هر فصل و ماهی از سال حال و هوا و رنگ و بوی معنوی خاصی دارد. ماه ربیع نیز یادآور مولود پیامبر خوبیها و پیشوای بزرگ بشریت، ختم مرسلین، حضرت محمد مصطفی صلیاللهعلیهوسلم است. گزافه نیست اگر بگوییم پیامبر عظیمالشأن اسلام تأثیرگذارترین چهره در تاریخ بشریت است و میراثی که از مجموعۀ قول و فعل وی و کتاب و سنت برای ما برجای گذاشت در بین ادیان، کاملترین دینها شد.
مولوی بهخوبی اشاره میکند که:
نام احمد نام جمله انبیاست / چون که صد آمد نود هم پیش ماست
محمد صلیاللهعلیهوسلم جامع همۀ پیامبران از آدم و نوح و ابراهیم گرفته تا موسی و عیسی علیهمالسلام است و اسلام نیز مکمل همۀ ادیان.
میراث عظیم اسلام، بزرگ یادگار پیامبر، اسلام است که باید قدر آن را درست شناخت و با کجفهمی و خشکاندیشی و افراط و تفریط نباید نسبت به این منبع فیاض بیتوجه بود. در آسیبشناسی میراثی چون اسلام، مولوی میگوید:
مرد میراثی چه داند قدر مال؟ / رستمی جان کند و مجان یافت زال
تصور کنید پدر و مادری پس از یک عمر زحمت و تلاش فراوان، خانه و باغ و ماشینی را بهعنوان دسترنج عمرشان در اختیار فرزندانشان میگذارند؛ اما این فرزندان ممکن است به غلط تصور کنند که این امکانات مفت و مجانی در اختیارشان قرار گرفته است. چون رنج و تلاش و زحمت والدینشان را ندیده یا متوجه نبودهاند. از اینرو چه بسا با خودخواهی و کمتوجهی، قدر نعمات موجود و میراثشان را ندانند و به جای حفظ و تقویت آن، ممکن است حتی با ندانمکاری و ضعف مدیریت، آن میراث را بر باد دهند. آری در سیر تحول و تطور جوامع از جمله جوامع اسلامی و مسلمانان، مشکل گسست نسلها مشکلی است بسیار جدی. یعنی نسلهای بعد که شاهد جهاد و مبارزه و تبعید و زندان و سایر هزینههای جانی و مالی نبودهاند چهبسا قدر میراثی را که بهراحتی بدان دست یازیدهاند ندانند. امروزه با وضعیت اسفناکی که جوامع اسلامی و مسلمانان در اختلاف و تفرقه پیدا کردهاند و آتشی که فرقهگرایی و تهاجم به یکدیگر برافروخته، دقیقاً همان آسیبی است که مولوی بدان اشاره کرده است.
یکی از علمای برجسته معاصر هند، ابوالحسن ندوی، کتابی نوشته است با نام «ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین». وی در این کتاب دردمندانه و دلسوزانه و به صراحت میگوید بهخاطر انحطاط و عقبافتادگی و اختلافات و جنگافروزیهای مسلمانان با همدیگر، دنیا نیز متضرر شده است. زیرا اسلام دین حیاتبخش و منجی همۀ بشریت است. «و ما أرسلناک إلا رحمة للعالمین».
وقتی مسلمانان یعنی حاملان دین اسلام و قرآن، عقب نگه داشته شوند و تاب و توانشان صرف برافروختن آتش قبیلهگری و فرقهبازی شود دیگر وقت و تاب و توانی برای درک راستین و تبلیغ صحیح آیین اسلام و پیامبر صلیاللهعلیهوسلم را نخواهند داشت و از جذب مخاطبان در دنیا خواهد کاست. پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوسلم با تجربهای که در حکومتداری داشت بیش از هرچیز رمز وحدت و اتفاق بود و به تعبیر زیبای قرآن روش وی منجر به «یدخلون في دین الله أفواجا» شد و این بود که بهزودی فرهنگ معنوی اسلام و قرآن، پایهگذار یکی از بانشاطترین و پررونقترین تمدنهای بشری با صدور علم و تکنولوژی مادی به بشریت و پرورش و ظهور هزاران دانشمند و متفکر تراز اول یعنی تمدن اسلامی شد.
جای سؤال و محل تأمل است که آیا میتوان تمدنی را که در جریان حوادث و در افتان و خیزان تاریخ دچار محنتهایی شده بازسازی و معرفی کرد؟ غالب تمدنشناسان عقیده دارند که با سازوکارهای بایسته و درست، میتوان به چنین مقصودی دست یازید. آری باید دوباره حول محور پیام وحدتآفرین رسول گرامی اسلام گرد آییم و با تقویت وحدت و همدلی، زمینهساز تحقق رسالت جهانی قرآن و اسلام باشیم.
متأسفانه در سالهای اخیر با ظهور گروهها و اندیشههای تندروانه تکفیری، جامعه اسلامی دستخوش محنتهایی شد و با دسیسه و به عمد، چهرهای مخدوش از سیمای رحمت دین اسلام در ذهن عدهای ترسیم شد که هنوز ادامه دارد و تلاشهای عامدانهای بهویژه در عراق و سوریه و دیگر جاها صورت گرفت که پیامبر صلیاللهعلیهوسلم و میراثش، اهل خشونت معرفی شوند. حال آنکه به تعبیر قرآن کریم «فَبِما رَحمَة مِنَ الله لِنتَ لَهُم وَ لَو کنتَ فَظًّا غَلیظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِک فَاعفُ عَنهُم وَاستَغفِر لَهُم وَشاوِرهُم فِی الأَمرِ…» (آل عمران/ 159)
منبع: روزنامۀ ایران (19 آبان 1398)