امروز :جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳

جمعه خونین زاهدان از نگاهی دیگر

جمعه خونین زاهدان از نگاهی دیگر

۱. یادداشتم را با سخنی گهربار از نبی مکرم اسلام صلوات‌الله‌وسلامه‌علیه در پی واقعه تاریخی اُحد آغاز می‌کنم: آنگاه‌که غزوه احد پایان یافت، یاران نبی صلی‌الله علیه و آله و سلم شهدای خود را به مدینه منوره منتقل می‌کردند و از هر سو گریه، ناله و شیون به گوش می‌رسید ولی دو یار، مظلومانه، بدون کس و خانواده در میدان نبرد پس از جان‌فشانی و شجاعت بی‌نظیر، غرق در خون بودند. برای یکی کفن نبود با عبائی که اگر سرش را پوشش می‌دادند، پاهایش بیرون می‌آمد و اگر پایش را پوشش می‌دادند، سرش بیرون می‌شد، نبی رحمت و عطوفت و مهربانی دستور دادند سرش را بپوشانند و این‌چنین به خاک سپرده شد و چنان بر مظلومیت سیدنا مصعب بن عمیر رضی‌الله‌عنه گریه نمودند که اشک مبارک، محاسنش را خیس نمود، و دیگری حمزه سیدالشهدا رضی‌الله‌عنه بودند که پس از شهادت مظلومانه و مثله شدن توسط هند، چنان این صحنه دردناک بود که رسول نبی مکرم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «حمزه لا بواکی له؛ حمزه کسی را ندارد که برای او گریه کند.»
۲. گویا تاریخ تکرار شده است. برای کسی که با وضو و سجاده و لباس سفید از مسجد بیرون آمده، پاداشش گلوله‌ای بر سر یا سینه، گریه‌کننده‌ای وجود ندارد، و نگاه‌ها همه به‌سوی دیگری معطوف شده است.
۳. پس از گذشت دو هفته از جمعه خونین مصلای زاهدان روایت‌های متفاوتی از چگونگی رخداد بیان می‌گردد روایت رسمی که با بیانات مولوی عبدالحمید اسماعیل‌زهی، امام‌جمعه اهل سنت مسجد مکی زاهدان در تعارض است.
۴. بایستی در این رخداد خونین چهار واقعه: صحت‌وسقم تعرض فرمانده انتظامی شهرستان چابهار به دختر بلوچ، حمله به نمازگزاران و شهادت و زخمی شدن جمعی از آنان، معاونت اطلاعات سپاه سلمان و جمعی از بسیجیان، تعرض به اماکن عمومی و خصوصی مورد بررسی جداگانه قرار بگیرد تا زوایای پیدا و پنهان آشکار و به تعارضات پایان داده شود. این امر در سایه تشکیل کمیته حقیقت‌یاب تخصصی با حضور کارشناسان خبره، معتمدان و نمایندگان از هر دو سو شدنی است که در این راستا راهکارهای لازم قابل ‌ارائه است.
۵. زاهدان از دیرباز حتی پیش از انقلاب جمهوری اسلامی ۱۳۵۷ در سایه همبستگی، امنیت، برادری و برابری به شهر همزیستی مسالمت‌آمیز اقوام ایرانی و فراتر از آن ادیان الهی و غیر الهی شهرت داشته و دارد و سیک‌ها نیز در گودواره خود در کنار مساجد شیعه و سنی، مراسم و آئین‌های خویش را برگزار می‌نمایند.
۶. مولوی عبدالعزیز ملازاده و آیت‌الله کفعمی، پیشوایان دینی اهل سنت و اهل تشیع استان سیستان‌وبلوچستان در پیش از انقلاب و پس‌ازآن در کنار هم، در برقراری همبستگی اقوام و مذاهب نقش بسزایی داشته‌اند: به‌طوری‌که طرفین در موارد حساس از توان و نیروی خویش بهره می‌بردند تا جائیکه مولوی عبدالعزیز رحمه‌الله حتی در دیدارهای رسمی خویش و سفرها به تهران از برادران سیستانی نیز دعوت می‌کرد. پس از واقعه جمعه خونین زاهدان کمتر بزرگان سیستانی در نشست‌های بلوچ‌ها جز در مواردی که از طرف حاکمیت برگزارشده است، حضورداشته‌اند که بایستی به جد این مورد از سوی بزرگان سیستانی و بلوچ مورد توجه قرار گیرد. عقلای هر دو قوم این بار به مظلومیت خویش گریستند.
۷. اعتراض، تجمع، راهپیمایی، خشونت در جوامع و حکومت‌ها و کشورهای مختلف، امری اجتناب‌ناپذیر است که سیستان‌وبلوچستان نیز از این قاعده مستثنا نیست، ولی مدیریت و برآورده نمودن خواسته‌ها و کاهش آسیب‌ها خود اراده و عزمی دیگر می‌طلبد که گویا برای مهار بحران و اعتراض در سیستان‌وبلوچستان در این روزها راهی دیگر جز استفاده از گلوله جنگی وجود ندارد.
۸. به یاد دارم در نخستین اعتراض و تجمعی که در آن شرکت کردم- درحالی‌که دانش‌آموز دوره ابتدایی بودم- در مسجد نور سراوان بود که در آن مردم این شهرستان در سال ۱۳۶۰ در اعتراض به دستگیری و بازداشت مولوی دین‌محمد حسین‌زهی، امام جماعت و جمعه این مسجد معترض و خواستار آزادی ایشان بودند.
۹. در آن تجمع نه بازاری بسته شد نه به مغازه بومیان و نه غیربومیان و نه اماکن عمومی و خصوصی تعرض نشد، بلکه حتی بازداشت‌کنندگان که نیروهای سپاه بودند به داخل مسجد آمده و با معترضان به گفت‌وگو نشستند، گرچه به خواسته‌های مردم پاسخ داده نشد و مولوی در آن روز آزاد نگردید، ولی تجمع در پایان همان روزبه طور مسالمت‌آمیزی پایان یافت.
۱۰. واقعه عیدگاه زاهدان در پی سفر دکتر ابراهیم یزدی – وزیر وقت امور خارجه – در سال ۱۳۵۹ به زاهدان اولین واقعه خونینی بود که در تاریخ این شهر به یادگار ماند، ولی بازهم درگیری از محدوده عیدگاه و محاصره منزل مولوی عبدالعزیز ملازاده از سوی گروه‌های سیاسی که دکتر ابراهیم یزدی در آن حضور داشت، فراتر نرفت و این واقعه پیش از آنکه مذهبی و قومی باشد، سیاسی بود و بین مخالفان و موافقان صورت گرفت و با تیراندازی مشکوک و خودسر یکی از مأموران شهربانی، چند نفر در محدوده عیدگاه کشته و زخمی شدند، ولی جان و مال مردم در جای‌جای زاهدان محفوظ ماند.
۱۱. سخنرانی‌های آتشین مولوی نظرمحمد دیدگاه، نماینده وقت مردم شریف ایرانشهر در مجلس شورای اسلامی در مجلس و موضع‌گیری‌های سیاسی و مذهبی ایشان در دفاع از مطالبات اهل سنت و توقف فعالیت‌های شورای شمس (شورای مرکزی اهل سنت ایران) سبب بازداشت ایشان در نیمه دهه شصت شد، پخش اعترافاتی در تلویزیون که وصله ناچسب وابستگی به صهیونیست‌ها و آمریکایی بودن را پذیرفت، سبب اعتراض مردم ایرانشهر گردید، ولی بااین‌حال این اعتراض رنگ و بوی مذهبی و قومی نگرفت، با چند کشته و زخمی؛ ولی بازهم از تعرض به اماکن عمومی و خصوصی و حتی نیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی خبری نبود.
۱۲. حسینیه سیستانی‌ها حادثه دیگری را در زاهدان شاهد بود که این بار نه میان شیعه و سنی بلکه میان بیرجندی‌ها و سیستانی‌ها در پی انتخابات مجلس دوره دوم رخ داد، ولی بازهم کسی کشته نشد و محدود به آتش زدن لاستیک در چند خیابان و تجمع در مقابل دفتر امام‌جمعه و استانداری بود.
۱۳. با پایان دهه شصت و پایان جنگ تحمیلی، مرزبندی‌های سیاسی، مذهبی، قومی رفته‌رفته در سیستان‌وبلوچستان آغاز گردید: با تخریب مسجد تاریخی شیخ فیض مشهد در سال ۱۳۷۲ که متعلق به اهل سنت بود، اعتراضاتی در سراسر مناطق اهل سنت رخ داد که بیشتر در قالب تعطیلی بازار بود، ولی بااین‌حال با افراشته شدن پرچم سیاه بر فراز مناره‌های مسجد مکی و تجمع مردم در آن، با ورود نیروهای نظامی و به رگبار بستن مسجد و مردم با ده‌ها شهید و زخمی، این تجمع هم پایان یافت. گرچه تجمع و اعتراض مذهبی بود، ولی به لایه‌های اجتماعی و مردم کشانده نشد. این بار نیز علی‌رغم کشته شدن مردم معترض و بازداشت جمع زیادی از علماء، طلاب، عامه مردم و کسبه، جان و مال شهروندان نیز مصون ماند.
۱۴. از نیمه‌های دهه شصت با درگذشت مولوی عبدالعزیز ملازاده، گروهی از روحانیت اهل سنت همراه با نظام و انقلاب، صف خود را جدا کردند و به‌صف منتقدان و معارضان پیوستند. گروهی دیگر همچنان تا الآن وفاداری خویش را حفظ و در عرصه‌های مختلف حضور دارند، ولی بااین‌حال بازداشت جمعی از آنان از شهرستان‌های مختلف در دهه‌های مختلف به‌ویژه در دهه هفتاد و حتی قتل‌های زنجیره‌ای اهل سنت، اعتراض، تجمع و تعرض را در برنداشت.
۱۵. واقعه ۱۳ آذرماه ۱۳۸۳ سراوان در پی کشته شدن جوانی با گلوله مستقیم به قفسه سینه که اعتراضات شدیدی را در برداشت، شاید بتوان آن را خونین‌ترین اعتراضات مردمی در استان سیستان‌وبلوچستان برشمرد که ده‌ها کشته و زخمی برجای گذاشت. علی‌رغم حضور رسانه‌ها و فضای باز سیاسی دوران اصلاحات، ولی مسئولان محلی سعی در تحریف واقعه را داشتند. شکاف‌های قومی و مذهبی در سایه بی‌تدبیری‌ها در آن مقطع در اوج خود رسیده بود. پس از تیراندازی به‌سوی معترضان مسالمت‌آمیز که شعاری علیه نظام سر ندادند، اماکن عمومی و فروشگاه‌های غیربومیان که توزیع کالاهای اساسی یارانه‌ای را در انحصار داشتند در آتش خشم مردم معترض سوخت.
۱۶. بازداشت مولوی فتحی‌محمد نقشبندی، امام‌جمعه راسک در دهه هشتاد و مولوی کوهی امام‌جمعه پشامگ در دهه ۹۰ در شهرستان سرباز نیز تجمعات و اعتراضاتی را در برداشت.
۱۷. در سال‌های اخیر نیز اعتراضات و تجمعات کوچک و بزرگی در شهرستان‌های استان صورت گرفته که بیشتر ناشی از کشته شدن سوختبران از سوی نیروهای انتظامی بوده است که دو نمونه جالق ۱۳۹۸ و شمسر بم‌پشت سراوان ۱۳۹۹ که منجر به کشته شدن شماری از سوخت‌بران شد و منجر به تجمع و آتش زدن بخشداری جالق و فرمانداری سراوان گردید، ولی بااین‌حال هیچ‌گونه تجمع اعتراضی خارج از محدوده و تعرض به اماکن عمومی نشد.
۱۸. حادثه جمعه خونین زاهدان در پی خبر تعرض به دختر چابهاری از سوی فرمانده انتظامی چابهار و اعتراضات داخلی در پی کشته شدن مهسا امینی توسط گشت ارشاد رخ داد. به شهادت رساندن و زخمی نمودن نزدیک به دویست نفر در آمارهای غیررسمی را رسانه‌های داخلی «سازمان‌دهی و حضور گروه‌های تجزیه‌طلب» عنوان کردند که خلاف واقعیت است. شهادت شمار زیادی از مردم بی‌گناه داخل مصلا امر غیرقابل‌انکاری است، ولی تاکنون هیچ‌گونه دل‌جویی و اقدامی برای رهایی بازداشت‌شدگان صورت نگرفته است.
۱۹. اینکه بالاترین مقام اطلاعاتی ارشد نظامی استان را در حوادث جمعه هشتم مهرماه (بعد از واقعه مصلا) آن‌هم از سوی فردی شناخته‌شده زده‌اند، امری قابل‌تأمل است که چرا چنین رخدادی صورت گرفته است.
۲۰. حجم کشته‌شدگان و زخمی‌ها با برخورد با هیچ اعتراضی در سالیان پس از پیروزی انقلاب اسلامی در هیچ نقطه‌ای از کشور قابل‌مقایسه نیست، آن‌هم داخل مصلا، و سن کشته‌شدگان و زخمی‌ها که بخش بسیار زیادی را کودکان و افراد مسن و حتی یک زن تشکیل می‌دهد به‌هیچ‌وجه پذیرفتنی نیست.
