«آب در کوزه و ما تشنهلبان میگردیم»؛ این حکایت چند روستای شهرستان «بشاگرد» در استان هرمزگان است که علیرغم اینکه در کنار یکی از بزرگترین سدهای خاورمیانه قرار دارند، اما آب برای آشامیدن ندارند.
سه روستای «سیت»، «زرآباد» و «مرنگ» بشاگرد تا دریاچه سد “جگین” ۳ کیلومتر فاصله دارند، اما آنگونه که شوراها و اهالی این روستاها میگویند دیگر از پیگیری و رفتن به ادارت دولتی خسته شدهاند.
به گفته اهالی؛ از استانداری هرمزگان تا فرمانداری بشاگرد و از شرکت آبفا و آب منطقهای استان تا اداره آب و فاضلاب بشاگرد، بارها و بارها رفته و نامه و مکاتبه داشتهایم، اما سودی برای ما جز هدردادن هزینه و زمان نداشته است.
بیآبی روایتی تلخ از زندگی این سه روستاست که در کنار دریاچه آب قرار دارند، ولی آبی برای نوشیدن ندارند. دهها خانواده این روستاها برای نجات و زندگی به جاسک و حاشیه شهر جاسک کوچ کردهاند تا جرعهای از آبی که در روستایشان به آنها نمیرسد در صدها کیلومتر دورتر، همان آب را در شهر جاسک بنوشند.
سد جگین برایمان سودی نداشت/ بیآبی و کوچ به حاشیه شهرها
مجتبی برزیده، رئیس شورای روستای مرنگ میگوید: آب مصرفی روستا در دهه ۷۰ از یک چشمه فصلی وصل شده است که در سالیان اخیر بهدلیل خشکسالی و کمبود بارش باران، این چشمه تقریبا کمآب شده و جوابگوی نیاز مصرفی اهالی روستای مرنگ نیست و مردم این روستا، آب آشامیدنی و مصرفی را یا از دریاچه سد جگین با حیوان و کوله یا از گودالهایی که در کنار آبادی حفر شده تامین میکنند.
برزیده افزود: این سد دیگر برای مردم این روستاها بهجای سود و منفعت، تبدیل به یک تهدید شده است و هفتهای نیست که یک یا چند دام اهالی در باتلاقهای گِلآلود کنار دریاچه سد گیر نکنند و تلف نشوند.
او گفت: دقیقا دو سال قبل دو نفر از جوانان روستا که برای آوردن آب به کنار دریاچه سد جگین رفته بودند، پس از پرکردن دبههای آب، برای رهایی از جهنم گرمای تابستان به داخل آب میروند که به محض رفتن به داخل آب یکی از این دو جوان غرق شده و جان میبازد.
برزیده افزود: نبود آب سبب شده است که ۲۶ خانوار روستای مرنگ از اینجا کوچ کنند و به حاشیه شهر جاسک بروند.
به بیماری کلیوی دچار شدهایم
حسین بارانی، یکی از اهالی روستای زرآباد نیز میگوید: مصرف آبهای آلوده سبب بیماریهای گوارشی و کلیوی شده است که در خانواده ۵ نفره ما دو نفرمان سنگ کلیه داریم که دلیلش مصرف آبهای آلوده با گِل است و مجبوریم هر ماه برای درمان به بندرعباس برویم.
او ادامه میدهد: بیماریهای کلیوی و سنگ کلیه تنها مختص خانواده ما نیست، بلکه همه اهالی روستا دچار این بیماری هستند.
فاطمه ولیشاهی، دانشآموز کلاس ششم ابتدایی نیز از مشکلات بیآبی روستایش میگوید: آبآوردن از چاه تا خانه کار هر روزمان است، نه یک بار بلکه چندین بار در روز.
او میگوید: آب چاه یا چاهک گِلآلود و تیره است که ما از سر ناچاری آن را برای خوردن مصرف میکنیم.
اما در کنار روستای مرنگ، روستای “زرآباد” با ۴۸ خانوار قرار دارد که وضع آب آشامیدنی این روستا نیز مانند روستای مرنگ است که برای تامین آب آشامیدنی یا باید به دریاچه سد بروند یا آب گلآلود چاهکها را مصرف کنند.
زمینهای کشاورزیمان را برای ایجاد سد اهدا کردیم
محمد امیری، یکی از اهالی روستای «سیت» میگوید: با احداث سد جگین تمام زمینهای کشاورزی و چراگاه دام و حتی قبرستان اهالی روستاهای سیت و مرنگ و زرآباد در دریاچه سد قرار گرفت و زیر آب رفت. تمام اهالی این سه روستا امیدوار بودند که این سد در آینده برای این مردم نفع و سود داشته باشد، اما حالا پس از دهها سال از افتتاح و بهرهبرداری سد جگین، کار به جایی رسیده که این مردم آب آشامیدن ندارند و آب در دریاچه سد بخار میشود.
او افزود: بحث حقآبه برای کشاورزی برای این مردم به کنار، ولی چرا برای این مردم با توجه به اینکه ۱۲ سال از افتتاح این سد گذشته آب خوردن هم نمیدهند؟ مگر این مردم چه گناهی کردهاند به غیر از اینکه برای احداث سد همکاری کردند و پابهکار بودهاند، اما حالا نباید یک جرعه آب هم برای خوردن از این سد داشته باشند.
به نقل از: باشگاه خبرنگاران جوان
دیدگاههای کاربران