«هفتۀ وحدت»؛ نامی آشنا که سالهاست در کشور میدرخشد. چه کنیم تا هفته وحدت از «شعار» به «عمل» تبدیل شود؟
قانونی اساسی کشور ما، حقوق اقلیتهای مذهبی را بهعنوان یک واقعیت هویتی به رسمیت شناخته است، لذا «هفته وحدت» فرصت مناسبی برای تغییر در برخی نگرشهای یکجانبه و بازدارنده در خصوص وحدت است.
«امنیت ملی» مفهومی وسیع دارد و نباید تکبعدی و تکنگرشی تعریف شود، و تنها زمانی به رضایت و احساس مشترک در میان یک ملت ختم میشود که دربرگیرنده منافع همۀ اقوام و مذاهبی باشد که در یک سرزمین زندگی میکنند.
هفته وحدت بهعنوان گفتمان رسمی حاکمیتی و یک نماد در جامعه موفق بوده، اما برخی عوامل در لایههای زیرین مدیریت همواره مانعی در تحقق کامل شعار وحدت در جامعه هستند و در بسیاری مواقع برخلاف شعار وحدت، عمل میکنند.
براساس اصل ۱۲ قانون اساسی؛ دین رسمی در ایران «اسلام» و مذهب رسمی «جعفری اثنیعشری» است، اما مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی، زیدی «دارای احترام کامل و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزادند».
اصل ۱۳ قانون اساسی هم ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی را تنها اقلیتهای دینی میشناسد که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی طبق آیین خود عمل میکنند. این اصول قانون اساسی ایجاد حق میکند و ساختار سیاسی و دولت باید مکانیزم شفاف و ملموسی برای تحقق این اصول تدوین نمایند.
اهلسنت ایران بهعنوان یکی از مذاهب اسلامی، وارث تمدن هزارساله ایران در ادبیات و اندیشه این سرزمین هستند، چنانکه تقریبا تمامی مشاهیر جهانی و هویتساز تاریخی ایران، اهلسنت هستند.
اهلسنت ایران در مرزها ساکن بوده و ضامن امنیت سرزمین ایران هستند، اما محرومیت مضاعف در مرزها مانع بزرگی در راه شکوفایی استعدادهای مرزنشینان است.
بیشتر مناطق مرزی ایران توسعهنیافته و محروم هستند، و در لابی قدرت و مدیریت سهمی ندارند. لذا بدون یک نگاه ویژه توسعهای به این مناطق، امکان برابری حقوقی و اجتماعی میان مرزنشین و مرکزنشین در کشور وجود ندارد.
نگرش کلی مردم ایران، چه شیعه و چه سنی، وحدتطلبانه است و این نگرش نسبت به پیروان سایر ادیان در ایران، مثل زرتشتیان نیز وجود دارد. لذا این نگرش سازنده، مسئولیت مسئولان را نسبت به تحقق برابری حقوقی سنگینتر میکند. هرچند در مقابل، افرادی نیز در لایههای مختلف حکومت هستند که مخالف وحدتاند و از سیاست رهبری و حاکمیت در اینخصوص پیروی نمیکنند و قدرت آنها مانع شکلگیری ایدهآل وحدت و یکپارچگی میشود.
پیروان ادیان و مذاهب در ایران همواره با حفظ هویت دینی و اعتقادیشان به دنبال حقوقی برابر بودهاند. خودسانسوری در میان مذاهب و ادیان، نافی درک و احساس مشترک ملی است. لذا باید تفاوتها را به رسمیت شناخت و به آن احترام گذاشت.
مردم ایران از هر قوم و مذهب، ایران را دوست دارند و نسبت به سرنوشت آن حساساند. لذا «هفته وحدت» فرصت مناسبی برای بازنگری در عوامل بازدارندۀ این احساس، و درک مشترک و اتخاذ رویکردی است که به وحدت هرچهتمامتر ملت ایران بر اساس رضایت عمومی ختم شود.
برای ایجاد یکپارچگی، سیاست مدیریتی کشور باید دستورالعمل «وحدت» و «حفظ حقوق شهروندی برابر» به دولت و نهادها و سازمانها ابلاغ شود تا وحدت از «شعار» به «عمل» تبدیل شود.
هفته وحدت؛ هفته برابری مذاهب اسلامی
منتشر شده در شهام بلوکی- حقوقدان و کنشگر اجتماعی