انتخابات پارلمانی اخیر مالزی که از آن با تعابیری مثل «مادر انتخاباتها» و یا «سونامی مالزی» یاد میشود، از جهات مختلف یک تحول بنیادین در تاریخ ۶۰ سالۀ این کشور محسوب میشود. نتایج این انتخابات آنقدر غیرمنتظره بود که نهتنها باعث بهت و حیرت زمامداران ملیگرای مالایو گردید، بلکه برای ملتی که در عمر خویش تجربۀ انتقال قدرت و تغییر اساسی نداشت، قابل باور نبود.
مالزی از معدود کشورهای منطقه است که از زمان استقلال خود در سال ۱۹۵۷ تاکنون شاهد تغییر مهمی در حاکمیت نبوده و همواره حزب ملیگرای مالایوها(آمنو) بر آن حکومت کرده است.
مالزی به لحاظ سیاسی سیستمی فدرال متشکل از حکومت مرکزی و ۱۳ حکومت ایالتی دارد. این کشور همچنین یک پادشاهی مشروطه است. در هر ایالتی یک پادشاه سلطنت میکند و پادشاه کل مالزی بهصورت دورهای (پنجساله) از میان آنها انتخاب میشود.
در انتخابات پارلمانی اخیر دو ائتلاف عمده «باریسن نیشنل» به رهبری نخستوزیر وقت، نجیب عبدالرزاق و «پاکاتان هاراپان» به رهبری ماهاتیر محمد رو در روی هم قرار گرفتند. نجیب به یک خانوادۀ اشرافی «مالایی» تعلق دارد. پدر او عبدالرزاق دومین نخستوزیر مالزی و داییاش عبدالرحمن مؤسس و اولین نخستوزیر کشور مالزی بودهاند. در مقابل اما، ماهاتیر در یک خانوادۀ فقیر و دورگه مالایی- هندی مسلمان (مامک) به دنیا آمده و هیچگونه قرابتی با سلاطین یا سیاسیون سابق و «بورژوا»های اشرافی ندارد. او که فارغالتحصیل پزشکی دانشگاه مالایا سنگاپور بوده، از جدایی سنگاپور بسیار متاثر شده و گرایش ناسیونالیستی پیدا میکند. ماهاتیر افکار خود را در کتابی با عنوان «معمای مالاییها» منتشر کرده است. او چینیتبارها را یک تهدید جدی برای مالزی و هویت مالایی میدانست و معتقد بود آنها دیر یا زود تجربه تلخ جدايیِ سنگاپور را در شهرهای دیگر مالزی تکرار خواهند کرد. ماهاتیر با افکار ملیگرایانه وارد حزب «آمنو» میشود و پلههای ترقی را به سرعت طی میکند و سرانجام به ریاست حزب و نخستوزیری مالزی میرسد.
ماهاتیر محمد در دوران نخستوزیری طولانی خود، مالاییها را به تحصیل و مهاجرت از روستاها به پایتخت تشویق و آنها را صاحب کار و خانه شخصی میکند، برای تضمين موازنه جمعیت به نفع مالاییها، هویت مالایی و اسلام را درهم ادغام میکند، یعنی هر مالایی مسلمان بهحساب میآید حتی اگر نباشد و هر شهروند مسلمان مالزی، مالایی خواهد بود حتی اگر تبار چینی یا هندی داشته باشد.
ماهاتیر برای تضمین موفقیت برنامههای بلندپروازانهاش، اختیارات پادشاه و همینطور دیوان عالی را به نفع دولت (نخستوزیر) محدود کرد. او در زمان زمامداری خود درهای کشور را برای سرمایهگذاری خارجی باز میکند. دولت را کوچک و بخش خصوصی را تقویت میکند. اماکن توریستی را تجهیز و صنعت توریسم را به منبع درآمدی موثر و مطمئن برای کشور تبدیل میکند. شرکتهای بزرگ صنعتی را با دادن امتیازاتی برای سرمایهگذاری تشویق و در مدت کوتاهی بیکاری را ریشهکن میکند. دولت او برای جبران کمبود کارگر در مشاغل پایین از کشورهای همجوار کارگر وارد میکند و برای اینکه جلوی مهاجرت بیرویه خارجیها و برهم خوردن تعادل جمعیت را بگیرد، شعبههای کارخانجات مالیزیایی را به کشورهای تایلند و اندونزی منتقل و از نیروی کار ارزان آنجا استفاده میکند. (امروزه بسیاری از کالاهای ساخت مالزی که به منطقه خاورمیانه صادر میشوند عملا در تایلند، اندونزی و سریلانکا ساخته میشوند).
ماهاتير در سال ۲۰۰۳ پس از ۲۳ سال حکومت، داوطلبانه از قدرت کنارهگیری کرد اما برخلاف عرف سیاسی مانع جانشينی معاون خود «انور ابراهیم» شد. انور یک شخصیت اسلامگرا و در مسائل ملی لیبرالتر از ماهاتير است. ماهاتیر به جای انور از نخستوزیری «عبدالله بداوی» و پس از او از نخستوزیری «نجیب عبدالرزاق» حمایت کرد. او به اخراج انور اکتفا نکرده و او را با اتهامات مختلف دادگاهی کرد. دادگاه انور را در چندین نوبت به حبس محکوم کرد و حتی پس از سپریشدن محکومیتها وقتی حزب او در انتخابات ۲۰۱۳ اغلب كرسىهاى ايالت «سلانگور» را بدست آورد، با حکم انفصال از خدمات سیاسی از سروزیر شدن ایالت سلانگور محروم و دوباره راهی زندان شد. از آن زمان تا کنون همسر او «عزیزه» ریاست حزب و حکومت سلانگور را به عهده داشته است.
از سال ۲۰۰۳ به بعد هرچند ماهاتیر عملا مسئولیت اجرایی نداشته و بیشتر «پدرخواندۀ حزب آمنو» محسوب میشد، اما پس از رسواییهای مالی نخستوزیر و سران حزب آمنو، در سال ۲۰۱۳ این حزب را ترک و از تمام پستهای سمبولیک و مشاورهای نیز کنارهگیری کرد. در اثر همین اختلافات پسر او «مخریز ماهاتیر» به همراه «محیالدین یاسین» (معاون اول نجیب) از حزب آمنو جدا شدند. مخریز پست سروزیری ایالت «کداه» را از دست داد و تمام خانواده و همفکران ماهاتیر به حاشیه رانده شدند.
اگر محبوبیت بالای ماهاتیر و همینطور احترامی که نجیب برای او قابل بود، نبود چه بسا ماهاتیر نیز به سرنوشت انور گرفتار میشد. ماهاتیر البته سوای از برخوردش با انور ابراهیم و برخی دیگر از اقدامات نقد برانگیزش، بهخاطر خدمات شایانی که به کشورش کرده است هیچگاه محبوبیتش را از دست نداد. او آنقدر محبوب بود که منتقدینش حتی در دوران خانهنشینی او و زمانی که فرصت انتقام و محاکمه او را داشتند، اقدامی نکردند.
ماهاتیر روزهای بازنشستگی سیاسی خود را با وجدانی راحت در وطن خویش سپری کرد. او بدون محافظ در اماکن عمومی ظاهر میشد و اوقات فراغت خود را با ورزش، مطالعه و سخنرانی در کنفرانسها سپری میکرد. به مراکز خرید میرفت و برای سفرهای درونشهری از سیستم مدرن و کارآمد «ال آر تی» و «منوریل» که یادگار خودش بودند استفاده میکرد. برای نوشیدن قهوه به کافههای مورد علاقهاش در کوالالامپور میرفت و با دوستان قدیمی و همسالانش به گفتگو مینشست. بعید به نظر میآید که حاکمان دیگر و بالاخص نجیب عبدالرزاق چنین شانسی داشته باشند و بتوانند در میان مردم ظاهر شوند، بهطوریکه پس از پیروزی حزب ماهاتیر محمد در انتخابات پارلمنی اخیر، انتشار خبری مبنی بر احتمال سفر نجیب و همسرش به جاکارتا، عدۀ زیادی از مردم را به فرودگاه «سوبانگ» کشاند تا مانع سفر احتمالی او بشوند؛ مردم معتقدند او و همسرش روزمه منصور (وزیر دارایی) باید به خاطر فساد گسترده محاکمه شوند.
