- سنی آنلاین - https://sunnionline.us/farsi -

بررسی کارنامۀ اقتصادی و سیاسی عمربن‌عبدالعزیز [بخش دوم و پایانی]

درسگفتار مولانا مفتی محمدقاسم قاسمی- 21 خرداد 1399/ پیاده‌سازی و تنظیم: عبدالرحیم مرجانی

عمربن‌عبدالعزیز بر مَسند قدرت
در جلسۀ قبل در مورد چگونگی تعیین عمربن‌عبدالعزیز به‌عنوان جانشین و خلیفۀ سلیمان‌بن‌عبدالملک صحبت شد. نکتۀ جالب و قابل توجه در این بخش این است که وقتی عمربن‌عبدالعزیز توسط سلیمان‌بن‌عبدالملک به خلافت منصوب شد، در وهلۀ اول این منصب و مسئولیت را قبول نکرد، زیرا خودش به قبول این مسئولیت راضی نبود و این از ویژگی‌های انسان‌های خوب است که به‌جز در مواقع اضطراری «مسئولیت‌طلب» نیستند. لذا عمربن‌عبدالعزیز اصحاب حل‌وعقد و سیاستمداران و جمعی از عموم مردم را فراخواند و در جمع آنان اعلام کرد که من به‌عنوان «خلیفه» منصوب شده‌ام و نمی‌خواهم این مسئولیت به‌صورت انتصابی باشد، بلکه به شما اختیار می‌دهم که هر کسی را که می‌خواهید به‌عنوان خلیفه و رئیس این دولت و حکومت تعیین کنید. در این لحظه همه یکصدا گفتند که ما به‌جز تو کسی دیگر را به‌عنوان خلیفه قبول نداریم. عمربن‌عبدالعزیز رحمه‌الله این‌گونه در جایگاه یک خلیفه اعلام کرد که دستورات قرآن و سنت را در کشور و قلمرو حکومتی خود اجرا خواهد کرد و در این مسیر از روش خلفای راشدین الگوگیری خواهد نمود.

اقدامات اولیۀ عمربن‌عبدالعزیز برای ادارۀ مملکت
عمربن‌عبدالعزیز با توجه به شناختی که از اوضاع جاری آن زمان در دستگاه حکومتی داشت، اولین اقداماتی که برای بهبود اوضاع انجام داد به شرح زیر هستند:
1ـ عزل مدیران فاسد؛ حاکم به منزلۀ سر برای بدن، و وزرا و کارگزاران و مدیران کل به منزلۀ اعضا و جوارح هستند. لذا عمربن‌عبدالعزیز با این استدلال که نمی‌تواند به‌وسیلۀ مدیران و کارگزاران فاسد کارهای حکومتی مدنظر خودش را به پیش ببرد و اجرایی کند، در اولین گام اقدام به عزل تمام مدیران و کارگزارانی کرد که پرونده‌های کلانی در زمینۀ ظلم و اجحاف داشتند.
2ـ برگرداندن اموال تصاحب‌شده به بیت‌المال؛ عمر‌بن‌عبدالعزیز اموال هنگفتی که را عده‌ای به هر دلیل و عنوانی تصاحب کرده بودند شناسایی و در سریع‌ترین زمان ممکن آنها را به خزانۀ بیت‌المال بازگرداند.
3ـ رسیدگی به شکایات مردم؛ عمربن‌عبدالعزیز به شکایت‌های مردمی رسیدگی کرد و حقوقی را که از اقشار مختلف مردم توسط صاحبان منصب ضایع، تصاحب یا غصب شده بودند، به صاحبان‌شان بازگرداند.
4ـ تغییر اوضاع زندگی در مرکز خلافت؛ مؤرخین گفته‌اند که اوضاع پایتخت و مرکز خلافت در آن زمان ملوکانه بود. عمربن‌عبدالعزیز رحمه‌الله با تأسی از سیرت خلفای راشدین، فضای ساده‌زیستی و زندگی زاهدانه را در مرکز خلافت حاکم گردانید.
5ـ آغاز تغییر و تحول از زندگی خویش؛ یک مصلح اجتماعی باید قبل از همه تغییر و تحول را از خودش آغاز کند. عمربن‌عبدالعزیز که پیش از تصدی خلافت لباس فاخرانه می‌پوشید و زندگی شاهانه‌ای داشت، بعد از خلافت چنان پوشش ساده و زندگی درویشانه‌ای را اختیار کرد که حتی تصور چنان زندگی‌ای برای یک انسان عادی هم دشوار است. واقعۀ مشهوری‌ست که روزی وارد خانه شد و دید که فرزندانش هنگام صحبت‌کردن دست را جلوی دهان‌شان می‌گیرند. دلیل را جویا شد؛ گفتند که در منزل چیز دیگری برای خوردن نبود، مجبور شدیم پیاز بخوریم. عمربن‌عبدالعزیز رحمه‌الله به گریه افتاد و خطاب به فرزندانش فرمود که آیا شما راضی می‌شوید که غذاهای گوناگون بخورید و پدرتان در آخرت مورد مؤاخذه و سؤال قرار بگیرد و به جهنم برده شود؟
یکی دیگر از موارد زهد عمربن‌عبدالعزیز این است که ایشان یک بار قصد حج بیت‌الله کرد. وقتی از حسابدارش موجودی حساب را جویا شد، معلوم شد که هزینۀ لازم برای این سفر وجود ندارد. چند روز بعد به ایشان اطلاع داده شد که مال زیادی که متعلق به «آل‌مروان» است و خلیفه هم اجازۀ استفاده از آن را دارد رسیده است، اما عمربن‌عبدالعزیز فرمود که آل‌مروان به اندازۀ کافی از این اموال استفاده کرده است و دستور داد آن را به بیت‌المال برگردانند. لذا عمربن‌عبدالعزیز تغییر و تحول را قبل از همه از زندگی خودش آغاز کرد که این امر تأثیر بسیار زیادی بر مدیران و سایر دست‌اندرکاران حکومتی می‌گذاشت.

اصلاحات انقلابی عمربن‌عبدالعزیز
عمربن‌عبدالعزیز با اقداماتی که در بالا ذکر شد، توانست اصلاحاتی انقلابی در سیستم حکومتی و فضای حاکم آن زمان بیاورد. از مهمترین اصلاحات انقلابی عمربن‌عبدالعزیز می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
1ـ کاهش مالیات‌ها؛ در دوران خلفای پیش از عمربن‌عبدالعزیز بدون توجه به میزان درآمد و توانایی مردم مالیات‌های هنگفتی از آنان گرفته می‌شد، اما وقتی عمربن‌عبدالعزیز به قدرت رسید اعلام کرد: «إِنَّ مُحَمَداً بُعِثَ هَادِیاً وَ لَم یُبعَث جَابِیاً»؛ «محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم هدایتگر مبعوث شده بود، نه مالیات‌گیرنده». لذا دولت‌ها و حکومت‌ها باید به این نکته توجه داشته باشند که وظیفۀ آنها فقط گرفتن مالیات نیست، بلکه باید زمینه‌ای را فراهم کنند تا جامعه به هدایت و رشد و پیشرفت برسد.
2ـ لغو دریافت‌های گمرکی؛ در آن زمان گمرک‌ها بر تاجران ظلم می‌کردند و هزینه‌های هنگفتی از آنان می‌گرفتند. عمربن‌عبدالعزیز دریافت‌های گمرکی را در سطح گسترده‌ای به‌طور کامل لغو و حذف کرد و در موارد ضروری آن را به حداقل رساند و اعلام کرد که گرفتن زکات از مردم کافی‌ست و نیازی به گرفتن هزینۀ گمرک نیست.
3ـ کاهش خراج‌ها؛ عمربن‌عبدالعزیز دریافت مالیات‌هایی از قبیل خراج و… را نیز به حداقل ممکن رساند.
شاه‌ولی‌الله دهلوی رحمه‌الله در کتاب گرانسنگ خود «حجةالله‌البالغة»، در مورد منشأ مشکلات اقتصادی می‌فرماید که دو عامل حکومت‌ها و کشورها را با مشکلات اقتصادی کلان دچار می‌کند: یکی مالیات‌های کمرشکن که ملت را از پا درمی‌آورند، و دیگری وجود حقوق‌بگیرانی در دستگاه حکومتی که هیچ نیازی به آنان نیست و از نبودشان هیچ کمبودی احساس نمی‌شود.
4ـ حذف بیگاری؛ در سیستم حکومتی آن زمان رایج بود که مردم را بالاجبار و بدون هیچ دستمزدی به کار برای حکومت می‌گماردند. عمربن‌عبدالعزیز این شیوه را کاملا ملغی و اعلام کرد که مردم آزاد هستند و فقط به شرط استخدام و پرداخت کارمزد می‌توان از آنها کار گرفت.
5ـ ممنوعیت تجارت برای دولتمردان؛ عمربن‌عبدالعزیز تجارت و کسب‌وکار را برای دولتمردان و رجال حکومتی ممنوع کرد، زیرا وقتی دولتمردان در تجارت مشغول باشند نرخ‌ها را به نفع و مصلحت خودشان تغییر می‌دهند، واردات و صادرات را در اختیار و انحصار خودشان قرار داده و فضا را بر دیگران تنگ می‌کنند. علامه ابن‌ خلدون رحمه‌الله نیز به این نکته تصریح کرده است که حضور حکام و دولتمردان در فعالیت‌های تجاری و اقتصادی به ضرر مردم و توده‌هاست. عمربن‌عبدالعزیز حقوق مسئولان حکومتی را همواره افزایش می‌داد تا از این طریق جلوی اختلاس و رشوه و دزدی را بگیرد و مسئولان با مشغول‌شدن به شغل دوم، گرفتار کم‌کاری نشوند.
6ـ ممنوعیت قبول هدیه برای دولتمردان؛ در آن زمان رایج بود که به دولتمردان و رجال سیاسی هدایای کلانی می‌آوردند؛ عمربن‌عبدالعزیز قبول این هدایا را برای دولتمردان ممنوع قرار داد. منقول است که روزی شخصی به ایشان هدیه‌ای آورد، اما ایشان از قبولش امتناع ورزید. شخص گفت: قبول هدیه «سنت» است. عمربن‌عبدالعزیز فرمود که برای دیگران «سنت»، اما برای ما (اصحاب حکومت) «رشوت» است.
7ـ تسهیل روند دادخواهی؛ عمربن‌عبدالعزیز رسیدگی به شکایات مردمی را در اولویت کارهای حکومتی قرار داد و در روند دادخواهی تسهیل ایجاد کرد.
8ـ تأمین آزادی‌ها؛ عمربن‌عبدالعزیز تمام آزادی‌های فکری، سیاسی، اقتصادی، آزادی بیان و… را برای مردم فراهم کرد و دستور داد که مردم حتی‌الامکان و در چارچوب مشخص از آزادی‌های لازم برخوردار باشند. به‌عنوان مثال یک بار در موسم حج در جمع مردم اعلام کرد که هر کسی بتواند ما را از ظلمی مطلع کند و یا به ما مشوره یا طرحی مهم برای اجرای عدالت و پیشرفت کارهای حکومتی بدهد بین صد تا سیصد دینار جایزه می‌گیرد. عمربن‌عبدالعزیز رحمه‌الله در آن زمان فضای بحث و گفتمان و مذاکرۀ خیرخواهانه را به‌وجود آورد. در چنین شرایط و فضایی‌ست که افراد با اطمینان‌خاطر و احساس مصونیت کامل می‌توانند مشکلات را مطرح و به حکومت پیشنهاد و راهکار بدهند.
9ـ اعتدال در تمام زمینه‌ها؛ عمربن‌عبدالعزیز در تمام زمینه‌ها حتی در زمینۀ مجازات‌ها «اعتدال» برقرار کرد. در قوانین جزایی و بحث‌های حقوقی مقوله‌ای داریم که قانون در موارد شک به نفع متهم تفسیر می‌شود. حکام و قضات باید به‌جای تلاش برای مجازات و اعدام متهم، حتی‌الامکان دنبال یافتن عذر برای متهم باشند تا کیفر در حد کمتری انجام گیرد، مگر درخصوص حدود شرعی که حاکم و قاضی راه دیگری به‌جز اجرای حد شرعی ندارد، اما اینکه حاکم دنبال ایجاد رعب و وحشت در بین مردم باشد این صحیح نیست.

