سنیآنلاین| 21 مرداد 1366؛ یعنی سیوسه سال قبل در چنین روزی، «حضرت مولانا عبدالعزیز ملازاده رحمهالله»؛ عالم ربانی و مصلح بزرگ بلوچستان و یکی از پیشوایان معاصر اهلسنت ایران در مشهد دار فانی را وداع گفت و به دیار باقی رحلت کرد.
مولانا عبدالعزیز رحمهالله،- بانی دارالعلوم زاهدان؛ بزرگترین مرکز علمی و دینی اهلسنت ایران- از مصلحان و مجددان معاصر است که اصلاحات عقیدتی و فکری بسیار زیادی از خود برجا گذاشت و انقلاب فکری و اصلاحیِ عظیمی بهویژه در استان سیستانوبلوچستان بهوجود آورد.
سالروز رحلت این اندیشمند و مصلح را بهانهای قرار میدهیم تا با گوشهای از ابعاد شخصیتی ایشان از زبان خلَف صالحشان؛ حضرت شیخالاسلام مولانا عبدالحمید آشنا شویم. در ادامه فرازی از گفتوگوی فصلنامه “ندای اسلام” با شیخالاسلام مولانا عبدالحمید با عنوان «روایت حضرت شیخالاسلام مولانا عبدالحمید- حفظهالله – از حدود یک قرن بیدارگری دینی در منطقه سرحد بلوچستان» را میخوانید که در شمارۀ 51/ پاییز ۱۳۹۱ این مجله منتشر شده است.
علامه مولانا عبدالعزیز رحمةاللهعلیه در بُعد تربیتی و اصلاحی و ارشاد و راهنمایی اقشار مختلف مردم چه برنامههایی داشتند؟
حضرت مولانا همواره میفرمود که «یک مَن علم را ده من عقل باید» و گاه میفرمود «صد من عقل باید» تا یک انسان و بهویژه یک عالم بتواند در کارش موفق باشد و دیگران را به مسیر درست راهنمایی كند؛ و خودِ ایشان مصداق كامل این سخن بودند.
از افادات و ارشادات حضرت مولانا همۀ مردم با هر سطحی از درک و دانش بهره میبردند. علاوه بر سخنرانیهای ایشان در مراسم نماز جمعه و عیدین و موعظه و ارشاد عموم مردم، صبح روز جمعه بهطور مرتب در مهمانخانۀ منزل ایشان نشستی تربیتی ـ اصلاحی برگزار میشد و جمع قابل توجهی بهطور منظم در آن شرکت میکردند. این نشست حدود یک ساعت طول میکشید و در آن كتابهای برخی از بزرگان در باب تزکیه و اصلاح، ازجمله کتاب «إکمالُ الشِّیَّم» شیخ ابنعطاءالله اسکندری (عارف برجستۀ مصری قرن هفتم)، خوانده و تشریح میشد. بعضی وقتها خودِ ایشان فرازی از مطالب کتاب را میخواندند و گاه به یکی از علمای حاضر دستور میدادند كه مطلبی را بخوانند و سپس خود ایشان به توضیح و تشریح بخشهای قرائتشده میپرداختند.
در بقیۀ ایام هفته، حضرت مولانا بهطور معمول برای امامت نماز عصر و مغرب به مسجد جامع میآمدند و بعد از نماز عصر تا نماز مغرب در مسجد مینشستند. اقشار مختلف مردم که برای ادای نماز به مسجد جامع میآمدند، از این فرصت نهایت استفاده را میكردند و پیرامون ایشان حلقه میزدند و حضرت مولانا به ارشاد و راهنمایی آنان میپرداختند و با آنان گفتوگو میکردند.
در این دوران منزل حضرت مولانا در خیابان رزمجومقدم جنب مسجد نور (معروف به مسجد زرگرها) بود و ایشان مسیر منزل تا مسجد جامع را قدمزنان میپیمودند. خداوند متعال چنان ظاهر زیبا و شمائل نیکویی به مولانا بخشیده بود كه اگر ایشان از خیابانی گذر میكردند، مردم در دوطرف خیابان بهسوی ایشان خیره میشدند. ایشان با چنان وقاری قدم برمیداشتند كه انسان از راه رفتنشان حظ میبرد.
مولانا از 1334 تا 1356 در مسجد نور بعد از نماز صبح درس تفسیر قرآن داشتند و جمعی از مشتاقان از دور و نزدیک، خصوصاً ائمه مساجد و ملاهای شهر، در این درس شرکت میکردند.
در سال 1356 «مسجد مدنی» به دست مولانا تأسیس شد و ایشان در کنار مسجد منزلی برای خود ساختند و به این منزل نقل مکان کردند؛ از آن پس درس تفسیر مولانا در مسجد مدنی دایر بود.
مولانا همچنین از سال 1338 هـ.ش. در رادیو زاهدان، عصر روزهای پنجشنبه، جهت وعظ و ارشاد مردم و بیان مسائل دینی، به زبان بلوچی برنامه داشتند. در آن زمان اکثر مردم از پیر و جوان و زن و مرد در شهر و روستا در تلاش بودند رادیویی تهیه كنند و یا در جایی که رادیویی هست جمع شوند و از وعظ و سخنان مولانا استفاده كنند. مولانا به زبان بلوچی و تا حدودی با لهجه سربازی سخن میگفتند، ولی گفتار ایشان چنان فصیح و گیرا بود که برای همه بلوچزبانان قابل فهم بود.
این برنامهها تأثیرات بسیاری در داخل و خارج كشور بر جای گذاشت. بسیاری از بلوچهای ساکن پاکستان، افغانستان، ترکمنستان، کشورهای عربی و حتی مهاجران بلوچی که در برخی نقاط آفریقا زندگی میکردند از این برنامهها استفاده می کردند.
در مورد شخصیت مولانا عبدالعزیز رحمهالله، بسیار گفته و یا نوشته شده است، میخواهیم از زبان شما به تعریف جامعی از شخصیت ایشان برسیم.
بنده با شخصیت حضرت مولانا ارتباط و محبت خاصی داشته و دارم و سالها در خدمت ایشان بودهام؛ بر همین اساس میگویم که من تا حالا کسی را به جامعیت ایشان ندیدهام. مولانا عبدالعزیز شخصیتی جامع و بینظیر بودند. در تاریخ بلوچستان، عالِمی جامع و همپایه حضرت مولانا بهطوركلی وجود نداشته است.
من در سفرهای حج و برخی سفرهای دیگر، با بسیاری از علما و بزرگان ملاقات كردهام، اما جامعیت حضرت مولانا را كمتر دیدهام. ایشان عشق و محبت خاصی با حضرت رسول صلیاللهعلیهوسلم داشتند و واقعاً عاشق رسولالله بودند. مولانا هم از لحاظ علم، هم از لحاظ عقل و تدبیر، و هم از لحاظ ترس و خشیت از پروردگار متعال، فوقالعاده بودند.
حضرتعالی چه عواملی را در شکلگیری شخصیت جامع مولانا عبدالعزیز مؤثر میدانید؟
نخستین عامل، نبوغ و استعداد ذاتی خود مولانا عبدالعزیز بوده است؛ بههرحال استعداد ذاتی شرط است. عامل دوم اینكه ایشان فرزند پدر و مادری استثنایی بودند؛ پدر ایشان مولانا عبدالله رحمةاللهعلیه شخصیتی عجیب و بسیار وارسته بوده است؛ هم از لحاظ علمی و هم از لحاظ معنوی. مولانا میگفت که پدر بزرگوارشان به مدت 20 سال «صوم داودی» داشته است. همچنین ایشان هرگاه نیت و تمنّا میکرد، حضرت رسول صلیاللهعلیهوسلم را در خواب زیارت میکرد. مادر مولانا عبدالعزیر نیز از اولیای خدا و زنی بسیار مخلص، عابده و دیندار بوده است و با فقرا، بیوهزنان و همسایگان همدردی و همکاری میکرده و در رفع حاجاتشان میکوشیده است و همواره در خانه یتیم پرورش میداده است.
عامل دیگر را باید در تأثیر اساتید و مربیان علمی، فکری و معنوی ایشان جستوجو کرد. مولانا در دارالعلوم دیوبند و جامعه امینیه دهلی تحصیل كرده و از اساتید برجسته آنجا فیض یافته بود.
مولانا شاگرد خاص مفتی كفایتالله دهلوی (1253ـ1331هـ.ش/ 1875ـ1952م.)، مفتی اعظم دیار هند و رئیس جمعیت علمای هند بودند. ایشان بهقدری تحت تأثیر اساتید خود و فنا در ارادت و محبت آنان بودند كه وقتی از آنان یاد میكردند، منقلب میشدند.
من از جامعه امینیه طی سفری كه چند سال پیش (فروردین 1387) به هند داشتم، بازدید كردم. مركز علمی ـ آموزشی نسبتاً بزرگی بود، اما هرچه تلاش كردم نتوانستم اتاقی را كه حضرت مولانا در آن اقامت داشته است، پیدا كنم.
این نكته را نیز باید عرض كنم كه مسئولان دارالعلوم دیوبند در همایش بینالمللی جشن صدسالگی دارالعلوم دیوبند (جمادیالأول 1400هـ.ق./ مارس 1980م.) که بسیاری از شخصیتهای برجسته جهان اسلام در آن حضور یافتند، از مولانا عبدالعزیز نیز دعوت كردند که مولانا تشریف بردند و در این همایش عظیم شركت كردند.
دیدگاههای کاربران