ورودیهای شهر زاهدان با تابلوهایی مزین شده كه در آنها ورود مسافران را به شهری خوشآمد میگویند كه گویا «پایتخت وحدت اسلامی» است، اما اگر امروز مسافری وارد شهر زاهدان شود چه خواهد دید؟. فرض كنیم این مسافر از جنوب شهر و بزرگراه خلیج فارس وارد شود؛ ابتدای ورودی شهر «میدان دكتر حسابی» و سمت راست آن «بلوار امام حسین» (رضیاللهعنه و علیهالسلام)، سپس خیابان دانشگاه مملو از پلاكاردها و پارچهنوشتههایی در پاسداشت واقعه غدیر، و گاهی پارچهنوشتههایی به بزرگی یک ساختمان 4 طبقه!!
مسافر همچنان در طول همین خیابان ادامۀ مسیر میدهد و به «میدان امام علی» علیهالسلام و سپس خیابان «امیرالمؤمنین» علیهالسلام میرسد و گلدستۀ مسجد «علیبنابیطالب» توجهاش را جلب میكند. پیاده میشود و از نزدیك این بنا را میبیند و جملههایی كه قسمت پایین گلدستهها بدان تزئین شده است:
«صدیق اكبر علی است»
«فاروق اعظم علی است»
و…
مسافر در ادامۀ مسیر خود در انتهای همین خیابان به خیابان «سیدالشهداء» علیهمالسلام و سپس میدان «امام حسین» علیهالسلام خواهد رسید. اگر این مسافر آدم كنجكاوی باشد و بخواهد بداند در «پایتخت وحدت اسلامی» به مقتضای وحدت، نام خیابان و یا حتی كوچه بنبستی به نام بزرگان اهلسنت نامگذاری شده است یا خیر؟ به ناچار باید كل شهر را زیر پا گذارد. قطعا این مسافر به نامهایی چون: «ولی عصر»، «مولیالموحدین»، «سیره علوی»، «امام موسی كاظم»، «امام جعفر صادق»، «ابوفاضل»، «امام رضا»، «ثارالله» و… بر خواهد خورد، اما از نام «ابوبكر صدیق»، «عمر فاروق» و «عثمان ذیالنورین» اثری نخواهد یافت.
اما در شمال كشور شهری وجود دارد به نام «گنبد»؛ اهالی این شهر خیلی ادعای مذهبی بودن ندارند. در شهرشان نه مركز مهم و تاثیرگذار مذهبی دارند و نه علمای صاحبنام و سیاستدانی! در شهری با این مشخصات، چند شیعۀ تندرو و برای مدتی اندک و به مناسبت «واقعه غدیر» در شهر پرچمهایی با شعارهای تند مذهبی نصب میكنند، و همین كافی است كه مردمان سُنّی شهر به اعتراض برخیزند و سپس برادران شیعۀ وحدتطلب شهر با آنان همصدا میشوند؛ مردمان شیعه و سنی شهر با هم و در كنار هم بساط این تفرقهافکنی را جمع میكنند.
این واقعه و حركت اهلسنت گنبد الگویی برای اهلسنت زاهدان باید باشد؛ آنان ثابت كردند كه وحدت واقعی نمیتواند یکطرفه و با كرنش كردن در مقابل زیادهخواهیهای یک گروه افراطی محقق شود؛ استراتژی شكستخوردهای كه سالهاست اهلسنت زاهدان برگزیدهاند. در شهر ما بر اساس یک توافق نانوشته این فقط اهلسنت هستند كه باید برای حفظ وحدت هر فحش و ناسزایی را ناشنیده گیرند و هر تعرضی را نادیده انگارند، و در یک كلام؛ ما 40 سال است كه در پی اثبات این نكتهایم كه وحدتطلبیم و اهل تفرقه نیستیم، اما طرف دیگر ماجرا با حكم برائت ابدی، قاضی عملكرد ماست. این وحدت یکطرفه باعث شده كه ما بهصورت داوطلبانه از حق خود به عنوان شهروندان این شهر بگذریم درحالی كه نیازی به آن نبوده و نیست.
از همین فرصت استفاده كرده و به شیعیان وحدتطلب شهر گنبد درود میفرستم و به همشهریهای شیعه خود یادآوری میكنم كه مقتضای وحدت همین است كه اگر كسی از میان شیعیان به وحدت اسلامی خدشه وارد میكند، این وظیفه عقلای شیعه است كه جلویش را بگیرند و بالعكس . متاسفانه شیعیان شهر ما، ما را مسئول همۀ كارهای گروهکهای تروریستی آنسوی مرزها میشناسند و به جرم «آهنگر بلخی» گردنِ از مو باریکتر ما «مسگران شوشتری» را به تیغ انتقام تهدید میكنند!! اما افراطیون شیعه را كه در همین شهر در كنار ما هستند، به حال خود رها كردهاند.
آری! بدون كمترین شک و شبههای در زاهدان وحدت یکطرفه است. برای سالها، گروههای افراطی بر طبل تفرقه كوفته و هر مناسبت مذهبی شیعیان را فرصتی برای عقدهگشاییهای خود ساختهاند. با شعارنویسی بر روی خودروهای خود در مناطق سنینشین رژه رفته و احساسات جوانان اهلسنت را تحریک كردهاند، اما هیچگاه با آنها برخورد نشده كه بماند، در جهت كسب رضایتشان مسئولینِ اكثرا بلوچ شهرداری از نامگذاری خیابانها به نام بزرگان اهلسنت شانه خالی میكنند كه بماند، نام بلوار«بلوچستان» را از روی یک خیابان مركز شهر حذف میكنند.
به نظر حقیر عنوان «پایتخت وحدت اسلامی» در خور و زیبندۀ شهر گنبد و اهالی آن است، نه شهر زاهدان. پیشنهاد میكنم همان دوستانی كه با فراغ بال و آسودگی خیال تابلوهای «بلوار بلوچستان» را از بیخ و بن درآوردند و كسی جرات نكرد نامشان را به بدی ببرد، زحمت تابلوهای «پایتخت وحدت اسلامی» را هم بكشند!
«پایتخت وحدت اسلامی» كجاست؟
منتشر شده در عبدالقادر برآهویی