«رشد سیاسی و اقتصادی»؛ نتیجۀ اقدامات و اصلاحات عمربن‌عبدالعزیز
نتیجۀ اقدامات و اصلاحات عمربن‌عبدالعزیز رحمه‌الله و اخلاص و تقوا و زهد ایشان آن شد که ضمن گسترش عدالت، تورمی که جامعه را تهدید می‌کرد از بین رفت و رشد و توسعۀ اقتصادی جامعۀ آن روز را فراگرفت، به‌طوری‌که کارشناسان تاریخ بر این امر اتفاق‌نظر دارند که در زمان حکومت عمربن‌عبدالعزیز مردم به حدی از استغناء رسیده بودند که فردِ مستحق زکات در جامعه یافت نمی‌شد.
به نظر بنده مهمترین دلیل موفقیت عمربن‌عبدالعزیز رحمه‌الله این بود که او ابتدا اصلاح و تغییر را از خودش آغاز کرد و نیتش هم خیر بود. وقتی نیت یک حاکم، مدیرکل، معلم و پدر صحیح و درست باشد، زیردستان آنها نیز اصلاح می‌شوند. مؤرخین در مورد عمربن‌عبدالعزیز رحمه‌الله نکتۀ جالبی گفته‌اند که ایشان گرایش‌ها، علاقه‌مندی‌ها و صحنه‌ها و گزینه‌های رقابت را تغییر داد و عوض کرد. می‌گویند در دوران خلافت ولیدبن‌عبدالملک مردم در زمینۀ ساختمان‌سازی با هم رقابت داشتند، چون خود ولید علاقۀ خاصی به این کار داشت. در زمان سلیمان‌بن‌عبدالملک نیز چون خودِ حاکم گرایش و علاقۀ خاصی به سمت ازدواج و نکاح داشت، فضای جامعه نیز همان‌گونه بود، اما در دوران خلافت عمربن‌عبدالعزیز میدان‌های رقابت عوض شد و فضای فراگیری علم و دانش و انجام عبادات و کارهای خیر بر جامعه حاکم گردید، زیرا جوهر زندگی و اندیشۀ عمربن‌عبدالعزیز ایمان به الله تعالی و یقین به آخرت بود. روی نگین انگشترش که به‌عنوان مُهر هم استفاده می‌شد، نوشته بود: «عمربن‌عبدالعزیز یؤمن بالله».

پایان عمر و خلافت کوتاه عمربن‌عبدالعزیز
عمربن‌عبدالعزیز رحمه‌الله که کمتر از چهل سال عمر کرد، در مدت دو سال و پنج ماه خلافتش چنان اصلاحات و تغییراتی آورد که از او به‌عنوان «معجزۀ اسلام» یاد می‌شود. الله تعالی به‌وسیلۀ عمربن‌عبدالعزیز به جهانیان نشان داد که بعد از عصر صحابه نیز چنین انسان‌هایی می‌آیند که حکومت آنان نمونۀ عدالت، سیاست درست، اقتصاد سالم و تأمین آزادی‌هاست. عمربن‌عبدالعزیز رحمه‌الله بهترین الگوی حکومتی و عدالتِ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بعد از خلفای راشدین است.
روزی یکی از صالحین به نام «مقاتل» نزد منصور؛ یکی از خلفای بعد از عمربن‌عبدالعزیز رفت. منصور از مقاتل درخواست نصیحت کرد؛ مقاتل گفت: از آنچه شنیده‌ام بگویم یا از آنچه دیده‌ام؟ گفت: از آنچه دیده‌ای. مقاتل گفت: عمربن‌عبدالعزیز روزی که از دنیا رحلت کرد یازده فرزند و هجده دینار از خود برجا گذاشت. با چهار دینار برایش قبری خریداری کردند و چهارده دینار دیگر بین فرزندانش تقسیم شد. من دوران خلافت هشام‌بن‌عبدالملک را هم دیده‌ام؛ وقتی هشام وفات کرد به هر کدام از فرزندانش یک میلیون دینار میراث رسید. مقاتل در ادامه گفت: اما من بعدها دیدم که الله تعالی در نتیجۀ تقوا و عدالت عمربن‌عبدالعزیز، به فرزندانش چنان مال و سرمایه عنایت کرد که هر کدام از آنها مبالغ زیادی را در راه الله صدقه می‌کردند، درحالی‌که یکی از فرزندان هشام را هم دیدم که به گدایی مشغول بود.
جامعۀ معاصر به شدت نیاز به مطالعه و مذاکرۀ زندگانی و سیرت انسان‌های صالحی مانند عمربن‌عبدالعزیز دارد. هر کدام از ما باید در حیطۀ قلمرو خودش تلاش کند تا الله را راضی و عدالت را اجرا کند. الله تعالی به جهان اسلام حاکمانی متقی، عادل، سالم و صالح عنایت فرماید.