اولین روز اولین ماه سال نو هجری با شهادت اولین شهید محراب؛ حضرت عمر فاروق رضیاللهعنه آغاز میشود. کسی که پیامبرمان برای اسلامآوردنش دعا کرد.
امیری که عادلانه حکومت کرد و مظلومانه به شهادت رسید.
خلیفهای که از ترس لغزیدن پای الاغی، در کورهراهی در گوشهای از سرزمینی که تحت فرمانروایی او بود، از ترس محاکمهشدن در قیامت، خواب به چشمانش راه نداشت!
حاکمی که شبانه کیسۀ آرد بر شانهاش میگرفت و برای یتیمان بادیهنشین میبرد!
امینی که در قحطسالی، سوگند یاد کرد تا نباریدن باران، جز نان و روغن تناول نکند، تا آنجا که پوست بر استخوانش چسبید اما سوگندش را نشکست.
فرماندهی که دو امپراطوری بزرگ پارس و روم را به زانو درآورد درحالیکه بالشت زیر سرش، سنگ بود و در سایۀ دیواری گِلی میآرمید!
عدالتگستری که مسیحیان آرزو داشتند سرزمینشان به تصرف بزرگمردی چون عمر، درآید تا در امنیت و آرامش زندگی کنند!
وفات عمر فاروق، تسلیت ندارد، زیرا که شهادت، آنهم در محراب رسولالله، نصیب هر کسی نمیشود.
دهم محرم سالروز شهادت حسینبنعلی؛ سردار جوانان اهل بهشت است… او برخلاف تصور خیلیها، به استقبال مرگ نرفت، خواهان جنگ هم نبود، میخواست سرفراز و خوشبخت زندگی کند، اما دنیاطلبان، موذیانه پشتش را به نامردی خالی کردند و حسین ماند و دشتی که جز بلا و ماتم، چیزی برایش باقی نگذاشت.
حسین رضیاللهعنه مرگ سرخ را به زندگی ننگین ترجیح داد و اگر یاد و خاطره حسینِ فاطمه تا قیامت باقیست، آنچنان که مرگ هم حریف آن نیست، برای مرام آسمانی اوست که حاضر نشد برای حفظ جانش، تن به ذلت بسپارد.
اصحاب و یاران رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم از گزش دردهای سخت در امان نماندند تا به ما یادآوری کنند امت محمد، امت عمل هستند نه سالگردها و زادروزها… که بندگان خاص خداوند هم از امتحانات الهی مصون نخواهند ماند، چه رسد به ما که در هر ثانیه دمخور گناه هستیم و فراموشی!
اهل زمین میمیرند و اهل آسمان باقی نمیمانند و مرگ حقیست که دیر یا زود به سراغ همه خواهد آمد؛ خوشا آنان که مرگشان هم از خاطر تاریخ نخواهد رفت.
عمروار زیستن، عزت میخواهد و حسینوار رفتن، لیاقت…