امروز :سه شنبه, ۴ اردیبهشت , ۱۴۰۳

حساسیت پیامبر اکرم ﷺ بر حفظ روح و تعالیم دین

حساسیت پیامبر اکرم ﷺ بر حفظ روح و تعالیم دین

🔹 رسول گرامی صلی‌الله‌علیه‌وسلم باوجود نرمی و مهربانی و اغماض و چشم‌پوشی نسبت به اشتباهات و لغزش‌های مردم، به اندازه‌ای که بالاتر از آن در تصور نمی‌گنجد در مورد حفاظت اصل دین و روح تعالیم آن حساسیت زایدالوصفی داشت، خصوصاً درباره عقیدۀ توحید حساسیت خاصی داشت.
او از هر آنچه امت را دچار خرافات، توهمات، غلو و تقدیس اشخاص می‌کرد و به جاهلیت بازگشت می‌داد به شدت برحذر می‌کرد و در این امر هیچ‌گونه سازشی را روا نمی‌داشت و هیچ مصلحت سیاسی و… را در نظر نمی‌گرفت. روش آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم در این زمینه با روش رهبران سیاسی و رؤسای احزاب کاملاً متفاوت بود.
🔸 روشن‌ترین مثال در این‌خصوص، واقعۀ کسوف خورشید هنگام وفات فرزندش «ابراهیم» بود. هنگامی که خورشید کسوف کرد مردم گفتند کسوف خورشید به‌خاطر فرزند رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم است، اما رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم برای ازبین‌بردن این پندار، خطبه‌ای ایراد کرد و در ضمن آن فرمود: «إنَّ الشَّمسَ والقمرَ آيتانِ من آياتِ اللهِ، لا يُخسفانِ لموتِ أحدٍ ولا لحياتِه؛ فإذا رأيتُم ذلك فادْعُوا اللهَ، وكبِّروا، وتَصدَّقوا»؛ «همانا خورشید و ماه دو نشانی از نشانه‌های پروردگار عزوجل هستند، به‌خاطر مرگ و زندگی هیچ‌کسی کسوف و خسوف نمی‌کنند. وقتی چنین حالتی دیدید مشغول دعا شوید، بزرگی خدا را بیان کنید، نماز بخوانید و صدقه بدهید.» [متفق علیه]
چنانچه در چنین موقع حزن‌انگیز و عاطفی، به‌جای رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم هر داعی، سیاستمدار، رهبر حزب و جماعت دیگری می‌بود، حداقل در مورد این اظهارنظر مردم سکوت اختیار می‌کرد و چنین پنداری را به نفع دعوت و حرکت خود تشخیص می‌داد، زیرا چنین تحلیلی از مردم باعث گسترش نفوذ او در دل‌های مردم نسبت به خود و خانواده‌اش بود و بنیانگذاران دولت‌ها و حکومت‌هاست که برای به‌دست‌آوردن آن از هیچ حیله‌ای فروگذار نیستند، اما این موقعیت برای رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم از غیب مهیا شده بود، ایرادی نداشت اگر سکوت می‌نمود، اما مع‌الوصف حضرت در آن شرایط، چنین سخنی را تحمل نکرد و لحظه‌ای بر آن سکوت ننمود، بلکه بی‌درنگ به برطرف کردن این پندار و توهم که منجر به فساد عقیده می‌شد، مبادرت ورزید تا مبادا در آینده، مردم حوادث طبیعی و سنن الهی را معلول مصایبی از قبیل ولادت، وفات، بیماری و تندرستی که برای افراد بشر پیش می‌آید قرار دهند، گرچه چنین افرادی انبیا یا اعضای خانواده و فرزندان‌شان باشند. به‌راستی که شرک و تقدیس بندگان در امت‌های گذشته از همین روزنه داخل شده است.
روی این اصل بود که رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم طرز تفکر جاهلیت را رد کرد و واقعیت را توضیح داد و برای چنین حالتی نماز مخصوصی؛ «صلاة الکسوف» را مشروع قرار داد تا به‌وسیله آن ارتباط با الله و عبادت وی مستحکم شده و آثار و افکار جاهلیت از دل و دماغ ریشه‌کن گردد.
🔹 یکی دیگر از مثال‌های حساسیت آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم بر عقیدۀ توحید این است که یک بار شخصی گفت: «مَاشَاءَ اللهُ وَ شِئتَ؛ همان خواهد شد که خدا بخواهد و تو بخواهی.» رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فوراً او را رد کرد و فرمود: «أجَعَلتَني لِلهِ نُدّاً»؛ «آیا مرا شریک الله قرار دادی؟!»
🔸 یکبار شنید که شخصی در خطبه‌اش می‌گفت: «مَن يطع اللهَ ورسولَه فقد رَشَدَ، ومَن يَعْصِهِمَا فَقَدْ غَوَى»؛ «هر کس از الله و رسولش اطاعت کند بی‌شک به خیر و رشد می‌رسد و هر آن‌کس که این دو (الله و رسولش) را نافرمانی کند، بدون شک فریب خورده و به گمراهی رفته است.» پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم با شنیدن این خطبه، فرمود: «بِئْسَ الْخَطِيبُ أَنْتَ، قُلْ: مَنْ يَعْصِ اللهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ غَوَى»؛ «چه خطیب بدی هستی. بگو: هر کسی نافرمانی کند الله و رسولش را بدون شک به گمراهی رفته است». (أخرجه مسلم في کتاب الجمعة) [علت نکوهش این بود که گمان می‌رفت خطیب مذکور پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم را هم‌ردیف و برابر خدا قرار می‌دهد، لذا کسانی که چنین تصور و گمانی ندارند برای آنها اینگونه تعبیرها اشکالی ندارد؛ چنان‌که از خودِ آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم چنین تعبیرهایی منقول است. مرجعه شود به سنن ابوداوود 1/ 164 (مترجم)]
آری؛ در چنین مواقعی تفاوت موضع پیامبرانه و آنچه که امتیاز پیامبران است، از موضع رهبران، سیاستمداران و شخصیت‌های دیگر روشن می‌گردد.
🔹 به‌راستی که همۀ پیامبران الهی از هرگونه خودخواهی، خودبزرگ‌بینی، بهره‌گیری از حوادث و سوءاستفاده از سادگی مردم به دور بودند و در هیچ‌حالی اجازه نمی‌دادند کسی در مدح و ستایش آنان مبتلای افراط شده و از حد تجاوز نماید، اما رسول‌الله صلی‌الله‌علیه وسلم در این‌خصوص نمونۀ کامل و سرمشق همه است، چنان‌که فرمودند: «لَا تُطْرُونِي كَمَا أَطْرَتْ النَّصَارَى ابْنَ مَرْيَمَ فَإِنَّمَا أَنَا عَبْدُهُ، فَقُولُوا عَبْدُ اللَّهِ وَرَسُولُهُ.»؛ «در مدح من مبالغه نکنید، چنان‌که نصارا در مدح «[عیسی]ابن مریم» کردند، زیرا من فقط بندۀ الله هستم؛ پس بگویید: بندۀ الله و رسول او.» [متفق علیه]

منبع: کتاب «نبی رحمت» (فصل “اخلاق و شمایل”)/ تألیف: علامه ابوالحسن ندوی رحمه‌الله/ ترجمه: مولانا محمدقاسم قاسمی


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید