اولین نماز جمعه اهلسنت زاهدان در چهلودومین سالگرد انقلاب اسلامی ایران، سخنان فراوان و قابل تاملی داشت. مولوی عبدالحمید، امام جمعه زاهدان، دیگر یک شخصیت فقط مذهبی در استان سیستانوبلوچستان نیست، او چهره و شخصیتی تاثیرگذار و ملی و شناختهشده در جهان است؛ شخصیتی که تقوا و خیرخواهی و دلسوزی، از او یک اسطوره ساخته است. انسان معتدل و بادرایتی که بیشترین محبوبیت را در بین جامعه اهلسنت ایران دارد و مردم بیشترین اعتماد را به او دارند. سخنان او حرف دل مردم است و او در قلب و دل مردم جای دارد.
سخنان روز جمعه [17 بهمن 1399] مولانا عبدالحمید گرچه گلایهآمیز بود، ولی بیشتر از هر چیز خیرخواهانه و دلسوزانه بود: “حرف مخالفان و منتقدان را بشنویم، آزادی بیان و قلم، اجرای عدالت، رعایت حقوق ادیان، اقوام و مذاهب ایرانی، رد هرگونه خشونت، ایرانیان یک خانواده هستند و ایران متعلق به یک دین و مذهب و قشر خاص نیست، بازکردن درب زندانها به روی نمایندگان حقوق بشر، تقاضای آزادی کروبی و موسوی، مغایربودن اعترافات اجباری با قوانین اسلام، ضرورت برگزاری تریبون آزاد از سوی هر سه قوه، نگرانی از بازداشتهای اخیر در کردستان و احکام اعدام در سیستانوبلوچستان، و…!”
اما نکات مهم و اساسی مهمی در این سخنان بود که باید احزاب و جناحهای سیاسی و حاکمیت بیشتر به آن توجه کنند. اصل ١١٥ قانون اساسی که اهلسنت را از کاندیداشدن برای ریاستجمهوری محروم ساخته است؛ اصلی که اولین گام در تبعیض و بیعدالتی است و نیاز به اصلاح و تجدیدنظر دارد، گلایۀ شدید از اصلاحطلبان و عدم موفقیت آنان در برنامهها و شعارهایشان؛ اصلاحطلبانی که با شعار زیبای “ایران برای همه ایرانیان” به میدان آمدند اما هرگز چنین نشد و در زمان آنان هم تغییری در وضع اهلسنت صورت نگرفت، بلکه فشار بر اهلسنت بیشتر شد و اتفاقات ناگواری هم روی داد و اصلاحطلبان فقط سکوت کردند.
در دنیای استکبار یک آفریقاییتبار مانند اوباما وارد کاخ سفید میشود و یک هندیتبار و آسیایی معاون رئیسجمهور آمریکا میشود و در یک کشور اسلامی و منادی وحدت مسلمانان، مسلمانان اهلسنت بر اساس قانون اساسی از کاندیداشدن برای ریاستجمهوری محروم و بر اساس یک قانون نانوشته حتی نمیتوانند عضو کابینه شوند.
این سخنان شاید هشداری باشد به جناحهای سیاسی که نگاهشان را نسبت به اقوام و مذاهب تغییر دهند، درست و منطقی نیست که اقوام و مذاهب هیزم تنوری باشند که سهمی در نان پختهشده در آن ندارند.
شاید مولانا عبدالحمید واقعیتهایی را از جامعه میداند که بسیاری یا نمیدانند و یا نمیخواهند بدانند. باید در این سخنان هم تامل کرد و هم آنها را تحلیل نمود و دوستداران ایران و اسلام میدانند که مولانا یکی از مصلحترین، خیرخواهترین و دلسوزترین بزرگان جامعۀ ماست و این سخنان در این ایام پیامهای فراوانی دارد.
مولانا عبدالحمید در سخنانش یک پیشنهاد و یک سوال مطرح کرد؛ پیشنهاد اینکه: چهلودو سال در خدمت شما بودیم، حالا اجازه بدهید که یک دورۀ چهارساله ما رئیسجمهور باشیم؛ آنموقع عملکرد ما را ببینید. و سوال اینکه: مگر شیعه و سنی با هم برابر نیستند؟ چرا اهلسنت در ایران اسلامی نتوانند رئیسجمهور شوند؟ امید است حاکمیت هم به پیشنهاد این مرد بزرگ فکر کند و هم برای سوال او جوابی منطقی و مورد قبول ملت ایران داشته باشد.
تریبون آزاد و…
منتشر شده در کریمبخش کردی تمندانی