ماههای «ذیالحجه» و «محرّم» تداعیکننده اتفاقات بزرگی هستند. در 18 ذیالحجه شهادت حضرت عثمان رضیالله تعالیعنه به وقوع پیوست، رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم پس از پایان حج، مقام و منزلت حضرت علی رضیاللهعنه را بیان کردند و فرمودند «من کنت مولاه فعلی مولاه». در بیستوششم ذیالحجه حضرت عمر رضیاللهعنه مورد حمله قرار گرفتند که این حمله منجر به شهادت آن بزرگوار شد، حضرت عمر در 29 ذیالحجه رحلت کرد و اول محرم به خاک سپرده شد. ماه محرم همچنین تداعیکننده حادثۀ بزرگ و تلخ شهادت سیدنا حسین رضیاللهعنه است.
با توجه به آغاز ماه محرم، در ادامه به بیان گوشهای از مناقب و فضایل و ابعاد زندگی سیدنا عمر فاروق رضیاللهعنه میپردازیم، زیرا در زندگانی و سیرت سیدنا عمر فاروق رضیاللهعنه مواردی بسیار مهمی قرار دارد که میتواند برای ملتها و دولتها الگوی عملی بسیار خوبی باشد.
فضایل حضرت عمر از زبان رسولالله صلیاللهعلیهوسلم
رسولاکرم صلیاللهعلیهوسلم فرمودند من دو وزیر در آسمان و دو وزیر در زمین دارم؛ میکائیل و جبرئیل دو وزیر من در آسمان هستند و ابوبکر و عمر دو وزیر من روی زمین هستند.
رسولالله صلیاللهعیلهوسلم فرمود: «إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى لِسَانِ عُمَرَ وَقَلْبِهِ» الله تعالی حق را بر زبان عمر جاری کرده و در دل عمر قرار داده است.
رسولالله صلیاللهعلیهوسلم در حدیثی فرمود: اگر بعد از من پیغمبری میبود آن پیغمبر عمربن خطاب بود؛ اما واقعیت آن است که بعد از من پیامبری مبعوث نمیشود.
ابن عباس رضیاللهعنه روایت میکند که حضرت عمر رضیاللهعنه خواسته ی رسولالله صلیاللهعلیهوسلم بود؛ باری شنیدم که رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم دعا میفرمودند که بار الها! اسلام را عزت ببخش یا توسط ابوجهل عمرو بن هشام یا عمربن الخطاب. این دعا در حق ابوجهل پذیرفته نشد اما در حق حضرت عمر به اجابت رسید.
توانایی ویژۀ حضرت عمر در مقابله با دو ابرقدرت و حفظ منهاج و مزاج نبوی
حضرت عمر رضیاللهعنه در حساسترین زمان زمام امور امت را در دست گرفت؛ دو ابرقدرت آن زمان هنوز تسلیم قدرت اسلام نشده بودند، آنها دارای تمدنی پیشرفته، انسانهایی فرهیخته و به اعتبار آن زمان باسواد بودند و در این طرف عربها بودند که تجربۀ حکومتی نداشتند، زندگی قبیلهای داشتند و ساده میزیستند. پیچیدگی این تمدنها، قیادت قوی و نیرومندی را اقتضا میکرد و ظاهرا از عهدۀ افراد عادی خارج بود. تنها کسانی میتوانستند این مدیریت را به نحو احسن انجام بدهند که نصرت الهی را با خود به همراه داشته باشند و توفیق و نصرت خاص خداوند شامل حال آنها باشد. در همین دوران بود که خداوند حضرت عمر رضیاللهعنه را به قدرت رسانید و زمام امور مسلمانان به او سپرده شد.
حضرت عمر رضیاللهعنه توانست از یک طرف دو ابرقدرت ایران و روم و قلمرو آنها را به نحو احسن اداره کند، و در عین حال زندگی بیآلایش، ساده، محبتآمیز و مزاج نبوی را حفظ کند و نگذارد ضعفهای موجود در تمدنهای ایران و روم و خرابیهایشان به زندگی اسلامی سرایت کند، بلکه تلاش کرد خوبیهای تمدن اسلامی، سیره نبوی و تعلیم قرآنی به این تمدنها منتقل و صادر شود.
