در این شکی نیست که اسباب هم به فرمان خدا در این نظام پیچیدۀ دنیا نقشآفرینی میکنند، اما سوال اینجاست که ما باید «خط» را نتیجۀ قلم بدانیم یا کسی که قلم در دست اوست؟!… زلزله را نتیجۀ حرکات صفحات زمین فهمید یا از آن ذاتی دانست که تمام زمین و آسمانها در قبضۀ قدرتش است؟!… کدام رأی به سرچشمه و حقیقت امر نزدیکتر است؟!
به قول مولانای روم:
عقل در اسباب میدارد نظر/ عشق میگوید تو مسبب را نگر
عقل با محدودیتهایش نمیتواند بیش از قلمی که بر روی کاغذ کشیده میشود چیز دیگری را درک کند، اما دل با وسعت دید و ژرفای درکش میتواند تا عرش الهی پر کشیده، حقیقت را از مجاز تفکیک کند.
شاید به همین خاطر است که خداوند در قرآن مجید فهم را به دل نسبت میدهد؛ «لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا»
مولانای روم از این موضوع که تمام نظام فکری انسان مسلمان متوجه اسباب باشد برآشفته شده و میگوید:
این سببها در نظرها پردههاست / در حقیقت فاعل هر شیء، خداست
امام محمد غزالی نیز در “تهافتالفلاسفه” قانون خداوند بر اسباب را اینگونه توضیح میدهد: «و المشاهده تدلّ علی الحصول عنده و لا تدلّ علی الحـصول به أي أنّ النار تحدث عند الملاقات لا بسبب الملاقات.»؛ «ايـن كـه آتـش پنبه را میسوزاند مشاهدۀ حسی ماست كه دلالت بر حضور در زمان ملاقـات آتش با شیء سوختنی دارد نه اينكه ملاقات سبب سوختن باشد»
خداوند متعال هم در قران کریم نسبت به بیتوجهی به مسبب حقیقی هشدار داده و در سورۀ “اعراف” آیۀ ۹۴ میفرمایند: «ما هیچ پیامبری را بهسوی شهری نفرستادیم مگر آنکه اهل آن شهر را [پس از تکذیب پیامبرش] به سختیها و مشکلات دچار کردیم، شاید که فروتنی و تواضع کنند.»
معلوم میشود که بیتوجهی به دین و سنت انبیا یکی از دلایل اصلی نزول بلاها و بیماریهاست.
الله تعالی در ادامه میفرماید: «هنگامی که این مصیبتها سبب بیداری آنها نشد، بهجای مصیبت، نعمت و رفاه فراوانی را برای ایشان قرار دادیم تا شاید متنبه شده، از گناه برگردند، اما آنها در مقابل گفتند که این مصیبتهایی که بر ما گذشت فقط حوادث طبیعی بود که به پدران و گذشتگان ما هم میرسید. پس ناگهان خداوند آنها را درحالیکه پیام خدا را درک نمیکردند به عذابی سخت دچار کرد.»
پس باید بسیار دقت کرد که نگاه به اسباب، ما را از حقیقت مصائب و رسالت آنها که برگشت بهسوی خداست غافل نگرداند که مصیبت را از جانب عناصر طبیعی دانستن خود مصیبتی است بزرگتر!
از مسبِّب میرسد هر خیر و شر/ نیست ز اسباب و وسائط، ای پدر
دیدگاههای کاربران