جمعه تنها روز هفته است که در آن بیشتر میتوانم در خدمت خانواده باشم. جمعۀ گذشته مشغول صرف صبحانه بودیم که سروصدایی در کوچه پیچید. صبحانه را ناتمام گذاشتم و به کوچه رفتم تا در جریان قرار بگیرم و اگر مناسب دیدم وساطت کنم. ماجرا از این قرار بود: پسر نوجوانی برای «کبوتربازی» به پشتبام همسایه رفته و حیاط همسایه را دید زده است. آنجا هم زنان همسایه در جمع خودمانی با لباس راحتی نشسته بودهاند. مرد خانۀ همسایه به پسر نوجوان تذکر داده که از پشتبام خانه ما برو پایین. پسرک با کمال پررویی قدری فحش داده و مرد همسایه هم برای تنبیهش به پشت بام رفته است. پسر نوجوان سریع به حیاط خانهشان پریده و دادوهوار راه انداخته که فلانی به من فحش داده و سیلی زده است. خانوادۀ پسرک کبوترباز و همسایه با قمه و شمشیر به همدیگر حمله کردهاند و اینگونه المشگنهای در کوچه به راه افتاده است. حالا هم همسایهها ریختهاند وسط معرکه؛ مردها کمر مردها را میگیرند و زنها کمر زنها را تا این دو گروه مبارز بههم نرسند و خونی ریخته نشود. هر دو گروه با دادوفریاد به سمت همدیگر حمله میکنند و با ممانعت همسایهها بههم نمیرسند. فحشهای بسیار رکیک و زشتی هم نثار هم میکنند. این وضعیت ادامه پیدا میکند تا اینکه مأموران کلانتری سر میرسند و مسئله با اخطار و تذکر به کبوتربازان به پایان میرسد.
«کبوتر» پرندهای مهربان و دوستداشتنی است. زمانیکه پیامبر اسلام و ابوبکر صدیق در مسیر هجرت به مدینه، در غار ثور چند روزی پنهان شدند، کبوتر مهربان بر درِ غار لانه ساخت و تعقیبکنندگان قریش را از ورود به غار منصرف کرد. این واقعه سبب شده مسلمانان با کبوتر محبت خاصی داشته باشند. این پرندۀ ناز، روزگاری پستچی انسانها هم بوده است. فضایلی هم دربارۀ پرورش کبوتر و محبت با کبوتر از برخی از بزرگان روایت شده است. بههمینخاطر میبینیم کبوترها در برخی اماکن مقدس و مساجد زندگی میکنند و بهنوعی خود را دوست و همراه مؤمنان میدانند.
دراینمیان، متأسفانه برخی هم از وجود این پرندۀ مهربان و دوستداشتنی سوءاستفاده میکنند و به بهانۀ پرورش کبوتر موجب آزار و اذیت همسایگان میشوند.
یکی از دلایل کبوتربازی جوانان و نوجوانان ما این است که والدین به تعلیم و تعلم فرزندان زیاد توجه نمیکنند؛ به بهانۀ اینکه ما توان هزینهکردن برای تحصیل فرزندان را نداریم، اما برای خودنمایی و فخرفروشی حاضرند برای خرید کفش و لباس گرانقیمت قرض کنند تا جلوی دیگران کم نیاورند. بیشتر بچههای همسایه که کبوتربازی میکنند درس نمیخوانند و هدف و آرمانی ندارند.
تصور اشتباهی در جامعه است که یا درس و مدرسه یا هیچ. درحالیکه والدین اولا باید سعی کنند فرزندانشان درس بخوانند و در صورتیکه تشخیص بدهند فرزندانشان استعداد و علاقهای به تحصیل ندارد، آنها را به سمت فراگیری فنوحرفه سوق دهند تا هنری بیاموزند و در آینده از طریق آن امرار معاش کنند و با کسبوکار زندگی خود را بسازند. باید دانست که آموزش و یادگیری هنر زمان و مقطع سنی خاصی دارد و باید برای بهینهسازی آن مقطع سنی خیلی حساس بود، چون اگر سن آموزش بگذرد دیگر کار آموزش دشوار میشود.
لازم است تا در یک مقطع فرزندان جامعه اجباری درس بخوانند تا بیسواد نمانند و زندگی در جامعه امروزی برایشان دشوار نشود و بعد از آن طبق استعداد و علاقه یا ادامه تحصیل بدهند یا به سمت فراگیری فنوحرفه راهنمایی شوند و حمایت شوند.
بیکاری و بیهنری برای انسان عیب بزرگی است. بههمینخاطر علما نوشتهاند فراگیری فنوحرفه «واجب کفایی» است. چون اسلام زندگی بیهدف و بیانگیزه را دوست ندارد، بیکاری در اسلام مذموم است. البته هرکاری هم پسندیده نیست، بلکه کاری که هم منبع درآمدی سالم داشته باشد و هم نوعی خدمت به جامعه باشد؛ چنین کاری پسندیده و مأجور است.
دعوت و ارشاد فرزندان امت به آموزشِ فنوحرفه و کسب روزی حلال به اندازۀ اصلاح دینی آنها مهم و ضروری است؛ این حقیقتی است که در جامعه مغفول مانده است. ریشۀ بیشتر مفاسد در جامعه این است که شناخت درستی دربارۀ تشخیص ارزشهای اجتماعی وجود ندارد و نیز در صورت تشخیص این ارزشها اولویتبندی نمیشوند. «دینداری» یک ارزش مهم و هدف اساسی است، اما دینداری یکی از ارزشهای اجتماعی است، اما همین دینداری به تنهایی نمیتواند درصورت بیتوجهی به دیگر ارزشهای اجتماعی از قبیل کسبوکار سالم، انجام خدمات اجتماعی، فراگیری فنوحرفه و… جامعه را از مفاسد اجتماعی که نتیجۀ بیکاری است، مصون دارد.
معضلی به نام «بیکاری» و «کبوتربازی»
منتشر شده در محمد ذاکریفر