شاید حرص و ولع رهبران آمریکا در تهدیداتشان نسبت به نظام جمهوری اسلامی بیشتر یادآور نارضایتی دولت رایش و هیتلر از قرارداد “ورسای” (قرارداد صلح جنگ جهانی اول که در آن آلمان در سال ۱۹۱۹ مجبور به قبول شکست و پرداخت غرامتهای سنگین شده بود) باشد که باعث شروع جنگ جهانی دوم شد.
آمریکا یک سال قبل به دستور دونالد ترامپ رئیسجمهور محافظهکارش از برجام خارج شد و امروز دیگر از ۵+۱ اثری نمانده و برجام به ۴+۱ تبدیل شده؛ واقعیتی که خاورمیانه و حتی جهان را به بنبستی سیاسی در حوزه روابط بینالملل کشانده است. حال فارغ از اینکه تأمین نشدن منافع آمریکا در برجام و عدم حضورش در آیندۀ اقتصاد و ساختار سیاسی ایران تا چه حد باعث خروج از برجام شده و یا عواملی همچون تقابل مواضع آمریکا و ایران در کشورهای اسلامی بحرانزده و مواضع جمهوری اسلامی نسبت به قضیه فلسطین چقدر در تحریک دولتمردان آمریکا و بهوجود آمدن شرایط کنونی تاثیر داشته است جای خود دارد، ولی آنچه مشهود است گویا رئیسجمهور آمریکا اولویت و کاری مهمتر از ایران ندارد؛ اقدامات و مواضعی که امروز باعث شده جمهوری اسلامی نیز از انجام قسمتی از تعهدات برجامی خود سر باز زند.
حال با این شرایط برجام به کدامین سو میرود و نقش چند کشور باقیمانده در برجام در کجای واقعیت این گره کور منطقهای و ژئوپولوتیک است جای بررسی دارد. مجموعه اعضای شورای امنیت به غیر از آمریکا و کشور تاثیرگذار در حوزه اقتصادِ اروپا و جهان یعنی آلمان باقیماندههای برجام هستند.
روسیه در منطقه خاورمیانه بهعنوان قدرتی که دوباره احیا شده و در جنگ سوریه به خواسته اصلیاش یعنی آبهای گرم دست یافته و با اجارۀ بندر استراتژیک طرطوس در منطقه مدیترانه در توازن منطقهای با ناتو حداقل توانسته میدان را به حریف واگذار ننماید، برندۀ اصلی این اختلافات زنجیرهای خاورمیانه است.
در حالت کلی روسیه در طول چند سال گذشته ثابت کرده همپیمان استراتژیکی برای جمهوری اسلامی نبوده و همواره تا حد مشخصی و آنهم بیشتر در حد حرف از ایران دفاع نموده است که در این برهه از زمان نیز امکان اینکه تا حدودی از ایران در برابر سیاستهای آمریکا دفاع نماید وجود دارد و درصورت ارجاع دوباره پرونده ایران به شورای امنیت احتمال استفاده از حق وتو جهت جلوگیری از تحریمهای بیشتر محتمل است که آنهم بیشتر بهخاطر موقعیت جغرافیایی ایران و همسایگیاش با روسیه و تلاش برای جلوگیری از نفوذ ایالات متحده میباشد. حمایت لاوروف در بیانیه چند روز پیشاش با ظریف نشان از هماهنگی روسیه با ایران در تعلیق بعضی از تعهدات ایران دارد.
چین بهعنوان کشوری که هر روز از نظر اقتصادی فربهتر میشود و سعی در گرفتن گوی سبقت در حوزه اقتصاد از آمریکا دارد، همچون چند سال گذشته مواضعی محتاطانهتر در تنشهای منطقهای اتخاذ کرده است و در برجام نیز طرفین را به خویشتنداری و ماندن در برجام دعوت کرده است، ولی به هر صورت چین سعی خواهد نمود که پرونده ایران دوباره به فصل هفت شورای امنیت ارجاع داده نشود و از صدور قطعنامههای جدید جلوگیری خواهد نمود.
فرانسه و انگلیس دو کشور غربی عضو شورای امنیت و آلمان با توجه به گرفتار بودن در مشکلات اقتصادی و وجود پروسه جدایی از اروپا یعنی «برگزیت»، علاقه چندانی به همراهی با ترامپ در ورود به جنگ با ایران ندارند که ترس از موج جدید مهاجرتها به اروپا و جنگهای نیابتی و موقعیت استراتژیک جغرافیایی ایران در حوزه نفت و گاز میتواند از دلایل دیگر این مخالفت باشد. اما با اینکه اروپا علاقهمند به حفظ برجام است، ولی در عین حال اروپا سعی در جلب رضایت آمریکا نیز دارد که دلیلش روابط و مراودات مالی و نظامی مانند پیمان ناتو بالاخص در تقابل با نفوذ روسیه در اروپاست.
حال با همه این اوصاف، نه کشورهای چین و روسیه که تا حدودی در طرف ایران و در تقابل با آمریکا هستند و نه کشورهای غربی مانند انگلیس و فرانسه که به علت مشکلات اقتصادی و سیاسی دیگر اراده و توان ارسال جنگندههای جگوار و تورنادو را برای جنگی دیگر در خاورمیانه ندارند، حفظ برجام برایشان مناسبترین گزینۀ موجود است، اما آنچه بسیار ملموس است ایران در هیچ یک از طرفین غرب و شرق، همپیمانی استراتژیک ندارد.
ولی به اعتقاد نگارنده همه لشکرکشیها و فشارهای آمریکا بیشتر از اراده برای یک تقابل نظامی، نشان از کشاندن رهبران جمهوری اسلامی به میز مذاکره دارد، اما اینکه آیا مذاکره با شروط دوازدهگانه پمپئو که آرمانهای جمهوری اسلامی را هدف قرار داده تا چه حد برای دولتمردان جمهوری اسلامی امکانپذیر است را باید به تصمیمگیرندگانش سپرد.
برجام و جایگاه اعضای ۴+۱ در آیندۀ آن
منتشر شده در فاتح کردی