در قرن گذشته جهان اسلام بهطور عام و منطقۀ خاورمیانه بهطور خاص با چالشها و بحرانهای گوناگونی مواجه بوده است؛ بهویژه پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی دولت عثمانی روزبهروز بر تعداد و حجم این چالشها و بحرانها افزوده شده است.
هفتادوپنج سال است که سرزمین فلسطین و بیتالمقدس، قبلۀ اول مسلمانان، در اشغال رژیم غاصب صهیونیستی قرار دارد. سالهاست که بهجز برگزاری کنفرانسهای متعدد و صدور بیانیههای محکومیت و سردادن شعارهای تند و آتشین راهحل دیگری برای این مسئله پیش گرفته نمیشود؛ برعکس بهعلت اختلافات بین کشورهای اسلامی، آرمان فلسطین به حاشیه رفته و برخی از دولتمردان دست دوستی بهسوی این رژیم غاصب دراز کردهاند. چنین بهنظر میرسد که قضیۀ فلسطین، دیگر از اولویتهای برخی حاکمان مسلمان نیست و این کشورها در حال کنارآمدن با اشغال این سرزمین اسلامی توسط یهودیان صهیونیست هستند.
کشور تاریخی عراق پس از عملیات طوفان صحرا و تهاجم همهجانبۀ امریکا، همچنان دستخوش ناآرامی است. فراموش نشود که روزی عراق بزرگترین تهدید برای امریکا و اسرائیل در منطقه بهشمار میرفت؛ اما این کشور هماکنون با اختلافات و شکافهای داخلی خود دستوپنجه نرم میکند. آنچه این کشور را گرفتار این وضعیت کرده است، بدون شک سیاستهای نسنجیده، اقدامات افراطگرایانه، تبعیض قومی و مذهبی و بیعدالتی است که متأسفانه هنوز هم ادامه دارد.
اگر عراق و یمن با چالش عدم ثبات سیاسی و جنگ مواجه هستند، برخی دیگر از کشورهای منطقه همچون گذشته از استبداد رنج میبرند و در کشوری همچون سوریه، سرزمین سوخته و اقتصاد ویرانشده، مزید بر علت است. از طرفی بحران دیپلماتیکی که در رابطۀ ایران و بعضی کشورهای عربی پیش آمده بود، هنوز حل نشده است.
کشور همجوارمان افغانستان بیش از چهل سال مورد تاختوتاز بیرحمانۀ دو ابرقدرت بود. سلاحهای مخرب و ویرانگر در این کشور محروم مورد آزمایش قرار گرفت. جنگهای داخلی راه انداخته شد و قطار پیشرفت و توسعه در این کشور از حرکت باز ایستاد. سرانجام قدرتهای جهانی، نخست روسیه و اخیراً امریکا، در برابر مقاومت و استقامت مردم غیور افغان و جهاد مجاهدین تاب نیاوردند و پس از تحمل تلفات و خسارات سنگین رسوا و ناکام شدند. افغانستان اکنون به نوعی استقلال و استقرار اوضاع نایل گشته، اما واقعیت این است که مردم افغانستان بیش از پیش در بوتۀ آزمایش قرار گرفتهاند. اکنون نگاه جهان و جهانیان بهسوی افغانستان است و بسیاری منتظرند ببینند این کشور با چالشهای موجود چگونه مواجه میشود. آیا افغانها خواهند توانست الگوی یک حکومت عادله و قیادت صالحه و حکیمانه را به جهان نشان دهند. مشکل قومیتها و اقلیتها را چگونه حل خواهند کرد. بازگشت میلیونها مهاجر یا آوارۀ پراکنده و جلب اعتماد آنان از گوشه و کنار جهان چگونه صورت خواهد گرفت. تعامل نظام جدید افغانستان با نخبگان و تحصیلکردگان مستقل و یا وابسته به جریانهای دیگر چگونه خواهد بود. این نظام در رابطه با مسئلۀ زنان، اجرای قوانین اسلامی، اقتصاد و معیشت مردم، چالشهای امنیتی و قضایای مشابه چه رویکردی اتخاذ خواهد کرد. مشروعیت و استحکام حاکمیت جدید افغانستان تا حد زیادی به چگونگی پاسخ به این مسائل و نوع مواجههاش با این چالشها بستگی دارد.
کشور عزیزمان ایران باتوجه به واقعیتهایی مانند عدم اطمینان بسیاری از نخبگان و گروههای اجتماعی مرجع و اقلیتهای قومی و مذهبی، تورم روزافزون، اختلاسهای کلان و عدم شفافیت اسباب و عوامل آن، سقوط ارزش پول ملی، تحریمهای ظالمانۀ خارجی، مشکل بیکاری و شیوع فقر و گرانی، کوچکترشدن سفرۀ مردم، و تحققنیافتن وعدههای مسئولان، با مشکلات جدی مواجه است. سرانجام مذاکرات هستهای هم در هالهای از ابهام قرار گرفته و خبرهای ناامیدکنندهای در این زمینه به گوش میرسد.
در پاکستان، مشکلات سیاسی و اقتصادی گریبانگیر مردم این کشور شده است. دولتها یکی پس از دیگری میآیند و مشکلات اقتصادی و معضل کمبود انرژی لاینحل مانده است. اوضاع اقلیتهای مسلمان در کشورهای مختلف آسیایی، بهویژه چین و هند نیز بهبود نیافته و آنان همواره با مشکلات تازهتری مواجه میشوند.
در هندوستان که مسلمانان نقشی کلیدی در تمدن و شکلدهی هویت سیاسی و فرهنگی آن داشتهاند، کار از تصویب قوانین و برخوردهای تبعیضآمیز گذشته است و اکنون، رهبران حزب حاکم به خود جرئت میدهند به مقدسات اسلامی توهین کنند و احساسات میلیونها مسلمان را جریحهدار نمایند.
توهین بیشرمانۀ اخیر از سوی مسئولان هندی جای شگفتی فراوان دارد؛ زیرا مسلمانان تاریخی دیرینه و درخشان در این سرزمین دارند. تلاشهای ارزندهشان در راه آزادی هندوستان از زیر یوغ استعمار انگلیس بر همگان روشن است. آنان همواره با هندوها رویهای انسانی و همزیستیِ مسالمتآمیزی داشته و دارند. در کشوری که داعیهدار سکولاریسم سیاسی است و در آن هر شهروندی با هر دین و ملیتی باید مورد حمایت قرار گیرد و نباید به دین و آیین کسی تعرض شود، ابراز چنین سخنان سخیف و ناهنجاری تأسفبار است. اگرچه آگاهان جامعۀ هند و بسیاری از مسئولان این کشور این حرکت زشت را محکوم کردهاند، اما این کافی نیست. میطلبد در راستای جلوگیری از اینگونه حرکتهای جاهلانه و شرمآور گامهای مؤثرتری از سوی خیرخواهان جامعۀ هند و مسئولان این کشور برداشته شود و از افزایش تنش و بروز اختلافات جلوگیری شود؛ زیرا ادامۀ این روند به نفع هیچ گروه و جریانی نیست و هند را با چالشها و بحرانهای متعددی مواجه خواهد کرد.
واقعیت آن است که دشمنان اسلام در هیچ دورهای نخواستهاند شکوه و عزت اسلام و مسلمانان را مشاهده کنند و همواره با توطئهها و حیلهگریهای فراوان مسلمانان را در دام مشکلات، اختلافات و بحرانها افکندهاند و این روند همیشه بوده و ادامه خواهد داشت. اما در این میان تنها بیداری مسلمانان و نیز هوشیاری و خیرخواهی حاکمان کشورهای اسلامی میتواند در تغییر مثبت حالات جوامع اسلامی تأثیرگذار باشد و راه برونرفتی را فرا رویشان بگشاید.
بنابراین تفکر و جستجو برای یافتن راهحل کارآمد و قابل اجرا در زمینه عبور از چالشها و بحرانها لازم است و در این راستا باید آسیبشناسی جدی و چارهاندیشی شود.
باتوجهبه اصل برادری که بین مسلمانان باید حاکم باشد، این امر با کنار هم نشستن و گفتوگو و پرهیز از دامنزدن به انواع اختلافات و تعصبات که ما را از یکدیگر دور میکنند، میسر خواهد بود؛ زیرا هیچ قدرت خارجیای خیرخواه و دلسوز ما نیست و همه، منافع خودشان را دنبال میکنند و برای رسیدن به منافع خود از اختلافات مسلمانان سوءاستفاده میکنند.
رهبران کشورها و زمامداران امور باید به خود آیند و با استعانت از الله متعال و رایزنی با افراد متعهد و متخصص و کارشناسان صالح و خیرخواه چارهاندیشی کنند و با شهامت و شجاعت به ضعفها و ناکارآمدیها اعتراف نمایند. احزاب و جریانهای سیاسی نیز مصلحتهای حزبی و گروهی را کنار بگذارند و مصالح و منافع عامه را مقدم سازند.
درحالیکه مرزها بین کشورهای غربی روزبهروز بیمعناتر میشوند، نباید به تعصبات ملی در کشورهای اسلامی بیش از حد معقول دامن زده شود و مرزهای ساختگی تقدیس شوند.
برای نجات کشتی جهان اسلام از طوفانهای موّاج و سهمگین میطلبد که بیش از پیش برای تقویت ایمان و باورهای بنیادین مردم چارهاندیشی شود، هدایتگران غیور بهپا خیزند و هر فردی در قلمرو و محدودۀ مسئولیتش تلاش نماید و برای همدلی و هماندیشی در سطح وسیع برنامهریزی و فعالیت صورت گیرد و با یأس و ناامیدی و بینظمی و بیبرنامگی و روزمرگی مبارزه شود.
از یاد نبریم که گاهی تحول از بالا به پایین صورت میگیرد و چهبسا از پایین به بالا اتفاق میافتد. خداوند متعال در کتاب جاویدانش سرگذشت ملتهایی را بیان کرده که تعداد اندکی برای اصلاح جامعه و سامانبخشیدن به اوضاع و تحقق بخشیدن به اهداف و آرمانها قیام کردند، از الله تعالی کمک خواستند، از امکانات اندک استفادۀ بهینه کردند و نصرت الهی را شامل حالشان کردند و سرانجام به قلۀ موفقیت دست یافتند. همانها بودند که برای همیشه در تاریخ بهعنوان بهترین الگو مورد ستایش قرار گرفتند و در دنیا و آخرت کامیاب و رستگار شدند. «وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللهَ لَقَویٌّ عَزِیزٌ».
به نقل از: فصلنامه «ندای اسلام»- شمارۀ 85