علامه سيد ابوالحسن ندوی – رحمهالله – در سفرش به ايران در سال ۱۳۵۲ش./ ۱۹۷۳م. از زبان علامه اقبال لاهوری – رحمهالله – سؤال و پرسشی را با علما و دانشوران ایرانی درمیان میگذارد:
«نہ اٹھا پھر کوئی رومی عجم کے لالہ زاروں سے/ وہی آب و گل ایراں، وہی تبریز ہے ساقی»؛ بعد از مولانا جلالالدین بلخی رومی، شخصیت دیگری در آن سطح از لالهزار ایران و سرزمین عجم سر برنیاورد، حالآنکه آبوخاک ایران همان آبوخاک است و همان تبریز که ساقی و آبشخور چنان شخصیتی بوده، هنوز وجود دارد!
علامه ندوی در گزارش سفر خود به ایران که با عنوان «إسمعی یا ایران» منتشر شده است، مینویسد: «ما این سؤال را از علما و اندیشمندان ایرانی پرسیدیم و با آنان دراینباره تبادل نظر کردیم، اما به پاسخ قانعکنندهای دست نیافتیم و همواره این سؤال ذهن ما را به خود مشغول کرده است. با خود پاسخهای بسیاری را مرور کردیم و به این نتیجه رسیدیم که یکی از علتهای اصلی این رکود، برچیده شدن خوان پرنعمت عرفان و تصوف راستین از این سرزمین است. چیزی که در بلندی افکار و علو همت مردم ایرانزمین و جستوجوی حقیقت از سوی آنان و نیز تسخیر قلوب و جاری ساختن چشمههای حقیقت و طغیان علیه مادهپرستی نقش اساسی و انکارناپذیری داشته است.»
درواقع ظرفیت مشتركی كه همۀ فارسیزبانان و ایرانیان از آن بهرهمند بودهاند، ادبيات و بهطور خاص «ادبيات عرفانی» بوده است. عرصهای که امام محمد غزالی طوسی، خواجه عطار نیشابوری، مولانا جلالالدین بلخی رومی، سعدی و حافظ شیرازی، صائب تبريزی، عبدالرحمن جامی و بسیاری دیگر از طلايهداران ادب و عرفان در آن پرورده شدند و طبع بلند، ذوق سلیم و آیینهصفت، و خداشناسی و انساندوستی، شاخصهٔ کار و آثارشان بوده و هست.
اما مدتهاست كه جامعۀ ما از اين چهرهها فاصله گرفته و هر روز بر این فاصله افزوده میشود. یقین بدانیم که اگر این چهرهها از تاريخ و فرهنگ ایران و ادبيات فارسی حذف شوند، اگر آثار این بزرگان از برنامههای درسی مدارس و دانشگاهها حذف شود، چيز زیادی برای ادبيات و علوم انسانی ما در نظامهای آموزشی باقی نمیماند. ادبيات طعم و لذتش را از دست میدهد. شوری كه عواطف را به بالندگی و رشد میرساند، باقی نمیماند. ايران و ایرانیان به اين بزرگان و آثارشان همواره وامدار و نيازمندند.
متأسفانه علما و متولیان آموزشی و فعالان عرصۀ ادب در محافل ما نیز به اين نکته توجه چندانی نمیكنند. در گذشته قدری توجهها بیشتر بوده، ولی فعلاً كتابهای این بزرگان چندان که باید مطالعه و تدریس نمیشود، و نه ناشران ما به فکر چاپ آثار آنها هستند و نه ما خیلی دربارهٔ آنها بحث و گفتوگو میکنیم.
هرچه ما دراينباره بیشتر فعالیت کنیم، همفكران بیشتری پیدا میکنیم. میتوانيم افراط و تندروی را با افکار و میراث ادبی – عرفانی این بزرگان تعديل كنيم، و به کمرنگتر شدن بیعدالتی و تبعيض نیز امید داشته باشیم.
اين شخصيتها متعلق به همۀ ما هستند، و ما در آیینهٔ آنها بهتر میتوانیم خود را بشناسیم و به دیگران بشناسانیم و به واسطه آثار و افکار آنان با خيلیها ارتباط برقرار کنیم و در این سرزمین سبب خير و بركت شويم./ کانال تلگرامی نویسنده
بزرگان ادب و عرفان ایرانزمین و نقش ماندگار و الهامبخش آنها
منتشر شده در مولانا مفتی محمدقاسم بنیکمال (قاسمی) - استاد حدیث و فقه دارالعلوم زاهدان