[تاریخ ملت ترکمن پر است از فرماندهان و مجاهدین، بهگونهای که بیشترین دوران حکمرانی بر ممالک اسلامی توسط اقوام ترکمن صورت گرفته است. از سلجوقیها و آلزنگی تا آققویونلوهایی که از طایفه بایندر و خلفای عثمانی که از طایفه قایی ترکمنها هستند، بلکه دهها نام دیگر که هر کدام در زمان خود باعث شکوه و عظمت اسلام شدهاند تا به راستی لقب «ترکِ ایمان» که از سوی عربهای مسلمان به آنها داده شد در قالبی عملی تحقق یابد. اما چیزی که این روزها رو به فراموشی رفته این است که قوم ترکمن نهتنها در جنگآوری و جهاد سرآمد دوران بوده بلکه علما و فرهیختگانی به امت اسلامی تقدیم نموده است که نظیر آنها کمتر یافت میشود. امام شمسالدین ذهبی یکی از نوادر تاریخ در علوم حدیث، رجال و تاریخ اسلامی است؛ آثار علمی، رویکردهای فکری، افق دید بالا، علم، حفظ و توانایی بالای وی در نقد رجال و تصویرسازی تاریخ او بر این امر دلالت میکند بهگونهای که تحقیقات و اجتهادات وی در فن رجال حدیث در نزد اهل علم یکی از معتبرترین اجتهادات است و علما در فن حدیث برای تشخیص صحیح یا ضعیف بودن رجال حدیثی به آثار وی رجوع میکنند. (مترجم)]
خواستگاه و نسب امام ذهبی
امامالمحدثین و مورخالاسلام شمسالدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان بن قایماز بن عبدالله الذهبی، الفارقی الدمشقی الشافعی، در ماه ربیعالآخر سال 673 هـ.ق/ اکتبر 1274 م، از خانوادهای اصالتا ترکمن در قریه «کَفَر بَطنا» که از آبادیهای غوطه دمشق است دیده به جهان گشود. خانواده وی از وابستگان بنیتمیم بود و در شهر «مَیّافارقین» که امروزه نام آن به «سیلوان» تغییر کرده و از مشهورترین شهرهای دیاربکر در ترکیه کنونی است زندگی میکردند. به نظر میرسد جدش «قایماز» زندگی خود را در آنجا سپری کرده و در سال 661 هجری قمری وفات نموده است؛ خود امام ذهبی در این مورد میفرماید: «قایماز فرزند شیخ عبدالله ترکمانی فارقی جد پدرم میباشد.» پدرش نیز شهابالدین احمد تقریبا در حدود سال 641 هجری قمری به دنیا آمده و به صنعت طلاسازی روی آورده است تا جایی که ماهر در آن کار شده بود به همین دلیل در بین مردم مشهور به «ذهبی» بود.
سبب تسمیه ذهبی
مورخین اسلامی ایشان را به سبب شغل پدرشان به ابن ذهبی (طلاساز) میشناسند. چنانکه خود ایشان نیز با همین لقب خود را معرفی میکند و گاه در برخی نوشتههایش خود را «ابن الذهبی» معرفی میکرد. ظاهرا او نیز در آغاز به صنعت پدر اشتغال داشت به همین سبب نزد برخی از معاصرانش همانند صلاح صفدی و تاجالدین سبکی و حافظ شمسالدین حسینی و عمادالدین ابن کثیر و… به «ذهبی» شناخته میشد و بهحق این نام زیبندۀ ایشان بود زیرا گوهرهای فراوانی از دل قرآن و سنت استخراج نمود که معاصرینش و آنان که بعد از ایشان آمدند بر این سخن صحه خواهند گذاشت.
طلب علم و سفرهای علمی
امام ذهبی از عنفوان جوانی خود طلب علم را آغاز نمود و بهصورت خصوصی به علم قرائات، تاریخ و حدیث شریف اهتمام ورزید. زمانی که طلب علم حدیث را در سال 690 هجری آغاز نمود تنها 18 سال سن داشت و به حق میتوان گفت که ایشان عمر مبارکش را در راه تحصیل علم وقف نمود تا اینکه وفات نمود.
سرآغاز سفرهای وی در سرزمین شام بود و ایشان در این سفرها به حلب، بیتالمقدس، رمله، نابلس، بعلبک، طرابلس، حمص و حماه و… رفته و نزد بیشتر شیوخ این شهرها حدیث شنید.
سفر ذهبی به مصر یکی از بارزترین سفرهای زودهنگام او بود. بهنظر میرسد او در 16 رجب سال 659 هجری وارد مصر شد و در مصر به شهرهای قاهره، اسکندریه و دمیاط سفر کرده و از جماعت بزرگ علمای این شهرها حدیث شنید که از مشهورترین آنها میتوان به ابن دقیق العید و علامه شرفالدین دمیاطی اشاره کرد. همچنین نزد صدرالدین سحنون قرائت خواند و نزد وی قرائت «ورش» و «حفص» را در مدت یازده روز به پایان رسانید.
در سال ۶۹۸ هـ.ق یعنی پس از وفات پدر، ذهبی به قصد حج به سرزمین حجاز سفر کرد. در این سفر گروهی از یاران و شیوخِ وی او را همراهی میکردند؛ ازجمله: شیخ دارالحدیث مدرسه مستنصریه ابوعبدالله محمد بن عبدالمحسن معروف به ابن خرّاط حنبلی (۶۳۸-۷۲۸ﻫ). ذهبی در این سفر از ابن خراط حنبلی کتاب «الفَرَج بعد الشِدة» را شنید. همچنین در مکه و عرفه و مِنی و مدینه از گروهی از شیوخ حدیث شنید. علاوه بر آنچه بیان شد ذهبی کتابهای زیادی را درس گرفته که قابل شمارش نیستند و از او افراد قابل توجهی از کوچک و بزرگ علم فراگرفتند. تاجالدین سبکی (متوفی 771هـ) در توصیف امام ذهبی میفرماید: از ایشان جمع بزرگی علم آموخت، و همواره خدمت این فن را میکرد تا اینکه در آن ثابتقدم شد. شب و روز خسته شد، اما زبان و قلم ایشان خسته نشد. نام ایشان ضربالمثل شده بود و در مسیر خورشید میرفت اما وقت باران ناپدید نمیشد و هنگام شب هم غیبش نمیزد. او در دمشق اقامت گزید و از سایر سرزمینها به سوی او رخت سفر بسته میشد. ایشان در بین آنها سایهای برای اهلش بود و شرفی بود که دنیا و آنچه در دنیا هست به او میبالید و افتخار میکرد. گاهی از تبسم گلها و قهقهه حوضچههایش آنها را در حال خنده میدید و گاهی هم لباس وقار و فخر را بر تن میکرد بهخاطر اینکه در بین ساکنین آن امامان معدودی وجود داشت.
چگونگی تحقیقات ذهبی
کوشش امام ذهبی در فراگیری علم فقط به علوم قرائت و حدیث محدود نبود، چنانکه کتاب «حاجبیه» را در علم نحو از «ابن أبيالعلاء نصیبی بعلبکی» شنید. در علم ادب عربی در محضر «ابن نحاس» که امام اهل ادب مصر در آن زمان محسوب میشد حاضر گشت. علاوه بر آن در بسیاری از محافل شعر و لغت و ادب شرکت نمود. به کتب تاریخ اهتمام ورزید و کتب زیادی در موضوعات علم مغازی، سیره، تاریخ عمومی، کتب تراجم و بیوگرافی و… از اساتید و شیوخ آن زمان درس شنید.
از مطالعه کتب او دریافته میشود که عموم اهتمام او در علوم دینی است. او همچنین علومی که برای پیشبُرد دین لازم است ازجمله: علوم نحو، لغت، ادب و شعر را فراگرفت. علاوه بر آن ایشان برای آشنایی با افکار مختلف بعضی از کتب فلسفی را نیز مطالعه میکرد.
با تمام این اوصاف، نام ذهبی با علم حدیث و جرح و تعدیل عجین شده است و چه کسی است که نداند او از بزرگترین محدثین و علمای جرح و تعدیل تاریخ اسلام بهشمار میرود؟
اساتید ذهبی
ذهبی از افراد زیادی در علوم مختلف اسلامی ازجمله قرائات هفتگانه، حدیث، سیره و… بهره برد، منجمله از أبوزكريا ابن الصيرفي، ابن أبي الخير، القطن ابن عصرون، القاسم بن الأربلي اجازه دریافت نمود. همچنین در مسند درس افرادی چون أحمد بن هبةالله بن عساكر، ابن دقيق العيد، الحافظ أبي محمد الدمياطي و… درس استماع نمود. بعضی از کتب و منابع آمار اساتید او را تا سیصدهزار نفر شمردهاند.
شاگردان ذهبی
علاوه بر اساتید، تعداد شاگردان علامه ذهبی نیز به سبب علم، تحقیقات و تالیفات زیاد بیشمارند. طلاب علم از نقاط مختلف جهان اسلام برای استماع علم از ایشان میشتافتند و با حرص و طلب فراوان در مسند او مینشستند. چنانکه شوکانی در این مورد میگوید: «تمامی تألیفات وی مقبول و مرغوب است. مردم به خاطرش رخت سفر بستند و از او فراگرفتند و سینه به سینه انتقال دادند و آن را در قید حیاتش خواندند و در همه نقاط زمین به اوج رسید. او در تالیفات خود غالبا تعبیرات و جملات دلنشین و الفاظ زیبایی دارد که نه کسی از همعصرانش و نه قبل از آن و نه بعد از آن هیچکس آن مسلک را برنگزیدند.»
صلاحالدين الصفدي، الحافظ ابن كثير، تاجالدين السبكي، الحافظ شمسالدين الحسيني (ت 765هـ)، تقیالدين بن رافع السلامي (ت 774هـ)، أبوالطيب المكي الحسني الفاسي (ت 832هـ) از مشهورترین شاگردان امام ذهبی هستند.
ارتباطات شخصی ذهبی و اثر آن در تکوین فکری ایشان
ذهبی ارتباط بسیار نزدیکی با سه تن از شیوخ آن دوران یعنی: جمالالدین یوسف بن عبدالرحمن مِزّی (۶۵۴-۷۴۲ﻫ) و تقیالدین احمد بن عبدالحلیم معروف به «ابن تیمیه» (۶۶۱-۷۲۸ ﻫ) و عَلَمالدین قاسم بن محمد بِرزالی (۶۶۵-۷۳۹ﻫ) برقرار کرد و تقریبا در تمام زندگی خود با آنان در ارتباط بود. در میان این سه دوست، ذهبی از همه کمسن و سالتر بود و مِزّی از همه بزرگتر. آنان در یک زمان هم شیخ همدیگر بودند و هم دوست!
آنچه این رابطه را مستحکمتر میساخت میل آنان به طلب علم حدیث از دوران نوجوانی و تمایلشان به آرای حنابله بود. هر چند مِزّی و بِرزالی و ذهبی هر سه شافعیمذهب بودند. این رابطۀ دوستی و نزدیکیِ ذهبی و مزی و ابن تیمیه و برزالی به آرای حنابله بسیاری اوقات منجر به ایجاد مشکلاتی برای آنها شد. مزی به همین سبب آزار دید و ذهبی نیز به سبب آرای خود از ریاست دارالحدیث اشرفیه که بزرگترین دارالحدیث دمشق بود محروم شد.
مناصب علمی امام ذهبی
زندگی علمی امام ذهبی آنطور که نمایان است با تصنیف و تالیف در آغاز قرن هشتم هجری آغاز گردید. وی در آغاز به اختصار برخی از کتابهای مهم بهویژه در زمینه تاریخ و حدیث پرداخت و سپس آغاز به تالیف کتاب بزرگ خود «تاریخ اسلام» نمود که در سال ۷۱۴ هجری کار آن را به پایان رساند. ذهبی در سال ۷۰۳ ﻫـ.ق خطابت را در مسجد «کَفَر بطنا» بر عهده گرفت که قریهای در غوطه دمشق است و تا سال ۷۱۸ ﻫـ.ق در آنجا ماند. در این روستای آرام بود که ذهبی بهترین کتابهای خود را نوشت.
امام ذهبی ریاست بزرگترین دارالحدیثهای دمشق را در دوران خود بر عهده داشت و هنگام وفات در سال ۷۴۸ ﻫـ.ق مسئولیت پنج دارالحدیث بر دوش او بود که به شرح ذیلاند:
۱ـ مشهد عروة یا دارالحدیث عرویة که پس از ذهبی، شرفالدین ابن وانی حنفی مسئولیت آن را بر عهده گرفت.
۲ـ دارالحدیث نفیسیه که ذهبی در مرضالوفات خود مسئولیت آن را نیز به شیخ شرفالدین ابن وانی حنفی سپرد.
۳ـ دارالحدیث تنکزیه که پس از ذهبی امام صدرالدین سلیمان بن عبدالحکیم مالکی جانشین وی شد.
۴ـ دارالحدیث فاضلیه در کَلّاسه. پس از ذهبی شاگر وی تقیالدین ابوالمعالی محمد بن رافع بن هجرس سَلّامی (متوفای ۷۷۴ ﻫـ.ق) مسئولیت آن را بر عهده گرفت.
۵ـ تربة أم الصالح که پس از امام ذهبی، شاگرد وی ابوالفداء عمادالدین بن کثیر دمشقی (متوفای ۷۷۴ ﻫ ق) تدریس در آن را بر عهده گرفت.
آثار و تالیفات امام ذهبی
شاید بهترین راه برای درک منزلت علمی و رویکرد فکری امام ذهبی تعمق و تفکر در آثار بیشمار ایشان و مقارنه و مقایسه آنها با آثار علمی مشابه باشد که باعث اهتمام ورزیدن علما در عصور بعد به آثار ایشان شد.
امام ذهبی تعداد زیادی از کتابهایی را که مطالعه کرده بود خلاصه کرد که چیزی بالغ بر پنجاه کتاب میباشد؛ این خلاصهها بیشترشان از کتابهای بزرگی است که نزد آنانکه مطالعه کردهاند اهمیت زیادی دارد. جالب اینجاست که اختصارات ایشان معمولی نیستند که تحت تاثیر جمود و نقل قرار گرفته باشند، بلکه خوانندۀ آن اختصارات با یک روش واضح و دقیق ضمن درک تمام مطالب، در زمان خود نیز صرفهجویی میکند، ضمن اینکه از اضافات و نظرات نفیس و تصدیقهای شگفتانگیز و تصحیحات امام ذهبی نیز استفاده مینماید.
از مهمترین اختصارات امام ذهبی میتوان به چند نمونه ازجمله: تاريخ مصر از ابن يونس (ت 347 هـ)، أسدالغابة في معرفة الصحابة از ابن الأثير (ت 630 هـ)، المستدرك على الصحيحين از حاكم النيشابوري (ت 405 هـ)، السنن الكبرى از بيهقي (ت 458 هـ)، تاريخ بغداد از خطيب بغدادی (ت 463 هـ) و تاريخ دمشق از ابن عساكر (ت 571 هـ) اشاره کرد.
اگرچه ذهبی در دورانی میزیست که جمود فکری و تخلیص بر اذهان سلطه داشت، اما او به لطف وسعت مطالعاتش از این ویژگی برخوردار نبود. شاگرد ایشان صلاحالدین صفدی میگوید: «نزد ایشان نه جمود محدثین (یعنی فقط بر الفاظ تکیه داشته و کاری به معانی نداشته باشد.) و نه کمادراکی ناقلین را یافتم. بلکه ایشان فقیه و نظریهپرداز بود. با اقوال مردم و مذاهب أئمه سلف و صاحبنظران دستوپنجه نرم میکرد و چیزی که باعث شگفتزدگی بنده شد این است که در تصانیف خود هیچ حدیثی را روایت نمیکرد مگر اینکه به بیان آنچه از ضعف متن و عدم روشنی اسناد دارد و یا ایرادی که به راویانش وارد شده توجه ویژهای داشت و کسی دیگر را در آنچه روایت میکرد اینچنین پایبند به رعایت این فایده باشد ندیدم.»، همچنین امام ابن حجر عسقلانی که از حفاظ حدیث و علمای بزرگ حدیث در زمان خود بود میگوید: «آب زمزم را برای این نوشیدم که در حفظ به مرتبۀ ذهبی برسم.»
شاید وجه تمایز امام ذهبی از بقیه مولفین کتب تراجم و رجال حدیث این باشد که او تالیفاتش را بر یک عصر و محدودۀ زمانی معین همچنین بر یک دسته یا گروهی خاص منحصر و محدود نکرد، بلکه از زمان بعثت پیامبر تا عصر خویش در مورد تمام رجال حدیث تحقیق نمود و تالیف کرد.
دانش گستردۀ امام ذهبی در علم رجال علما را نیز تحت تاثیر قرار داده است چنانکه امام تاجالدین سبکی در این مورد میفرماید: «همانا که (امام ذهبی) شیخ (علم) جرح و تعدیل و مرد (علم) رجال بود. گویا مردمان را در یک مکان جمع کردهاند و ایشان شروع به خبردادن (از احوال آنان) میکند طوریکه انگار در حضور ایشان هستند.»
طبق برآورد محققان امام ذهبی بیش از دویست کتاب تالیف کرده است. این تالیفات شامل اکثر علوم اسلامی ازقبیل: علومی مانند قرائات، حدیث، مصطلحات، فقه و اصول فقه، عقائد و علم کلام میشود. البته بیشتر مولفات ایشان در علم تاریخ و شاخههای آن بوده است و که مشهورتریم آنها عبارتند از:
1- تاریخ اسلام؛ کتابی است بسیار حجیم و بزرگ و البته عظیمالنفع، پرسود و مفید که در موضوع خود همانندی ندارد که در مورد تاریخ اسلام و علمای حدیث نگاشته شده است.
2- سير أعلام النبلاء؛ پس از تاریخ الإسلام، بزرگترین کتاب امام ذهبی است که در آن معرفینامهها و حوادث نزدیک به هفتصد سال ذکر شده است.
3- از دیگر کتب امام ذهبی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
العبر في خبر من غبر، اختصار المستدرك للحاكم، ميزان الاعتدال في نقد الرجال، تذكرة الحفاظ (طبقات الحفاظ للذهبي)، اختصار تاريخ بغداد للخطيب البغدادي، اختصار تاريخ دمشق لابن عساكر، المغني في الضعفاء، ديوان الضعفاء والمتروكين وخلق من المجهولين وثقات فيهم لين، التلويحات في علم القراءات، الكبائر، الرسالة الذهبية إلى ابن تيمية، الأمصار ذوات الآثار، دول الإسلام، أخبار أبي مسلم الخراساني، تذهيب تهذيب الكمال في أسماء الرجال، معجم الشيوخ الكبير، معرفة القراء الكبار على الطبقات والأعصار، ميزان الاعتدال في نقد الرجال.
تمجید علما از امام ذهبی
امام ذهبی مورد تمجید و تحسین بسیاری از علما قرار گرفته است، بهگونهای که به فضل و امامت وی بهویژه در علم حدیث، تاریخ و رجال گواهی دادهاند.
امام تاجالدین سبکی میفرماید: «شیخ و استاد ما امام حافظ… محدث عصر. در عصر ما چهار حافظ بین عموم و خصوص وجود دارد که عبارتند از: مزی، برزالی و ذهبی و والدم (تقیالدین سبکی) و نفر پنجمی در زمان ما وجود ندارد…، پس بنگرید استاد ما ابوعبدالله (امام ذهبی) همانندی ندارد، او گنجی است که در زمان مشکلات به او پناه برده میشود. امام حفظ در تمام عرصهها طلای زمانه است هم از نظر لفظ و هم معنا! و شیخ جرح و تعدیل و مرد مردان در تمام زمینههاست.»
ابن شاکر کتبی میگوید: «حافظی است که نمیشود (با او) رقابت کرد. متکلمی است که نمیشود با او جدال کرد. علم حدیث و رجال حدیث را استحکام بخشید. زندگینامه مردم را به خوبی میشناخت و از ابهام و پوشیدگی تاریخ آنها پرده برداشت. علم زیادی کسب کرد و به جمع بزرگی نفع رساند. کتابهای زیادی تصنیف کرد و (با نوشتن) به صورت مختصر زحمت کتابهای طویل را متقبل شد.»
علامه سیوطی نیز به تمجید امام ذهبی پرداخته و میگوید: «امام حافظ، محدث عصر و خاتمة الحفاظ، مورخ چیرهدست، کسی که نامش جاودان و این علم قائم بر نام اوست…، هجده سال در طلب حدیث بود. از جمع کثیری نیز حدیث شنید. او میرفت و در این راه منتخب شده بود تا از آن خسته میشد و تا رسوخش در این راه به آن خدمت نمود. به هفت روش تلاوت میکرد و مردم به آن اذعان دارند…، او کسی که در موردش میگویند: همانا محدثین در علم رجال و دیگر علوم مرتبط با حدیث عیال چهار نفرند: مزی، ذهبی، عراقی و ابن حجر.»
شوکانی نیز به تمجید از امام ذهبی پرداخته میگوید: «تمامی مولفات وی مقبول و مرغوب است، مردم به خاطرش رخت سفر بستند و از او فراگرفتند و سینه به سینه انتقال دادند و آن را در قید حیاتش خواندند و در همه نقاط زمین به اوج رسید و در آن غالبا تعبیرات و جملات دلنشین و الفاظ زیبایی دارد که نه کسی از همعصرانش و نه قبل از آن و نه بعد از آن هیچ کس آن مسلک را برنگزیدند.»
مرعي بن يوسف الكرمى المقدسي الحنبلى میگوید: «شیخ و امام همام، حافظ، مفیدالشام و مورخالاسلام، ناقد محدثین و امام معدلین و مجرحین (کسانی که به علم جرح و تعدیل مشغولاند) و کسی که افراد در مدح و جرح به او تکیه میکنند…، در نقد و بررسی رجال مهارت خاصی داشت. ستونی در جرح و تعدیل افراد بود. دانا به شاخهبندی و اصولگذاری بود. در علم قرائت امام بود. در نظریهپردازی دانشمند بود. با مذاهب أئمه و اصحاب اقوال آشنایی داشت. مذهب سلف را در بین خلف نشر میداد.»
وفات امام ذهبی
امام ذهبی در واپسین سالهای عمرش بیمار شد و چهار سال یا بیشتر چشمان مبارکش آب آورده و به بیماری آب مروارید مبتلا شد. او قبل از نیمهشب دوشنبه سوم ذیالقعده سال ۷۴۸ هجری / 1348میلادی در مدرسه أمصالح در منزل خویش درگذشت و در قبرستان بابالصغیر دفن گردید. در نماز وی عدۀ کثیری از علما ازجمله تاجالدین سبکی حاضر گشتند و تمام شاگردانش ازجمله صلاح صفدی در رثای وی گریستند.
المصادر و المراجع:
- بشار عواد معروف: مقدمة تحقيق سير أعلام النبلاء للذهبي، الناشر: مؤسسة الرسالة – بيروت، الطبعة: الثالثة 1405 هـ / 1985م. (وعلى هذه المقدمة كانت أكثر الترجمة).
- عبد الله بن ضيف الله الرحيلي: مقدمة تحقيق من تكلم فيه وهو موثوق أو صالح الحديث للذهبي، الطبعة: الأولي 1426هـ / 2005م.
- ابن شاكر الكتبي: فوات الوفيات، تحقيق: إحسان عباس، الناشر: دار صادر – بيروت، الطبعة: الأولى 1974م.
- الصفدي: الوافي بالوفيات، تحقيق: أحمد الأرناؤوط وتركي مصطفى، الناشر: دار إحياء التراث – بيروت، عام النشر:1420هـ / 2000م.
- الحافظ الحسيني: ذیل تذكرة الحفاظ، الناشر: دارالكتب العلمية، الطبعة: الطبعة الأولى 1419هـ / 1998م.
- تاجالدين السبكي: طبقات الشافعية الكبرى، تحقيق: محمود محمد الطناحي، عبدالفتاح محمد الحلو، الناشر: هجر للطباعة والنشر والتوزيع، الطبعة: الثانية 1413هـ.
- السيوطي: طبقات الحفاظ، الناشر: دارالكتب العلمية – بيروت، الطبعة: الأولى 1403هـ.
- مرعي بن يوسف الكرمى المقدسي الحنبلى: الشهادة الزكية في ثناء الأئمة على ابن تيمية، تحقيق: نجم عبدالرحمن خلف، الناشر: دارالفرقان، مؤسسة الرسالة – بيروت، الطبعة: الأولى، 1404هـ.
- الشوكاني: البدر الطالع بمحاسن من بعد القرن السابع، الناشر: دار المعرفة – بيروت.
دیدگاههای کاربران