از وقتی جوامع بشری بهوجود آمدهاند، مقتضای زندگی اجتماعی انسان چنین بوده که افرادی در رأس ادارۀ امور جامعه و مدیریت و رهبری آن قرار گیرند و امور مردم و جامعه را جهت و سامان دهند؛ جوامع بشری نیز طبق رهنمود و فرمان آنان در مسیر زندگی گامزن شوند. عهدهدارشدن مدیریت و رهبری جامعه هم یک مسئولیت بسیار بزرگ است، و هم باعث عزت و شرف و امتیاز کسانی است که در این جایگاه قرار میگیرند.
خداوند متعال در قرآن مجید آنجا که نعمتهایش را بر بنیاسرائیل یادآور میشود یکی از مهمترین نعمتها را این عنوان کرده است که آنان را به پادشاهی و سرپرستی جامعه برگزیده بود؛ چنانکه از قول حضرت موسی علیهالسلام نقل میکند: «وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَعَلَ فِيكُمْ أَنْبِيَاءَ وَجَعَلَكُمْ مُلُوكًا وَآتَاكُمْ مَا لَمْ يُؤْتِ أَحَدًا مِنَ الْعَالَمِينَ»(مائده:20) «و [یاد کن] هنگامى [را] كه موسى به قوم خود گفت: اى قوم من، نعمت خداوند را بر خود به ياد آوردید، چون در ميان شما پيامبران قرار داد و شما را فرمانروا ساخت، و چيزى به شما داد كه به هيچ كس از جهانيان [پیش از شما] نداده بود.»
در حدیث نبوی آمده است: «كَانَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ تَسُوسُهُمُ الأَنْبِيَاءُ»(بخاری:3455) سیاست و ادارۀ امور بنیاسرائیل توسط انبیا صورت میگرفت. حضرت داود از جانب الله عهدهدار خلافت و فرمانروایی گردید: «يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْـهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللهِ»(ص:26) «اى داود، ما تو را در زمين فرمانروا ساختيم، پس به حقّ در ميان مردم حكم كن و از خواهش [نفس] پيروى مكن كه [آن] تو را از راه خدا گمراه میكند.»
تاریخ گواه است که پیامبران الهی شایستهترین رهبران و پیشوایان ملتها و جوامع بشری بودهاند. قیادت و فرماندهی آنان همواره بشریت را به سعادت رسانیده است و خداوند بهوسیلۀ انبیا بشریت را از سختترین بحرانهای اعتقادی، اخلاقی، سیاسی و اقتصادی نجات داده است.
حضرت یوسف علیهالسّلام زمانی قیادت مصر را بهدست گرفت که آن کشور با سختترین بحران اقتصادی روبهرو بود، ولی حضرت یوسف با تدبیر حكيمانه و برنامهریزی صحيح و مستحکم، کشور مصر را از بحران بهدر آورد و منجی مردم آن دیار ثابت شد.
در پایان سلسلۀ انبیا، پیامبر گرامی ما حضرت محمد مصطفی صلیاللهعلیهوسلم مبعوث شد و بعثتش سرآغاز فصل جدید و تحول بنیادینی در تاریخ بشری و رهبری جوامع انسانی بود. پیامبری که رحمت برای همۀ جهانیان بود: «وَ مَآ أَرسَلنَاکَ إلّا رَحمَةً لِّلعَالَـمِینَ»(الأنبیاء: 107)، و در پرتو رهبری و تعالیمش، افقهای روشن و حیاتبخشی پیش روی جوامع انسانی گشوده شد. آنحضرت با تربیت ربّانی و مجاهدتهای طاقتفرسا و تلاشهای پیگیرش، امتی پدید آورد و آن را در همۀ ابعاد مدیریت و رهبری کرد. آنحضرت در مدینةالنبی بنیانهای دینی و اجتماعی این امت را استوار، و بسترهای بسط و گسترش دعوت جهانی و تعالیم انسانسازش را فراهم کرد. پس از ایشان خلفای راشدین رهبری امت را برعهده گرفتند و به نیکویی مسئولیت خود را در پیشبرد اهداف اسلام و انتشار دعوت جهانی و فرهنگ انسانیاش به سرانجام رساندند.
بعد از انبیای کرام علیهمالسّلام، خلفای راشدین بهترین نمونه و الگوی زمامداری و فرمانروایی و قیادت و رهبری بهشمار میآیند. آنان بر خلاف آنچه در گذشته و حال عمل میشود، بدون تربیت اخلاقی و تزکیۀ نفس و صلاحیت و توانایی لازم، زمام امور را بهدست نگرفتند، بلکه مدتها زیر نظر حضرت رسول صلیاللهعلیهوسلم و تحت تربیت ایشان بهسر بردند. آنحضرت آنان را تزکیه و تربیت نمود و به امانتداری و عدالت و ایثار و ازخودگذشتگی توصیه کرد و از ریاستطلبی و حب جاه و مال برحذر داشت و فرمود: ما مسئولیت و زمام امور را به کسی نمیسپاریم که خودش آن را درخواست کند و نه به کسی میسپاریم که بر آن حرص بورزد.
این آیۀ قرآن همواره در گوش آنان طنینانداز بود: «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ» (قصص:83)«اين سراى آخرت است كه آن را براى كسانى كه به دنبال استكبار در زمين و فساد نيستند مقرر میكنيم، و سرانجام نيك براى پرهيزگاران است.»
بههمیندلیل وقتی مسئولیتی به آنان سپرده میشد، هرگز آن را فرصتی طلایی برای ریاستطلبی یا وسیلهای برای جمعآوری مال و سرمایه نمیپنداشتند، بلکه آن را امانتی بر عهدهشان و فرصتی برای کار و خدمت و و آزمایشی از جانب الله تلقی میکردند و بر این باور بودند که روزی در پیشگاه پروردگارشان باید حاضر شوند و از ریز و درشت حساب پس دهند.
این رهنمود قرآنی مدنظرشان بود: «إِنَّ اللهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ»(نساء:58)«خداوند به شما فرمان میدهد كه امانتها را به اهلش بسپاريد و چون در ميان مردم حكم كنيد به عدل [و انصاف] حكم كنيد.»
«وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ»(انعام:165)«و او كسى است كه شما را فرمانروايان زمين گرداند، و برخى از شما را به مراتبى بر برخى ديگر برترى بخشيد تا در آنچه به شما داده است شما را بيازمايد. بهراستیكه پروردگارت زود كيفر است و او آمرزندۀ مهربان است.»
جهان اسلام در تاریخ بلند خود رهبران و حاکمانی داشته است که از سیرۀ نبوی و سیرۀ خلفای راشدین، الگو و الهام گرفتهاند و حُسن فرمانروایی و اجرای عدالت آنان در سینۀ تاریخ ثبت شده و همچون منارۀ نوری راهنمای جویندگان حقیقت و عدالت است.
مقولۀ معروفی است که «الناس علی دین ملوکهم»؛ یعنی افکار و اندیشهها و صلاح و فساد حاکمان تأثیر آشکاری در زندگی مردم و جوامع دارد. برایناساس، در دنیای امروز افکار و اندیشهها و سیاست و عملکرد رهبران و دولتمردان کشورهای اسلامی باید بهگونهای باشد که منشأ خیر و صلاح برای ملتهای خود باشند.
در کشورهای اسلامی در دوران اخیر متأسفانه در مواردی کسانی زمام امور را بهدست گرفتند که شاید از نظر مدرک علمی و دانشهای معاصر کمبودی نداشتند، ولی از نظر فکری و معنوی و داشتن ارادۀ قوی و رویکرد مثبت و خیرخواهانه دچار فقر و کمبود بودند.
شایسته نیست ملتهای مستعد و صاحب ایمان، حکام و فرمانروایانی ضعیف با افکار و اندیشههای شکآلود و مضطرب و دور از صلاح و معنویت و بلندنظری داشته باشند که پس از رسیدن به قدرت، عرصه را بر مردم تنگ کنند و رویکردها و عملکردشان بهگونهای باشد که بسیاری از فعالان، علما، فرهیختگان و مغزهای متفکر و اندیشمند یا حبس و حصر شوند و یا مجبور شوند از کشور خود مهاجرت کرده و به سرزمینهای دیگر پناه ببرند.
مایۀ تأسف است اگر یک مسلمان در کشور خود احساس امنیت فکری، جانی و مالی نکند و به کشورهای غیراسلامی پناه ببرد و آنجا استعدادها و توانمندیهایش را صرف کند و اگر ثروت و سرمایهای دارد آن را در بانکهای خارجی به ودیعت بگذارد. با وجود نیاز شدید به سرمایهگذاری در کشورهای اسلامی، میلیاردها دلار از سرمایۀ مسلمانان در بانکهای دولتهای بیگانه پسانداز شود و به نفع کفر و باطل از آنها کار گرفته شود.
وضعیت امروز جهان اسلام اقتضا میکند که رهبران و دولتمردان کشورهای اسلامی، و علما و دانشمندان و فرهیختگان جوامع اسلامی، بالاتر از خودمحوری و تکروی به مصلحت جهان اسلام و آیندۀ امت اسلامی و جوامع انسانی بیندیشند و اذعان کنند که هر اراده، تلاش و اقدام مثبتشان منشأ خیر و رشد و تحول خواهد بود و در تاریخ ماندگار خواهد شد.
همچنین میسزد که حکام و فرمانروایان جهان اسلام و اولیای امور مسلمانان بیش از پیش بهخود آیند و با درک اوضاع و شرایط کنونی و با تأسی از بهترینهای تاریخ و با توکل بر الله و الهام از قرآن و سنت و استفاده از عقل سلیم و تجارب نیکوی بشری، بر خود و ملتهای خود ترحم کنند. نهتنها از انتقاد عالمان دلسوز و فرهیختگان مخلص نهراسند، بلکه در این برهۀ حساس از افکار، نظرات و راهکارهای مفید و سازندۀ آنان استفاده نموده، منشأ اصلاح و تحول و خیر و سعادت گردند.
با اصلاح سیاستها و رویکردها، امید است بساط نابسامانیها و بیعدالتی و تبعیضها برچیده شود و توسعه و شکوفایی مطلوب تحقق یابد، و امنیت و عدالت و رفاه در جامعه حاکم گردد.
با استعداد و ظرفیتی که امت اسلامی و جهان اسلام دارد، رهبری درست میتواند این مقطع زمانی را نیز به فراز مهم و روشنی در تاریخ و تمدن اسلامی تبدیل کند؛ و قطعاً خشنودی الله و آفرین و دعای خیر بندگان الله و نیکنامی، نصیب رهبرانی خواهد شد که در این مسیر حرکت و تلاش کنند. والله من وراء القصد و هو یقول الحق و یهدی السبیل./ فصلنامۀ ندای اسلام- شمارۀ 74-75
دیدگاههای کاربران