حُسن مدیریت حضرت عمر درواقع معجزهای از معجزات معلماش و معجزۀ اسلام است. رسولالله صلیاللهعلیهوسلم صحابه و خلفای راشدین را ساخت و به بشریت تحویل داد.
حضرت عمر رضیاللهعنه از خود قاطعیت، مدیریت موفقیتآمیز و زهد به نمایش گذاشت؛ وقتی حضرت عمر به بیتالمقدس میرفت با حالتی متواضعانه کفشهایش را درآورد، در دست گرفت و به سادگی از آب عبور کرد. حضرت ابوعبیده رضیاللهعنه ایشان را دید و گفت: شما امیرالمومنین و شاه عرب و جانشین پیغمبر هستید. مردم شما را با این سادگی میبینند چه میگویند؟ حضرت عمر رضیاللهعنه فرمود: ای ابوعبیده! «کنتم أذلّ الناس و أحقر و أقل فأعزکم الله بالإسلام» شما خیلی حقیر، اندک و ضعیف بودید الله شما را با اسلام عزت بخشید، مواظب باشید هرگاه عزت را در چیزی دیگر جستجو کردید ذلیل و خوار میشوید.
سیدامیرعلی یک حقوقدان منصف شیعه که محقق و مولف چیرهدستی بوده است، دربارۀ حضرت عمر رضیاللهعنه گفته است: عمر با قاطعیت، عدالت و با قدرت حکومت کرد و وفات او یک حادثۀ بزرگ در اسلام بود.
خیرخواهی حضرت علی رضیاللهعنه در حق حضرت عمر و همکاری با او در مسائل خلافت
در شرایط امروز چیزی که همه ما مسلمانانِ شیعه و سنی باید به آن توجه داشته باشیم این است که خلفای راشدین و اصحاب پیامبر صلیاللهعلیهوسلم و شاگردان و تربیتیافتگان آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم چگونه یکدیگر را میخواستند و دوستدار و طرفدار و معاون یکدیگر بودند.
در اینخصوص که حضرت علی رضیاللهعنه شخصا خیرخواه حضرت عمر رضیاللهعنه بود و چقدر با هم رفاقت و دوستی داشتند واقعات عجیبی نقل کردهاند؛ در جنگ «نهاوند» لشکر کفر با یکصدوپنجاههزار نیرو به فرماندهی یک فرد باتجربه به جنگ مسلمین آمده بودند و درفش کاویانی را که نزد آنان از تقدسی خاص برخوردار بود با خود همراه داشتند. در این زمان حضرت سعد رضیاللهعنه طی نامهای از حضرت عمر رضیاللهعنه درخواست میکند که خودِ شما فرماندهی جنگ را به عهده بگیرید.
حضرت عمر رضیاللهعنه با بزرگان صحابه مشورت میکند؛ حضرت طلحه و حضرت عثمان رضیاللهعنهما موافقت میکنند که حضرت عمر شخصا در جنگ نهاوند شرکت کند، اما حضرت علی رضیاللهعنه مهمترین مشاور حضرت عمر رضیاللهعنه، میفرماید: شما محور و قطب هستید، مبادا با حضور شما دشمن بیشتر تحریک شود و مرکز اسلام آسیب ببیند، اگر در این جنگ برای شما اتفاقی بیفتد جای شما را چه کسی پر میکند؟ این مشورت بیانگر نهایتِ خیرخواهی حضرت علی رضیاللهعنه در حق حضرت عمر رضیاللهعنه بود.
در جنگی دیگر که جنگ با رومیها بود حضرت ابوعبیده و دیگران مشورت میدهند که حضرت عمر رضیاللهعنه شخصا شرکت کند، اما حضرت علی رضیاللهعنه همان مشورت قبلی را با تعبیری دیگر مطرح میکند و مانع رفتن حضرت عمر رضیاللهعنه میشود، اما در جریان فتح بیتالمقدس که دیگر مشاورین مانع رفتن حضرت عمر رضیاللهعنه میشوند حضرت علی رضیاللهعنه برعکس مواضع قبلی خود مشورت میدهد که حضرت عمر رضیاللهعنه شخصا بروند و کلید شهر بیتالمقدس را تحویل بگیرند و این عزت و افتخار را به نام خود ثبت کنند. چنانکه حضرت عمر رضیاللهعنه مشورت حضرت علی رضیاللهعنه را قبول میکند و حضرت علی رضیاللهعنه را در مدینه منوره بهعنوان جانشین خود تعیین میکند. در دیگر سفرها نیز حضرت علی رضیاللهعنه جانشین بودند. اینها نمونههایی از حس خیرخواهی و محبت حضرت علی با حضرت عمر رضیاللهعنه و همفکری و همکاری ایشان در امور خلافت با حضرت عمر بودند.
محبت حضرت عمر رضیاللهعنه با اهل بیت
حضرت عمر رضیاللهعنه با اهل بیت محبت و دوستی زیادی داشت. حضرت حسین رضیاللهعنه میفرماید: روزی حضرت عمر رضیاللهعنه مرا دید و گفت چرا نزد ما نمیآیی؟ گفتم من یک مرتبه آمدم دیدم شما مشغول صحبت با یکی از صحابه بودید و فرزند شما عبدالله [بنعمر] جلوی درب منتظر ایستاده است؛ با خود گفتم وقتی فرزند شما اجازه ندارد نزد شما بیایید من چطور بیایم؟ حضرت عمر رضیاللهعنه فرمود: او فرزند عمر است و تو فرزند علی و نوۀ پیامبر صلیاللهعلیهوسلم هستی، آنچه از عزت بر ما میبینی به فضل خدا و به طفیل شما اهل بیت پیامبر است؛ لذا تو هر وقت خواستی میتوانی نزد من بیایی.
حضرت جعفر صادق از پدرش محمد باقر و او از علی بن حسین زینالعابدین نقل میکند که یک مرتبه غنائم و لباسهای زیبایی از یمن آورده بودند، همه از لباسهای غنیمت پوشیده بودند و شاد بودند اما حضرت عمر رضیاللهعنه هنوز ناراحت بود چون لباسی که برای حضرت حسن و حسین رضیاللهعنهما مناسب و اندازه باشد در بین لباسها وجود نداشت، لذا حضرت عمر فورا پیکی را به یمن فرستاد تا لباس خاص برای حسنین آورد.
ناراحتی شدید حضرت علی از شهادت حضرت عمر رضیاللهعنهما
حضرت عمر رضیاللهعنه با حضرت علی رضیاللهعنه الفت و محبت داشت، پشت سر یکدیگر نماز میخواندند، خیرخواه و دعاگوی همدیگر بودند و حضرت علی رضیاللهعنه دخترش امکلثوم را به نکاح حضرت عمر رضیاللهعنه درآورد. حضرت علی فرزندانش را به نام ابوبکر و عمر و عثمان نامگذاری کرد.
ابوجحیفه میگوید وقتی حضرت عمر رضیاللهعنه وفات کرد حضرت علی رضیاللهعنه آمد و پارچه را از روی ایشان برداشت و این جملۀ تاریخی را گفت: ای ابوحفص! خداوند بر تو مهربانی کند، بعد از رسولالله صلیاللهعلیهوسلم کسی را نمیبینم که دوست داشته باشم با نامۀ اعمالی مانند نامۀ اعمال او در بارگاه الله تعالی حاضر شوم، حضرت علی سپس گریه کرد. گفتند چرا گریه میکنی؟! فرمود: موت عمر رضیاللهعنه شکافی در اسلام ایجاد کرده که تا روز قیامت این شکاف پر نمیشود.
- متن سخنرانی مفتی محمد قاسم قاسمی، رئیس دارالافتای زاهدان، در مراسم نماز جمعه اهلسنت زاهدان/ 8 شهریور 1398
دیدگاههای کاربران