باز هم ماه تولدت از راه رسید و مژدهی آمدن تو، قلب مسلمانان را پر از شادی کرد. زمزمهی نام مبارکت هم؛ حالم را خوب میکند.
امسال اما؛ کمی متفاوت است نامهام برایتان؛ کمی دلگیرم از سنگی که یک نادان در چاه انداخت و خوشحالم که این سنگ، بر شیشهی احساس مسلمانان خورد و در تمام دنیا بیدارشان کرد. مدعیان «آزادی بیان» و به نام شکستن هر مرزی برای گفتن؛ به ساحت مبارکت تعرض کردند و تصویر مهربانت را مخدوش کشیدند و دنیایی بههمریخت. این بههمریختگی ولی، همه را منظم کرد تا تو را بیشتر دوست داشته باشند… شمایی که عزیزی و مسلمانان از پدر و مادرشان بیشتر دوستتان دارند.
معلمی در فرانسه؛ “مهد دانش ناقصشان”، کاریکاتور شما را به کلاسش برد و به شاگردانش نشان داد! مجلهای که چند سال پیش هم استارت این حماقت را زد و ندانست که صفهای گسیختهی پیروان تو را دوباره منظم کرد. ندانست که عشق مشترک همهی پیروانت هستی و توهین به تو را برنمیتابیم.
در اوج درماندگی مقابل یک ویروس و در بدترین زمان، آتش به قلب پیروانت انداختند و رئیسجمهور بیعقلشان هم، دین تو را «بحرانزده» خواند!
«عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد»!؛ چنین هم شد. شیپور بیدارباش را دماند و حالا در روز تولدت، تمام مسلمانان نام پرصلابتت را تکرار میکنند. شاید یادشان افتاده که قبول تحقیر، بس است. قبول «مدارا» و ژست «دگر پذیری» با هزینهای چنین کافیست.
چه غوغاییست این روزها… سبقت گرفتهایم که بگوییم: حاضر نیستیم زیر بار ذلت برویم و خودمان را کر کنیم که نشنویم… نه! دیگر بس است. نمیپذیریم که هربار به نام حیوانبارگی و هرزگی آزادی بیان، تو را و دین عزیزت را آماج حملاتشان کنند. شاید این ضربهای بود تا از خواب غفلت بیدارمان کند که دیگر نمیپذیریم از زبان هر بیمقداری، ثقل دین و پیامبر عزیزمان را نشانه روند… باد میکارند، پس منتظر درو کردن طوفان باشند.
به نقل از: کانال تلگرامی نویسنده