ماهاتیر محمد در سن ۹۲ سالگی اعصابی قوی و جسمی سالم دارد و باوجود سن بالا و ۲۳ سال خدمت در منصب چالشبرانگیز نخستوزیری، برای پذیرش مجدد این مسئولیت احساس پیری و خستگی نمیکند. دست بر قضا حزب حاکم در اثر اشرافیگری نجیب و خانوادهاش، فساد اداری گسترده، گسترش فقر، افزایش مالیاتها و بالا رفتن تورم و بیکاری از نگاه مردم مالزی افتاد. شاید این سرنوشت ماهاتیر بود که زنده بماند واین روزها را ببیند؛ او خودش نجیب را بالا کشیده و رقبای او را منکوب کرده بود و اکنون نتیجۀ اشتباهات سیاسی خود را میدید. ماهاتیر از اینکه قدرت پادشاه و دیوان عالی را تضعیف کرده و در نتیجه امکان مواخذه و پایین کشیدن نخستوزیر را حتی از پادشاه کشور گرفته بود، بسیار نادم و افسرده بود. او البته خوشاقبال بود و پیروزی اخیر فرصت جبران گذشته را در اختیارش گذاشت. کمتر سیاستمداری در جهان چنین فرصتی بدست میآورد.
ماهاتیر هرچند تمایلی به بازگشت به صحنۀ سیاست نداشت، اما با اصرار احزاب و چهرههای سیاسی در سال ۲۰۱۵ با تشکیل یک حزب جدید، ریسک بزرگ دیگری در زندگیاش کرد. او با احزاب دیگر و ازجمله «انور» ائتلاف قدرتمندی علیه حزب حاکم سازمان داد و مبارزات را به خیابانها کشاند، صادقانه اشتباهاتش را پذیرفت، بیپروا فسادهای حزب حاکم را برملا کرد، شجاعانه از انور و دیگر رنجدیدهها عذرخواهی کرد و وارد کارزار انتخابات شد. حضور او در میان اپوزیسیون مردم را به پیروزی دلگرم و امیدوار کرد. کمپین انتخاباتی او با وعدۀ برگرداندن کشور به شاهراه اصلی، مبارزه با فساد و حاکمیت قانون، کاهش هزینههای عمومی، حذف مالیات خدمات (جی اس تی) و غیره، تمام اقشار ملت اعم از سرمایهداران، طبقه متوسط، تحصیلکردگان و اقشار کمدرآمد را به صحنه آورد. مردم با همت بلند و امید به آیندهای بهتر مشارکت بالایی در انتخابات کردند، اما هیچکس حتی خود ماهاتیر انتظار پیروزی در این مقیاس را نداشتند.
ماهاتیر که در دوران تبلیغات انتخاباتی از دولت بهخاطر برگزاری انتخابات در وسط هفته انتقاد کرده و آن را به تلاش برای کاهش میزان مشارکت متهم کرد، و به مردم وعده داد در صورت پیروزی، روزهای باقیماندۀ هفته را تعطیل عمومی اعلام خواهد کرد و به محض پیروزی چنین کرد. این تعطیلات غیرمنتظره کام مردمی را که بهخاطر شرکت در انتخابات به زادگاه خود رفته بودند شیرین کرد.
انتقال قدرت خیلی سریع انجام شد و روز بعد از انتخابات با اینکه تعطیل رسمی بود، مراسم تحلیف در کاخ ملی برگزار شد. ماهاتیر بیش از هر فرد دیگری به ناپایداری قدرت پی برده و در نطق پیروزیاش گفت که قصد انتقامگیری ندارد و جز برای حاکمیت قانون تلاشی نخواهد کرد. وعده داد حتی اگر زنده بماند بیش از دو سال در این پست نخواهد ماند و تلاش میکند تا موانع قانونی انور ابراهیم را برای تصدی این پست برطرف کند. او با معرفی همسر انور بهعنوان معاون خود صداقت و عزم جدی خود را نشان داد و در اقدامی دیگر با گرفتن عفو پادشاه برای انور محدودیت قانونی برای تصدی مسئولیتهای سیاسی انور را برداشت و راه را برای نخستوزیری او در آینده فراهم کرد.
بیمها و امیدها
دولت ماهاتیر قطعا با چالشهای مهمی روبرو خواهد شد، ازجمله؛
– او با ائتلافی متشکل از احزاب مختلف وارد کارزار انتخابات شده و طبیعتا راضی کردن نیروهای متنوعی که اغلب از مخالفین سابقش بودهاند و خواستههای متفاوتی دارند، کار سادهای نیست.
– ماهاتیر به ملت مالزی وعدههایی داده است که بار مالی عظیمی دارند، و با توجه به اینکه کشور همین الان هم بهخاطر سوء مدیریت از نظر اقتصادی با مشکل مواجه است، تحمیل هزینههای بیشتر ریسک بزرگی است. هرچند برای مردم مالزی همین که ارادهشان به کرسی نشست و تغییری که خواسته بودند محقق شد، بسیار شیرین و دلنشین است حتی اگر آن وعدهها متحقق نشوند.
– در عرصه بینالمللی نیز ماهاتیر با شعار دوستی با همه و دشمنی با هیچکس سیاست خارجی متفاوتی از آنچه حزب حاکم سابق داشت را مدنظر قرار داده است. دولت قبل بهخاطر نزدیکی با سعودی از ترکیه و قطر فاصله گرفته بود و سرمایهگذاریهای متقابل مالزی با این دو کشور در معرض تهدید بود. پیروزی ماهاتیر قطعا سلامی دوباره به ترکیه است، اما گرمی روابط با این کشور در کنار حفظ رابطه دوستانه با سعودی شاید برای ماهاتیر چالش سادهای نباشد.
– در مورد روابط با ایران هم با توجه به حضور «محمد سابو» در کابینه پیشنهادی جدید میتوان انتظار روابط بهتری بین دو کشور در آینده داشت. سابو روابط بسیار نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران دارد و در دولت آینده سکان وزارت دفاع را در دست خواهد داشت. محمد سابو حزب جدیدی با عنوان «امانه» را تشکیل داد و در انتخابات با ماهاتیر ائتلاف کرد، هرچند این حزب کوچک در انتخاب نمره قبولی نگرفت اما به نظر میآید ماهاتیر طبق وعده قبلی آنها را شریک قدرت کرده است.
– در مورد تغییر فضای علمی و اعادۀ جایگاه علمی دانشگاههایی که در اثر سیاستهای نابخردانه نجیب دچار انحطاط بودند، هنوز برنامههای دولت جدید به صورت تفصیلی مشخص نشده است، اما با توجه به حضور قوی انور ابراهیم در دولت جدید، میتوان در این زمینه خوشبین بود.
نقش شبکههای اجتماعی و شعور سیاسی ملت مالزی در انتخابات چهاردهم
در کنار محبوبیت ماهاتیر، نمیتوان نقش فعالان عرصۀ سایبری را در انتخابات اخیر و پیروزی اپوزیسیون نادیده گرفت. این شبکهها در افشای فساد مالی نجیب و همپیمانانش نقشی اساسی داشتند و تریبونی بسیار موثر در اختیار ائتلاف امید قرار دادند. بینش و بلوغ سیاسی شهروندان این کشور نیز در ایجاد این تحول بسیار موثر بود. بررسی فرهنگ مردم مالزی و نقشی که در پیشرفت و توسعه این کشور و مخصوصا در این تحول بزرگ داشته است، در این مختصر نمیگنجد.
نجیب مسئول بسیاری از گرفتاریهای مالزی است؛ سیاست مهاجرتی او هزینه زندگی را برای خارجیهای مقیم این کشور بالا برد، قوانین و محدودیتهایی که دولت او وضع کرد اخذ اقامت این کشور را مخصوصا برای ایرانیها بسیار مشکل کرد. نجیب علاوه بر این موارد، به دهها دلیل دیگر نیز دوستداشتنی نبود؛ حذف سوبسید و تحمیل مالیاتهای مختلف به بهانه طرحهای بزرگ زندگی را برای اقشار کمدرآمد جامعه سخت کرد. در اثر این سیاستها فقر گسترش یافت و بسیاری از بنگاههای کوچک ورشکسته شدند. در زمان او تفرقه و نژادپرستی گسترش یافت، تعالیم اسلامی به بهانه «مبارزه با تروریسم» با محدودیت مواجه شد، سیاست خودگردانی او دانشگاهها و مراکز علمی را بیرونق و بسیاری از علما، خیرخواهان و اساتید دانشگاه را خانهنشین کرد. علاوه بر اینها نجیب و دولتش در مصیبت مسلمانان آراکان به طرز شرمآوری بیتفاوت بودند.
نجیب تمام این کاستیها و شاید دهها عیب دیگر نیز داشت، اما این تمام واقعیت نیست. بسیاری از انتقاداتی که متوجه دولت او هستند و مخصوصاً کارنامۀ حقوق بشری او ریشه در مشکلات ساختاری و قوانین تبعیضآمیز این کشور دارند که در گذشته و دوران ماهاتیر نیز وجود داشتهاند، اما مشکل نجیب این بود که واقعیت «تغییر زمان» را درک نکرد و شجاعتی برای تغییر از خود نشان نداد. او محاسنی هم داشت و برای کشور و مردمش خدماتی نیز انجام داده بود؛ دولت او طرحهای بزرگ اقتصادی را با وجود رکود شدید با موفقیت به اتمام رساند، چهره مالزی را با اتوبانهای جدید و پروژههای مدرن و ازجمله قطار جدید «ام آر تی» و دهها طرح دیگر زیباتر کرد، ارزش پاسپورت مالزی را بالا برد، پول ملی را که در سالهای اول در مقابل دلار تضعیف شده بود بار دیگر تقویت کرد.
نجیب علاوه بر خدمات فوق، در مشی سیاسی خود، اخلاقمدار و معتدل بود، با مخالفین خود و ازجمله ماهاتیر برخوردی متمدنانه داشت، هیچ مخالفی را ترور و یا شکنجه نکرد و آنگونه که پیش از وی رائج بود از شیوههای غیراخلاقی برای بدنام کردن مخالفین استفاده نمیکرد. در دولت او دادگاهها قانونمند بودند و شکنجه برای اعترافگیری رواج نداشت. نجیب عبدالرزاق شاید محاسن دیگری هم داشت که ما از آن بیاطلاعیم، اما اگر هیچکدام را نداشت همینکه در اوج قدرت، انتخاباتی سالم برگزار کرد و نتیجهاش را بهصورت شفاف به اطلاع مردم رساند، تحسین برانگیز و درسآموز است. او در همان ساعات اولیه پایان شمارش آرا، نتیجه انتخابات را پذیرفت و به پیروز انتخابات تبریک گفت. تنها دو روز بعد و درحالیکه هنوز مالزی در تعطیلات بود و دقیقا در همان ساعاتی که عدهای از مردم مخالف برای جلوگیری از سفر احتمالیاش به خارج در فرودگاه تجمع کرده بودند، به مقر حزب آمنو رفت و در حضور اعضای ارشد حزب و رهبران دیگر احزاب ائتلافی با پذیرش مسئولیت این شکست، از رهبری حزب و همچنین از ریاست ائتلاف «باریسان نیشنل» استعفا داد و از همقطارانش بهخاطر اشتباهاتش حلالیت خواست. او به مردم نیز اطمینان داد که همانگونه که به رای آنها احترام گذاشته، به خواست آنها نیز احترام میگذارد و قصد خروج از کشور را ندارد و آماده پاسخگویی به عملکرد خویش است… نجیب شاید سیاستمدار بدی بود، اما کاش بَدانِ روزگار ما همه به اندازۀ او «نجیب» باشند.
دیدگاههای کاربران