۲۱. میزان تعرض به اماکن عمومی، اموال خصوصی و فروشگاه‌های مردم در نوع خود بی‌سابقه است. اگر در تجمعات پیشین تنها به اماکن عمومی و گاهی افراد غیربومی تعرضی صورت می‌گرفت، ولی این بار حجم زیادی از فروشگاه‌ها و بازارچه‌های بلوچ‌ها و افراد بومی و آموزشگاه‌ها در آتش سوخت و خسارت جانی و مالی زیادی به بار آورد. باید به کف جامعه رفت تا پاسخ لازم دریافت شود که از سوی چه کسانی و با چه هدفی صورت گرفته است؟ پاسخ آن قابل ‌تأمل خواهد بود.
۲۲. نباید فراموش کرد در این سالیان فقر، بیکاری؛ تبعیض، حاشیه‌نشینی، اسکان غیربومیان، ابطال شناسنامه بیش از چند هزار نفر از بومیان، منع خدمات به افراد دارای شناسنامه، اعتیاد، نابرابری قومیتی و مذهبی، عدم توجه به محلات، و ده‌ها و صدها مشکل و معضل گریبان‌گیر شهر زاهدان شده و زاهدان هم‌اکنون ترکیب ناهمگونی دارد. اگر تدبیری صورت نگیرد و به معیشت، رفاه، اشتغال و زندگی آبرومندانه و کاهش تبعیض‌ها و نابرابری‌ها و کاهش دردها توجه نشود با کوچک‌ترین جرقه‌ای، حوادث خونین دیگری رخ خواهد داد، چه بپذیریم و چه نپذیریم. حتی نگارنده معتقد است آتش زدن دو مدرسه را نیز بایستی جداگانه بررسی و تحلیل کرد.
۲۳. باید بپذیریم با خشونت و سرکوب و انتقام راه به‌جایی نخواهیم برد. آیا انتقام دیروز نتیجه داد که امروز از انتقام حرف می‌زنیم؟ امروز را به‌روز رحمت و عطوفت مبدل نماییم، بیاییم همانند روز فتح مکه به‌جای سردادن بانگ «الیوم یوم الملحمه؛ امروز روز انتقام است»، ندای «الیوم یوم الرحمه» رسول اکرم صلی‌الله علیه واله و سلم را فریاد زنیم، بجای انتقام فریاد بزنیم: «اذهبوا فانتم الطلقاء».
۲۴. بیایید همه بازداشت‌شدگان را آزاد کنید، چراکه خون‌های ریخته شده در مصلا همچون حمزه «بواکی» ندارند و کسی نیست بر آن‌ها گریه کند. جامعه ایرانی گرفتارتر از آن است که برای کشته‌های مسجد مکی دل بسوزاند. مسجد و دین، مانع آزادی نیست، اسلام دین عطوفت و رحمانی است.
۲۵. کشته‌شدگان و زخمیان و بازداشت‌شدگان تروریست‌های تجزیه‌طلب نیستند، بیایید حرف‌های مردم را بشنوید، جلسات چند صدنفره در سالن همایش‌ها و سیاهی‌لشکر ره به‌جایی نخواهد برد.
۲۶. بیاییم هابیل‌وار فریاد بزنیم «لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَی یدَک لِتَقْتُلَنِی مَا أَنَا بِبَاسِطٍ یدِی إِلَیک لِأَقْتُلَک ۖ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ». خشونت جز بازتولید خشونت، سودی دیگر ندارد.
بیاییم برای یک‌بار هم که شده، در گزارش‌ها عین واقعیت را بیان نمایید، برای دنیای دیگران آخرت خود را خراب نکنید؛ هر کس قصوری دارد را محاکمه نمایید. زمینه حضور مردم برای شکایت را فراهم نمایید و به آنها اطمینان دهید رسیدگی می‌شود.
۲۷. جامعه مدنی ایران، فرهیختگان، روزنامه‌نگاران و رسانه‌ها! حرمت قلم را محفوظ بدارید، واقعیت‌های جامعه و مصلای خونین جمعه هشتم مهرماه ۱۴۰۱ را بیان کنید و گزارش‌تان را برای نگارش در تاریخ درج کنید؛ باشد از تکرار حوادث همانند جلوگیری شود و خون ناحقی ریخته نشود.

منبع: سایت انصاف‌نیوز


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید