با ماشین بزند. ما هم این را نمی‌پسندیم. ما می‌گوییم که ایرانی، ایرانی را نکشد. بنده جمعۀ گذشته به نیروهای نظامی و انتظامی و بسیج توصیه کردم که مردم را نزنید. اینها مردم ایران هستند و شما هم ایرانی و فرزند همین ملت هستید و نمی‌توانید فرار کنید و جایی دیگر بروید و زندگی کنید، باید در کنار همین مردم باشید. توصیۀ من به مردم ایران هم این است که مأمورین را نزنید. کشتن انسان درست نیست، حالا ما که هموطن هستیم منافع مشترک داریم.
ایشان ادامه دادند: بنده صریح به شما بگویم که به این روش نمی‌شود کشورداری کرد. زندان مسأله شما را حل نمی‌کند. بسیاری از علما را زندانی کرده‌اند و علما گلایه دارند. بنده چند کلمه صحبت کرده‌ام، اما این علما کارشان تدریس است. بنده افسوس می‌خورم که افراد فرهیخته را در زندان‌ها می‌بینم. بعضی را که به رهبری نامه نوشته و انتقادی کرده‌اند گرفته‌اند و زندان کرده‌اند. این افراد را زندان نکنید بلکه آنها را نزد رهبری ببرید که حرف خودشان را بزنند.

تحریم‌ها به نفع ملت نبود؛ به نفع اشخاص و آقازاده‌ها بود/ کمر پول ملی شکسته و کشور با بن‌بست کامل مواجه است
امام‌جمعه زاهدان گفتند: امروز کشور با یک چالش جدی و بن‌بست کامل مواجه شده است. نیروهای مسلح و کارمندان شما گرسنه هستند و وزارتخانه‌های شما روحیۀ خود را از دست داده‌اند. امروز همۀ اصناف اعتراض دارند که ارزش پول از بین رفته است. وقتی ارزش پول افت کند چه چیزی می‌تواند جای آن را بگیرد؟ وقتی یک دلار به بیش از پنجاه هزار تومان رسیده است و پول شما در مقابل پول تمام کشورها ارزشی ندارد چگونه می‌توان با این پول کار کرد؟! شنیده‌ام که مسئولان گفته‌اند مبلغی به حقوق کارگران و بازنشستگان افزوده شود؛ شما این مبلغ را اضافه می‌کنید، اما وقتی پول ارزش نداشته باشد هیچ فایده‌ای ندارد. هر کسی در هر بخشی کار می‌کند نیاز به کارگر دارد و هر چه بدهد نمی‌تواند رضایت آنها را حاصل کند. شرکت‌ها نمی‌توانند رضایت کارگران خودشان را جلب کنند.
ایشان افزودند: زمانی بوده که چهارصدهزار تومان یکهزار دلار بوده است، یا اینکه بعداً یک میلیون تومان یکهزار دلار شد و کسی که سه میلیون حقوق داشته ارزش آن سه هزار دلار بوده و حقوق ده میلیونی، ده‌هزار دلار بوده است، اما حالا ارزش این پول کجا رفته است؟! کمر پول ملی شکسته است. ارزش پول باید برگردد. شما این همه فرصت داشتید، اما نتوانستید مشکل تحریم‌ها را حل کنید. هسته‌ای چقدر ارزش داشت که وضعیت ایران را به اینجا برساند؟ شما به حرف مردم گوش نکردید. باید مسأله را حل می‌کردید و اجازه نمی‌دادید کار به اینجا برسد. بعضی گفتند که این تحریم‌ها نعمت هستند و کشور آباد می‌شود؛ کجا آباد شد؟ این تحریم‌ها به نفع افراد و اشخاص و آقازاده‌ها بود که نفت را بردند در بازار سیاه فروختند. این تحریم‌ها به نفع ملت نشد و منافع ملی ضربه خورد. شما نتوانستید به‌صورت صحیح با فساد و اختلاس هم مبارزه کنید و موضوع را مدیریت کنید و خزانه‌ها را خالی کردند. امروز زمزمه‌هایی است که می‌خواهند بسیاری چیزها را بفروشند.

کشور «ثبات اقتصادی» ندارد چون «ثبات سیاسی» ندارد
مولانا عبدالحمید در ادامه گفتند: ملت ایران یکی از بهترین ملت‌های دنیا و ایران یکی از سرمایه‌دارترین کشورهای دنیاست و بزرگترین سرمایۀ این کشور نخبگان و انسان‌های مستعد هستند که بسیاری از آنها نتوانستند اینجا زندگی کنند و فرار کرده و در بیرون زندگی می‌کنند؛ باید از آنها بخواهیم که دوباره به ایران برگردند. باید ارزش پول ملی برگردد و یک میلیون تومان حداکثر هزار دلار باشد و این آسان است اگر راه درست را انتخاب کنیم. شما حقوق کارگران و بازنشستگان را افزایش ندهید، بلکه ارزش پول ایران را برگردانید به نحوی که به آنها یک میلیون تومان حقوق بدهید و این حقوق بشود هزار دلار. اگر یک کارگر که الان صد یا صدوپنجاه دلار حقوق می‌گیرد، هزار دلار حقوق بگیرد می‌تواند برای خودش منزل و زندگی درست کند.
ایشان تاکید کردند: راه برگرداندن نخبگان به کشور برگرداندن ارزش و اعتبار پول ملی است و راه اصلاح اقتصاد نیز همین است. امروز اقتصاد ثبات ندارد، زیرا سیاست ما ثبات ندارد. وقتی ثبات سیاسی نباشد هیچ ثباتی در کشور نخواهد بود و همه چیز متزلزل می‌شود.


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید