«جراحی اقتصادی، اصلاح یارانهها، حذف ارز ترجیحی گندم، حذف یارانۀ آرد بخش صنعت، بهینهسازی نظام پرداخت یارانهها»؛ اینها همه تعابیری است که در این چند روز دربارۀ حذف ارز 4200 تومانی تخصیص یافته به آرد بخش صنعت به کار رفته و نتیجۀ سریع آن را در سه برابر شدن قیمت ماکارونی و تأثیر بر نانهای ماشینی دیدهایم. مقامات دولت آقای رییسی هم دو وعده دادهاند: یکی اینکه این حذف به یارانۀ نان سنتی تعمیم نمییابد و دوم: با یارانه نقدی جبران میکنیم. (هر چند اگر قرار بر یارانۀ بیشتر به بهای گرانی بود کاندیدای دیگری همین شعار را داد و مرود اقبال قرار نگرفت).
از دلایل یا توجیهات و توضیحات عنوانشده دربارۀ ضرورت حذف یارانۀ 4200 تومانی آرد صنعت خرید گندم از کشاورز ایرانی به قیمت بالاتر و تبعات دو برابر شدن قیمت جهانی گندم از 609 دلار به 1163 دلار (بیشتر به خاطر تجاوز نظامی روسیه به اوکراین) و خروج بخشی از یارانه 30 همتی (ه م ت: هزار میلیارد تومان) به صورت آردِ قاچاق و مشخصا به کشور افغانستان است که با کمبود سالانه 3 تُن گندم روبه روست. با این منطق با اصلاح دقیق سازوکار تخصیص آن پول هدررفته و قاچاقشده میتواند به سفرۀ مردم بازگردد. به این بهانه 10 نکتۀ زیر قابل یادآوری است:
1. در این که عدد 30 هزار میلیارد تومان رقم بسیار بالایی است و بخشی از آن قاچاق میشود و باید تدبیری اندیشید، تردیدی نیست. اما آیا اگر به خاطر صعود دلار در چند سال اخیر انگیزۀ قاچاق محصولات غذایی و سوختی ایجاد شده، تاوان آن را باید مردم بپردازند؟
جدای این مگر ما جایی به نام «ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز» نداریم؟ کار این ستاد مدیریت مبارزه با قاچاق کالا و ارز است یا اعلام مقادیری که قاچاق میشود؟ نظر ستاد در این باره چیست؟ زورشان نمیرسد مقابله کنند یا کار آنها نیست؟
2. چرا اصرار داریم با کلمات بازی کنیم؟ این چه عادتی است که رایج شده است؟ میخواهند اینترنت را محدود کنند اسم آن را میگذارند “صیانت”! وقتی میخواهند دایرۀ فعالیت بازرسان آژانس انرژی اتمی را محدود کنند نام آن را «اقدام راهبردی برای رفع تحریمها و دفاع از حقوق ملت ایران» میگذارند. (مصوبهای که عملا امکان توافق در دولت قبل و احیای برجام پس از روی کار آمدن جو بایدن و خروج ترامپ از کاخ سفید را منتفی کرد و میدانیم اکنون مذاکرات به دلایلی خارج از موضوع این یادداشت به محاق رفته است).
در این فقره اما هر کلمهای به کار بریم برای مصرفکننده تنها یک معنی دارد: افزایش ناگهانی مهمترین اقلام غذایی و احساس تهدید امنیت غذایی (و الزاما نه تهدید امنیت غذایی که شاید با یارانه جبران شود).
3. مهمترین نقد کاربهدستان فعلی به دولت روحانی این بود که چرا به خارج پیوند میزنید در حالی که تنها 20 درصد مشکلات، ریشۀ خارجی دارد و بقیه داخلی است. اکنون اما صددرصد ضرورت حذف یارانۀ آرد را به «خارج» نسبت میدهند. این «خارج» یک بار در قالب «قاچاق آرد به خارج» ذکر میشود و نوبت بعد با جنگ اوکراین و فروشکستن اقتصاد کشوری که با صادرات غلات شهرت دارد. همان جنگی که دل اصولگرایی رادیکال اوایل برای آن غنج میرفت. یک “خارج” دیگر هم تبلیغات «ضدانقلاب خارجنشین» است. اگر “خارج” تأثیرگذار نیست و همۀ مشکل در داخل است، حالا چرا این قدر خارجخارج میکنند؟
4. اگر این گزاره درست باشد که 65 درصد سهم بازار ماکارونی در کشور در اختیار یک نفر است، آیا امکان تشکیل جلسه با او قبل از اعلام حذف یارانۀ بخش صنعت نبود تا به خاطر بلاتکلیفی در تعیین قیمت جدید کمبود ماکارونی ایجاد نشود؟ واقعا اطلاع و اعلام قیمت به یک شرکت که 65 درصد بازار را در اختیار دارد، کار دشواری بود یا بین دستگاههای تصمیمگیر دربارۀ نوع مواجهه با این شرکت اختلاف نظر وجود دارد؟
5. آقای رییسی در مناظرههای انتخابات ریاستجمهوری گفته بودند برای تصمیمات اقتصادی اقتصاددانان را به خط میکنم. در این فقره آیا به خط/به صف کردند یا نه؟ جدای این که تعبیر «به خط کردن» مناسب با جایگاه علمی اقتصاددانان و دانشگاهیان و کارشناسان نیست و سرباز و بچه محصل را به خط میکنند و در جاهای دیگر هم خود افراد داوطلبانه به خط/ صف میشوند تا آیینی با نظم برگزار شود اما با همان ادبیات خاص خودشان به خط کردند یا نه؟ اگر نه، وقتی در قضیۀ آرد و قوت غالب مردمان و دربارۀ عدد 30 هزار میلیارد تومان، نه پس در کجا به خط/صف میکنند؟ اگر آری، نام این اقتصاددانان به صفشده چیست تا بدانیم استدلالشان و راهکارشان چه بوده است؟
6. آقای رییسی بارها تعبیر «بانیان وضع موجود» و ضرورت کنارگذاشتن آنان را به کار برده است. آیا چهرههایی چون فرشاد مؤمنی و حسینتاش که در سالهای سخت جنگ با درآمد چهار پنج میلیارد دلاری کشور نگذاشتند مشکل نان ایجاد شود (و تحسین و حمایت شخص امام خمینی را برانگیختند تا به مخالفان دولت وقت بگویند شماها عرضۀ ادارۀ یک نانوایی را هم ندارید) و با یاری مرحوم عالینسب به نخستوزیر وقت مشاوره میدادند و دستاوردهای آنان در تاریخ ثبت شده هم از بانیان وضع موجود بودند که به صف نشدند؟ یا بانیان وضع موجود کد و کلید واژه بود برای کنار گذاشتن یک طیف و روی کار آوردن افرادی بعضا با کمترین تجربۀ مدیریتی به نام جوانگرایی؟ (شکل غیرمحترمانۀ همان کاری که قبلا تحت عنوان کنار گذاشتن بازنشستگان انجام دادند تا راه برای نورسیدگان خودشان باز شود).
7. برای مردم سؤال است که اگر 30 همت -30 هزار میلیارد تومان- ندارند تا به آرد بخش صنعت بدهند خوب چرا از جاهای دیگر نمیزنند؟ همین امسال بودجه صداوسیما دو برابر شد و از دو و نیم همت به 5 همت رسید. خوب دو تا را از اینجا و سه تا را از جای دیگر و همین جور موارد بعدی تأمین کنید.
چرا دستگاههای تبلیغاتی بودجهبگیر پیشقدم نمیشوند و از بخشی از بودجۀ خود صرفنظر نمیکنند؟ تأمین بودجۀ نان مردم واجبتر است یا آنچه به عنوان تبلیغ و ایمانیات صرف میشود؟ نسلهای قبلتر و پدران و پدران و پدران ما باورمندتر بودند که اعتقادات و ایمانیات آنان از محل بودجههای دولتی نبود یا نسل کنونی که با کتابهای درسی ایدئولوژیک و هر صبح شعار “مرگ بر” در مدرسه سر دادن و شب “مرگ بر” در تلویزیون شنیدن پا به میانسالی گذاشتند؟
8. آقای معاون اول رییسجمهور گفتهاند برای نان سنتی یارانهای درنظر گرفته شده که طبق مصوبۀ مجلس باید به صورت کالابرگ الکترونیکی پرداخت شود.
اینکه با امر مدرن (کالا برگ الکترونیکی) بخواهیم نان «سنتی» را رواج دهیم درون خود تناقضی دارد. از اقدامات خوب دوران احمدینژاد که در دورۀ روحانی تقویت و رایج شد سوقدادن مردم به مصرف نانهای صنعتی بود. کمکم مردم عادت کرده بودند از انواع نان صنعتی که به لحاظ بهداشتی، ماندگاری، کیفیت غذایی و موارد دیگر در حد استانداردهای جهانی است استفاده کنند. حالا با این کار میخواهید مردم را به مصرف نان سنتی بازگردانید؟ کاش صحبت از نان سنتی باکیفیت باشد اما گویا دوباره باید نان لواش بخوریم که به گفتۀ متخصصان تغذیه ارزش غذایی پایینی دارد.
9. اصطلاح «مردم» در دولت رییسی بیشتر ناظر به جمعیت فقیر و حاشیهنشین است نه همۀ مردم خاصه طبقۀ متوسط و تلقیشان از یارانه همان صدقه است. به همین خاطر وقتی صحبت از پرداخت یارانه به مردم میشود نمیتوان مانند قبل امید داشت که منظور همۀ مردم است. حال آنکه یارانه صدقه نیست. گفتند به خود مردم پرداخت میشود تا خودشان مدیریت کنند و صدقه و اعانه نبود که منت بگذارند.
10. گفته شده قرار است هدفمندی یارانهها اصلاح شود. اما یارانهها مگر چند بار هدفمند میشود؟ حالا هدفمندیِ قبلی را میخواهید هدفمند کنید و چند وقت دیگر لابد هدفمندیِ هدفمندیشده را هم باز هدفمند کنید؟! چه هدف در هدفی شده این داستان یارانهها!
بنابراین بهتر است مستقیما از خود مردم سؤال شود و شاید رفراندوم در اینجا مصداق داشته باشد…. چارهای جز مراجعۀ مستقیم به رأی مردم باقی نمیماند. صحبت از نان مردم است. نان…
به نقل از: عصر ایران (با اندکی تلخیص)
دیدگاههای کاربران