- سنی آنلاین - https://sunnionline.us/farsi -

اندیشه و زندگی سیاسی و اجتماعی زین‌الدین ابوبکر تایبادی رحمه‌الله

عبدالرئوف نصیری جوزقانی

زین‌الدین ابوبكر تایبادی ازجمله نخبگانی علمی و عرفانی خراسان در قرن هشتم هجری قمری بود که نقش مهمی در حیات اجتماعی باخرز و به تبع آن خراسان در عرصه سیاست و فرهنگ ایفا نمود و صاحب شهرت و شخصیتی شناخته‌شده در جامعه‌ی خراسان عصر ایلخانی و فترت بين ایلخانان و تیموریان بود.
در اندیشه‌ی سیاسی و سیرت عملی مولانا ابوبکر تایبادی امربه‌معروف و نهی از منکر حاکمان و توصیه به عدالت نقش محوری داشت که در قالب نصيحت ملوک نمود یافته است. وی حلقه اتصال و وحدت تمامی جریانات مذهبی و صوفیه‌ی خراسان در زمانه‌اش بوده است.
زین‌الدین ابوبکر تایبادی از لحاظ خانوادگی فرزند شیخ علی تایبادی و دارای تربیت عالی بود و چنان‌که روشن هست از خانواده‌ای روحانی دارای پیشۀ دهقانی برخاسته که از لحاظ اجتماعی نیز در جامعه‌ی باخرز و حومه آن شناخته‌شده و دارای نفوذ معنوی و اجتماعی بودند.
علاوه بر این زین‌الدین ابوبكر تایبادی دوران تحصیلات علمی مقدماتی و عالی خود را در زمان حکومت سلاطین دانش‌پرور و حامی علما و فضلای عصر یعنی ملوک کرت طی کرد و این سعادت را حاصل نمود که در علوم ظاهری شاگردی فقیه و مفتی اعظم هرات و امام عصر خود، نظام‌الدین عبدالرحيم خوافی باشد. نظام‌الدین در عرصه اجتماعی، سیاسی و مدنی در جامعه‌ی خودش بسیار فعال بود و مولانا ابوبکر تایبادی هم همین روش را در پیش گرفت.
ملک حسین کرت هر ماه یک‌بار جهت عرض ادب به حضور زین‌الدین ابوبكر تایبادی می‌رسیده و دو سه روز در مصاحبت او سپری می‌کرده است. وی در سیاست‌های ملک حسین تأثیر فراوانی داشته، ملک حسین نیز به نظرات مولانا اهمیت فراوانی می‌داده است. اما فرزند ملک حسین یعنی غیاث‌الدین پیرعلی به نصایح مولانا زین‌الدین مبنی بر پرهیز از ظلم در حق مردم توجهی نمی‌کرد، چنان‌که این مطلب از نامه‌های مولانا به ملک غیاث‌الدین پیرعلی و نیز از فحوای سخنان مولانا در ملاقات با تیمور نیز در ۷۸۲هـ.ق درک می‌شود.
در نامه‌ای که مولانا ابوبکر تایبادی به ملک غیاث‌الدین پیرعلی کرت در قالب نصیحت و امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر نوشته است، ملک را از ظلم و تعدی منع می‌کند و یادآور می‌شود که قدرت مطلق از آنِ خداست و خداست که مُلک و پادشاهی به هر کس که بخواهد می‌دهد و به مَلک پیرعلی وظایف پادشاه را که بایستی در جهت رضاجویی خدا و خدمت به بندگان خدا تلاش کند، یادآوری می‌کند.
علاوه بر این، هنگامی که ملک غیاث‌الدین پیرعلی شروع به ساخت «شهربندی نو» در هرات نمود مولانا او را از این عمل منع کرد و به او توصیه کرد مردم را زحمت ندهد. به این مناسبت نامه‌ای به ملک نوشته که قسمتی از آن جهت نشان‌دادن اندیشه‌ی سیاسی مولانا بیان می‌شود: «به خدا بازگرد و انابت کن و با مسلمانان ترک نامشروع و ترک چنین ناخوش کن که هیچ شهربندی پادشاهان را بزرگ‌تر و محکم‌تر از عدل نیست و هیچ قلعه‌ای بهتر از احسان با بندگان خدای تعالی نیست … و بلای خدای تعالی را به دیوار نگاه نتوانی داشت».
ملک غیاث‌الدین پیرعلی در جواب مولانا نوشت: «ائمه را با کار مُلک چه کار…» مولانا از این پاسخ ناراحت شد و دست از حمایت از حکومت ناعادلانه‌ی خاندان ملوک کرت کشید و به این نوع مشروعیت آنها را زیر سؤال برد. ملک غیاث‌الدین پیرعلی جهت عذرخواهی از مولانا به جام آمد، اما مولانا به او توجهی نکرد و وساطت مشایخ جام نیز سودی نداشت.
مولانا ابوبکر هنگام ملاقات با تیمور او را نصیحت کرد که از غارت و ظلم به مردم دست بردارد. تیمور به او گفت: چرا این نصایح را به مَلک خود نگفتی؟ مولانا گفت: «با او گفتم، نشنید، خدا تو را بر او مسلط کرد، تو نیز اگر نشنوی دیگری را بر تو مسلط کند.» در این ملاقات مولانا به تیمور گفت: «مردم هرات را اسیر و غارت نکنی»! و در ادامه‌ی این نامه، تیمور را توصیه به رعایت احترام خاندان شیخ‌الاسلام احمد جام و آستانه احمدیه می‌کند.
در واقع خراسانِ زمانِ زین‌الدین ابوبكر تایبادی به‌خاطر حضور معنوی این شخصیت عالی در عرصه‌ی معنوی و همچنین سیاسی، از بسیاری از صدمات و رنج‌ها که از جانب این فاتح جهانی می‌توانست متحمل شود، نجات یافت و بر روی این اساس است که با حضور این عالم ربانی در قریۀ تایباد، تایباد به «دارالاسلام» لقب یافت. از لحاظ سیاسی امیر تیمور گورکانی افتخار می‌کرد که از جاروب‌کشان آستانۀ مولانا زین‌الدین ابوبكر تایبادی است.

منبع: انواروِب