امروز :شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳

ما شهروند درجۀ چندم این شهریم؟

ما شهروند درجۀ چندم این شهریم؟

در تعریف «شهروند»، معمولا تمام کسانی را که از حقوق برابر برخوردارند و در یک حوزه و جغرافیای تعریف‌شده قرار دارند، می‌توان تحت پوشش این تعریف برد.
حق داشتن امنیت، حق داشتن آرامش، احترام به هویت با هر دین و مذهب و مسلک، و با هر نژاد و ملیتی، حق استخدام و تحصیل و شغل برابر بدون تبعیض، حق برگزاری آداب و مناسک و حق بیان و عقیده و… با همین چند فاکتور، سراغ دارندگان این حقوق می‌رویم که در دایرۀ تعریف «حقوق شهروندی» جای می‌گیرند!
زیاد حاشیه نمی‌روم، به جمعیت 20درصدی اهل‌سنت اشاره می‌کنم که با سلب یکی از همین حقوق، دیگر شهروند یکسان و برابر نیست و به «شهروند درجۀ دوم و سوم» سقوط می‌کند؛ چون بایستی حق برگزاری آیین و مراسم مذهبی خود را طبق مفاد قانون رعایت حقوق شهروندی باید داشته باشد؛ ولی آیا دارد؟ همایش #ختم_بخاری در زاهدان، هرسال با موانعی روبه‌روست که آشکارا نقض این حق را در تعریف خود دارد!
ممانعت از حضور رهبران و شخصیت‌های برجستۀ اهل‌سنت همچون: کاک حسن امینی، مولانا گرگیج و دکتر جلالی‌زاده، در این مراسم صرفاً مذهبی، آیا نقض حق شهروندی این مردم نیست؟… دخالت در امور و مدیریت و گردانندگی مدارس و حوزه‌های دینی اهل‌سنت و محدود کردن آنها، آیا بر اساس بندهای حقوق شهروندی، زیر پاگذاشتن حقوق بدیهی آنها نیست؟… ایست‌بازرسی های چندباره و گرفتن کارت ملی شهروندان، فقط به‌خاطر سفر به زاهدان در ایام مراسم ختم بخاری، آیا دور زدن منشور حقوق شهروندی نیست؟… محدود کردن سفر رهبران دینی اهل‌سنت همچون شیخ‌الاسلام مولانا عبدالحمید به سایر مناطق کشور آیا به معنای سلب آزادی فردی نیست؟
آیا توجه به «وحدت» تنها در یک هفته (هفته وحدت) و باقی سال گسترش تفرقه و اعمال تبعیض، با شعارهای برادری هم‌خوانی دارد؟
گزینش اهل‌سنت و استخدام آنها در ادارات و مراکز دولتی یکی دیگر از خوان‌های سختی است که عبور از آن ‌کار حضرت فیل است… قبول داریم که وضعیت کلی اشتغال تعریفی ندارد، ولی هر آن‌کس که «اهل‌سنت» باشد و استخدام شود؛ حتما یا خانواده شهید است، یا جانباز و ایثارگر… وگرنه بدون داشتن این امتیاز بی‌نشان شایستگی و لیاقت، تقریباً غیرممکن است که با سهمیۀ معمولی جذب شود.
اشاره به این تبعیض مضاعف، نه از باب اعتراض به خانواده‌های عزیز سهمیه‌دار است، ولی علم و بخشش سهمیه حداقل دانشگاه و مدارج علمی را بگذارید با رقابت سالم، فرم بگیرد، نه سهمیه! تمام دنیا و‌ مزایای دیگر را خاک پای‌شان کنید، ولی بگذارید در میدان علم، وارد رقابت شوند و با کسب حد نصاب و شایستگی بالا بیایند!
اگر روزی به مرتبه‌ای از رعایت حقوق برابر رسیدیم، می‌توانیم مدعی شویم که «حقوق شهروندی» در تعریف کامل و جامع‌اش محقق شده و همه یکسان از مواهب و مصداق‌های آن برخوردارند، وگرنه در حد همان «شعار» باقی مانده و می‌ماند!


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید