ظهر روز سهشنبه بود که خبر آمد، مردان مسلح ناشناس مردی به نام تاجمحمد ایرندگانی را در حاشیۀ فلکۀ جنت خاش هدف قرار داده و کشتهاند. بلافاصله پس از انتشار این خبر کوتاه، تصویر دلخراش کودکی که بیجان روی صندلی سمت شاگرد سواری پژویی افتاده بود، در فضای مجازی دست به دست شد و پس از آن مشخص شد، محمد کوچولوی درخونغلتیده دومین قربانی جنایت شوم فلکۀ جنت خاش است.
درگیریهای خونین طایفهای و سوءقصد به جان آدمها اتفاقی مسبوقبهسابقه در شهر و دیار ماست و متأسفانه تاکنون خونهای زیادی در این درگیریها به زمین ریخته است، اما آنچه حادثۀ ظهر سهشنبۀ سیاه در خاش را بیش از حوادث مشابه قبلی برجسته کرد و واکنشهای بسیاری را سبب شد، همین تصویر دلخراش از محمد کوچولو بود که گلولههای جهل در کودکی آسمانیاش کردند.
دو روز از این جنایت خونین گذشته و در این مدت اقشار مختلف مردم در فضای حقیقی و مجازی به این حادثه واکنش نشان دادهاند. علمای اهلسنّت استان هم این جنایت را به خوبی دیده و تحلیل و بررسی کردهاند. آنچه در ادامه میخوانید گزارشی از گفتوگوی خبرنگار «روچ» با مولانا عبدالحمید و چند تن دیگر از علمای دارالعلوم زاهدان است:
مسئولان قضائی و انتظامی، علما، معتمدین و همۀ مردم باید کاری بکنند
شیخالاسلام مولانا عبدالحمید امام جمعۀ اهلسنت زاهدان طی سخنانی کوتاه تأکید کرد: «تلاش برای دستگیری و تحویل قاتلان و جنایتکاران به دستگاه قضا و مجازاتشان راهکار مهمی برای پیشگیری از جنایاتی نظیر آنچه در خاش اتفاق افتاده، است.»
ایشان خاطرنشان کرد: «بسیار تکاندهنده و دردآور است که پدری ابتدا به رگبار بسته شود و پس از او طفل خردسالش را که معصوم است و گناهی نکرده کنارش به گلوله ببندند. بسیار نگرانکننده است. باید فکری جدی کرد. این حادثه این پیام را داشت که وظیفۀ همۀ ما سنگین است. از عموم مردم گرفته تا علما و ریشسفیدان و مسئولان دولتی باید بجنبند و حرکت کنند و عکسالعمل تأثیرگذار نشان بدهند. این جنایت باید بهشدت محکوم شود.»
مولانا عبدالحمید ادامه داد: «متأسفانه درگیریهای طایفهای در منطقۀ ما تبدیل به پدیدۀ شوم و خطرناکی شدهاند. باید کسانی که در این درگیریها کشته میشوند، قاتلانشان تحت پیگرد قرار بگیرند. مسئولان انتظامی و قضایی باید این افراد را تا لحظۀ آخر تحت پیگرد قرار دهند. این افراد اگر مجازات شوند، چنین جنایاتی رخ نمیدهد. مشکل بزرگ این است که متأسفانه خیلیها به مسئولیت خود عمل نمیکنند. میگویند جریان طایفهای است و درونطایفهای باید حل شد و با این بهانه از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند. بههرحال قتل، قتل است، ربطی به طایفه و قبیله ندارد. هرکسی که قتلی میکند باید سزایش را ببیند. همچنین علما و معتمدین و متنفذین در تحویل قاتل وظیفه دارند و باید تلاششان را بکنند. قاتل باید تحویل دستگاه قضائی بشود.»
کسی که قتل و جنایت میکند همه باید کمک کنند به سزای عملش برسد
مفتی محمدقاسم بنیکمال (قاسمی) استاد فقه و حدیث دارالعلوم زاهدان و سردبیر مجلۀ ندای اسلام، حادثۀ روز سهشنبۀ خاش را «دلخراش» توصیف کرد و با نگاهی آسیبشناسانه از منظر دین و آموزههای اسلامی به بررسی عوامل حادثه پرداخت: «معتقدم توسعهنیافتگی دینی، ضعف ایمان به خدا و دستنیافتن به تقوا و خداترسی واقعی یکی از عوامل بسیار مهم در شکلگیری چنین جنایات تلخ و ننگینی است. باید برای تقویت ایمان مردم کار اساسی شود. ما باید پایههای ایمان را در دلها تثبیت کنیم. به تعمیق مفاهیم و آموزههای دینی بیندیشیم و حقیقت دین را در جامعه ترویج کنیم. حقیقت دین حفظ حدود و احترام به حقوق انسانهاست.»
ایشان همچنین ادامه داد: «چنین جنایاتی نتیجۀ قساوت قلب و نشانۀ وجود جاهلیت زمانهای گذشته میان مسلمانان کنونی است. درواقع این رسوبات همان جاهلیت قدیم است که به شکل کینهتوزی، قساوت و سنگدلی، بیرحمی، پایمالکردن حقوقالعباد و تکبر و غرور در جامعه بروز پیدا میکند.»
رئیس دارالافتای دارالعلوم زاهدان در ادامۀ به نکتۀ مهم دیگری اشاره کرد و گفت: «باید در جلسات مصالحه خیلی دقت شود تا حقی پایمال نشود. سران طوایف تمام تلاششان را بکنند که ورثۀ مقتول به حق خود برسند و قاتل سزای عملش را ببیند. کسی که قتل میکند باید جزا داده شود، باید تنبیه شود. متأسفانه یکی از عوامل تکرار چنین جنایاتی این است که تنبیه قاتلان آنگونه که حق است و شریعت روی آن تأکید کرده، انجام نمیشود.»
همۀ ما مسئولیم و باید در قبال این جنایات احساس مسئولیت کنیم
مولانا عبدالغنی بدری، معاون محترم آموزشی دارالعلوم زاهدان اظهار داشت: «حادثۀ غمانگیز به خاکوخون کشیدهشدن پدر و فرزندی خردسال در خاش واقعاً همۀ ما را متأثر و متألم کرد. خیلی دردناک است که پدری بههمراه فرزندش به رگبار بسته شوند و پدر جلوی چشمان هراسان کودک خردسالش غرق خون شود. متأسفانه چنین جنایاتی ما را به یاد جاهلیت پیش از اسلام میاندازد. ما مسلمان هستیم و حق یک مسلمان این نیست که به این شکل جلوی چشمان فرزند خردسالش به رگبار بسته شود.»
ایشان ادامه داد: «متأسفانه همۀ ما از علما و معتمدین و تحصیلکردگان گرفته تا مسئولان دولتی و قضایی آنگونه که باید به مسئولیت خود عمل نکردهایم. اگر همۀ ما بهویژه آنان که خدای متعال قدرت را در دستشان امانت گذاشته، به مسئولیت خود عمل میکردند، ما امروز شاهد چنین جنایات شرمآوری نبودیم. مگر چه کسی قرار است وضع موجود را اصلاح کند؟ آیا منتظر پیامبری هستیم؟ ما ایمان داریم که با بعثت پیامبر اسلام نبوت ختم و به پایان رسیده است. حالا دیگر نوبت و وظیفۀ ماست که با این نابسامانیها و آشفتگیها مبارزه کنیم و جلویشان را بگیریم. همه هم مسئولیم؛ چه آنان که خداوند به آنان قدرت داده، چه کسانی که قدرت زبان یا قلم دارند و یا هر توانایی دیگری دارند، باید در این راستا اقدام کنند. اگر تساهل کردیم فردای قیامت باید جوابگو باشیم.»
مولانا بدری در ادامه اظهار داشت: «ما نمیدانیم این حرکات را چگونه توجیه کنیم. معلوم میشود جوانان ما مشکلات جدی دارند که باید روی آنها کار شود. علما نباید در این وضعیت نابسامان آرام و قرار داشته باشند. ما همه مسئولیم. جملۀ مشهوری از خلیفۀ دوم مسلمانان، حضرت عمر فاروق رضیاللهعنه منقول است که باری فرمودند: اگر سگی کنار فرات از گرسنگی بمیرد، عمَر خودش را در قبال او مسئول میداند. بله وقتی در صدر اسلام انسانها به مسئولیت خود آگاه بودند، در قبال حیوانات هم احساس مسئولیت میکردند. متأسفانه در زمان ما حیوانات جای خود دارند که انسانها خونشان بیارزش شده است. انسانها مثل این مرغهای ماشینی خونشان به زمین میریزد و هیچکسی دچار هیچ عذاب وجدانی نمیشود.»
معاون محترم آموزشی دارالعلوم زاهدان در پایان یادآور شد: «میطلبد که اقشار مختلف مردم احساس مسئولیت کنند. دولت به تنهایی نمیتواند کاری کند، علما هم به تنهایی نمیتوانند، معتمدین و ریشسفیدان هم نمیتوانند، بلکه همۀ ما باید احساس مسئولیت کنیم وگرنه فردا در بارگاه الهی پاسخی نخواهیم داشت.»
همه با هم برای ریشهکنکردن این پدیدۀ شوم تلاش کنیم
مولوی حافظ اسماعیل ملازائی، معاون اداری مالی دارالعلوم زاهدان هم طی سخنانی حادثۀ خاش را «جنایت و جهالتی دردناک» توصیف کرد و گفت: «چگونه ممکن است یک انسان با این میزان قساوت قلب بیاید در ملأعام ایجاد رعب و وحشت بکند و طفل بیگناهی را در کنار پدرش به خاکوخون بکشد.»
ایشان در ادامه یادآور شد: «دربارۀ این حادثه تاکنون جزئیات بهطور کامل بیان نشده. در فضای مجازی آمده که عاملان جنایت به قصد کشتن کودک، اقدام به تیراندازی به سمت او کردهاند. این قسمت از خبر اگر صحیح هم نباشد باز هم این جنایت دلخراش و فراتر از جاهلیت گذشته است. در همان دوران جاهلیت، پدری را جلوی فرزندش اینگونه نکشتهاند. چگونه یک انسان که خودش را مسلمان هم میداند، به خودش اجازه میدهد پدری را جلوی چشمان کودک خردسالش گلولهباران کند. این چه انسانیتی است؟ این جنایت از نگاه ما محکوم است و ما همۀ ما داغداریم.»
مولوی حافظ اسماعیل ملازائی در پایان خاطرنشان کرد: «کسی که قتل میکند باید تحویل قانون داده شود. نباید بهجای قاتل، خون بیگناه دیگری ریخته شود. علما، تحصیلکردگان، نخبگان جامعه، معتمدین و عموم مردم جامعه باید برای ریشهکن کردن این پدیدۀ شوم آستین همت بالا بزنند و اقدام عملی کنند.»
جامعۀ ما بیمار است و کسی هم به فکرش نیست
مولوی عبدالمجید اسماعیلزهی، استاد حوزه و فعال اجتماعی، سخنانش را با این گزاره شروع کرد: «مسئله ریشه در فرهنگ قدیم مردم منطقه دارد.» ایشان در توضیح این قسمت از سخنانش خاطرنشان کرد: «در گذشته چیزی که در داستانها و شعرها مطرح میشد همین بود که از قاتلها تعریف و تمجید میکردند. شعری که از زمان قدیم یادم مانده شعری با عنوان «تورو» بود؛ تورو پسر یتیمی بود که پدرش را قبلا کشته بودند، وقتی تورو بزرگ شد ناگهان شروع به کشتن کرد و تعداد زیادی را کشت و… با چنین اشعاری یک قاتل را به قهرمان تبدیل میکردند. درواقع تمام اشعار و داستانهای دیگر بهنوعی قهرمانسازی از قاتلان است. خب این فرهنگسازیها تأثیر میگذارد.»
مولوی عبدالمجید در ادامه افزود: «بحث بعدی مربوط است به نحوۀ برخورد با قاتلان؛ شما ببینید پس از هر قتلی معتمدین و علما وارد میشوند و سعی میکنند قاتل یا قاتلان را نجات دهند و صلح برقرار کنند. اگر قاتل یا قومش پولدار باشند همه تلاش میکنند زودتر صلح شود و آنها نجات کنند. جامعه ما جامعه بیماری است، هر کسی به خودش مشغول است و نسبت به جامعه و اطراف خودمان احساس مسئولیت نمیکنیم.»
یک معلول و سه علت
مولوی عبدالرئوف شهنواز، نویسنده و محقق جوان، این حادثه را یک معلول دانست که سه علت عمده را میتوان برای آن تعریف کرد. او علت اول را وفور سلاح دارای مجوز در منطقه و دسترسی آسان به آن دانست و گفت: «متٲسفانه تهیه سلاح مجوزدار و غیرمجوزدار در استان ساده است و افراد جدا از صلاحیت و نیاز، میتوانند سلاح در اختیار داشته باشند. از همین سلاحها در نزاعها استفاده میشود و مراجع قانونی نسبت به جمعآوری و برخورد با حاملان سلاح منفعل عمل میکنند.»
مولوی شهنواز «منفعل عملکردن سیستم قضایی و امنیتی استان در برخورد با عاملان حوادث» را علت دوم تفسیر کرد و اظهار داشت: «بسیاری از عاملان به حال خودشان رها میشوند و نسبت به دستگیری و مجازات آنان اقدامی جدی صورت نمیگیرد. این مولوی جوان در پایان «برخورد احساسی و لحظهای تربیونهای جامعه با حوادث و نگاه سطحی حاکم بر این تربیونها» و «نپرداختن به ریشههای واقعی حوادث» و «عدم برنامهریزی برای چارهجویی و حل مسائل» را از دیگر دلایل این موضوع عنوان کرد.
منبع: روزنامۀ «روچ»/ پنجشنبه 22 آبان 1399
این همه بی بند و باری نتیجه مدیریت ناکارامد و غرور بعضی از سرداران و نبود تقوا و خداترسی و عدم روشنگری و مسلمانی را در نماز و روزه خلاصه کردن،هست.
راه برونرفت از این مشکلات،سازش نکردن با قاتلان و اجرای قصاص و جواب خواستن از سردار قوم نسبت به شخص خاطی میباشد.