چندی است که استان سیستانوبلوچستان دستخوش ناآرامی شده است. خبر تجاوز به دختران ایرانشهر تا ترور یکی از علمای اهلسنت این دیار، ازجمله اخبار نگرانکنندهای است که از این استان به گوش میرسد، و البته این اخبار را باید کنار اخبار منتشر شده در خصوص تشدید محدودیتهای مولوی عبدالحمید در چند وقت اخیر گذاشت.
مولوی عبدالحمید امامجمعه اهلسنت زاهدان و یکی از چهرههای تاثیرگذار این استان است که توانسته طی سالهای گذشته منشا تصمیمات بزرگی در این استان باشد. قطعا در استانی چون سیستانوبلوچستان بدون نفوذ و همراهی علمای تاثیرگذار آن بر مردم، هیچگاه نمیتوانستیم اینچنین شاهد پیشرفت و حضور چشمگیر زنان در تصمیمگیریهای شهری و سیاسی باشیم. مطمئنا نگاه سنتی مردم در خصوص حضور زنان در عرصههای عمومی در چنین مناطقی با همراهی علمای مذهبی که در میان مردم نفوذ دارند امکانپذیر است.
البته تغییرات این استان فقط محدود به حضور زنان نیست و طی این سالها به دلیل تعامل مثبت بخشی از جریانهای سیاسی با علمای اهلسنت منطقه امنیت و ثبات در منطقه بیشتر شده است.
اما متاسفانه در دولت دوم روحانی، با تغییر استاندار به نظر میرسد که تاحدی این تعاملات کمتر شده و منطقه دچار مشکلاتی شده است. علی اوسط هاشمی طی 4 سال حضور خود در استان توانسته بود بسیاری از مشکلات پیشآمده طی هشت سال دولت احمدینژاد را برطرف سازد، اما به دلیل مخالفت با ادامۀ فعالیت او در استان آنهم به دلیل نزدیکی به علمای اهلسنت و… ادامۀ سیاستهای وی نیمهتمام ماند.
از سوی دیگر، باوجود حمایت تام و تمام اهلسنت از حسن روحانی و همراهی مولوی عبدالحمید با وی، آنطور که شایسته و بایسته بود پس از انتخابات با هموطنان اهلسنت رفتار نشد، نه در کابینه و نه در دیگر پستهای مدیریتی آنچنان که وعده داده شده بود از شایستگان اهلسنت استفاده نشد و همین مساله نارضایتیها و دلخوریهایی را ایجاد کرد. از سویی در غرب کشور با مشکلات پیشآمده برای کولبران و هموطنان کُرد مواجه هستیم و از سوی دیگر اتفاقات ناخوشایندی در استانی چون سیستانوبلوچستان رخ میدهد.
نخست آنکه هموطنان اهلسنت و اقلیتها نباید دچار این سوءتفاهم شوند که فقط در ایام انتخابات فعالان سیاسی مرکزنشین به یاد مشکلات آنان میافتند و با دادن شعارها و وعدههای متعدد تلاش میکنند تا رأی آنان را به سمت خود جلب کنند. در واقع نباید این تلقی ایجاد شود که نگاه به معضلات اهلسنت و قومهای مختلف ایرانی مقطعی و ابزاری است. شیعه، سنی، بلوچ، کرد، عرب و ترک و… همگی ایرانی هستند و متعلق به یک خانواده، پس مشکلات هر بخشی از ایران مشکلات کل ایران است و عدم رسیدگی به آن میتواند برای کل کشور تبعات داشته باشد.
کمااینکه همین چند روز پیش “سپنتا نیکنام” در قالب شعری در توییتر اعتراض خود را به تبعیضی که نزدیک به یک سال است بر او روا داشته شده اعلام کرد. این هموطن زرتشتی با وجود آنکه رای اکثریت مردم شهر خود را برای حضور در شورای شهر یزد کسب کرده، اما به دلیل رفتارهای فراقانونی و سلیقهای از حضور در شورا بازمانده است.
در عین حال در سطح کلان نیز با خروج امریکا از برجام و تهدیدهای ترامپ علیه ایران، بیش از هر زمان دیگری نیاز به همبستگی و همراهی ملی داریم. این همراهی و همبستگی نه در کلام که در عمل باید بوجود آید. طی این مدت بسیاری از چهرهها و شخصیتهای سیاسی کشور خصوصا در سطح مدیریتی و حکومتی از همبستگی ملی سخن میگویند، اما در عمل کمتر حرکت به این سمت دیده میشود.
از سویی کشور دستخوش تهدیدات بسیار است و فریاد اتحاد ملی بلند است و از سوی دیگر چهرههای شاخص اقلیتهای مذهبی و قومی مورد بیتوجهی و اجحاف قرار میگیرند. با ممنوعالخروجی و محدودیتهای بیمورد، بخشی از جمعیت کشور ناراضی و دورتر میشوند، درحالیکه میتوان با اتخاذ سیاستهای صحیح و دستبرداشتن از رویههای گذشته و خصوصا تغییر نگاه امنیتی به معضلات هموطنان اهلسنت و مرز نشینها شرایط کشور را برای روزهای سخت و دشوار آماده کرد.
منبع: صفحه فیسبوک نویسنده