امروز :جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳

«زنگ فداكاری» و «معلم فداکار»

«زنگ فداكاری» و «معلم فداکار»

پانزدهم فروردین ٩٥ گرچه حادثه‌ای تلخ اتفاق افتاد، اما سند افتخاری بود از اوج ایثار و فداكاری یك انسان برای ایران، قوم بلوچ و جامعه فرهنگی.
در استانی كه آموزش‌وپرورش از كیفیت پایین آموزش، كمبود و عدم توزیع عادلانۀ نیروی انسانی و امكانات و فضای آموزشی، ترك و بازمانده از تحصیل، و… رنج می‌برد، در این محرومیت گویا حتی دیوار هم مقاومت نمی‌كند و فرو می‌ریزد! و دیوار نمی‌داند كه كودكانی از شدت باد به او پناه آورده‌اند و بر اساس رسم قوم بلوچ «میارجلی» كند. دیوار از جوانمردی و فداكاری این قوم بی خبر است، دیوار نمی داند كه شاید «یسنا» و «عسل» در خواب ناز بوده اند كه پدر برای برافراشتن پرچم علم و دانایی بیش از ٣٠٠ كیلومتر از آنها دور شده و كودك بیمارش چشم به‌راه است تا شاید بابا بعد از شش ماه اندكی حقوق دریافت و او را مداوا كند.
معلم فداكار با همۀ مشكلات و آرزوها می‌داند «معلم» است و رسالتی سنگین بر دوشش؛ او برای نجات كودكان پناه‌گرفته در سایۀ دیوار درنگ نمی‌كند و اسیر دیوار شد و مجروح، در نقطۀ صفر مرزی هیچ امكانات امدادی جز خودروی تنها دوست و همكار معلم فداكار نیست كه چند ساعتی برای عبور از پاسگاه مرزی معطل و بعد در مسیر دچار نقص فنی می‌گردد تا «حمیدرضا گنگوزهی» در مظلومیت و غریبانه در این مسیر طولانی جان دهد!
و بعد از آن، همه از معلم فداكار گفتند؛ وزیر آموزش‌وپرورش و بسیاری از مقامات برای دلجویی از خانواده و مردم داغدار آمدند، وعده‌ها دادند و رفتند و چه زود همه معلم فداكار را فراموش كردند، و امروز در سالگرد این اتفاق دریغ از یك بیانیه و مراسم ساده برای زنده نگه‌داشتن روحیۀ فداكاری!
روزی «ریزعلی خواجوی» برای نجات هم‌نوعان پیراهن آتش زد و «دهقان فداكار» شد، سال‌ها به دانش‌آموزان ما درس فداكاری داد و امروز «حمیدرضا گنگوزهی»؛ یك معلم برای نجات كودكان این سرزمین جان و هستی خود را سپر دیوار می‌كند، اما بر خلاف وعدۀ وزیر نامش در كتاب درسی هم نمی‌آید تا همه بدانند در بلوچستان بر خلاف تبلیغات این سال‌ها مهربانی، انسانیت، فداكاری و ایثار در فطرت و خون این مردم است. و جای تاسف است كه هنرمندان و رسانۀ ملی كه برای سرگرمی مردم در چندین شبكه به‌طور شبانه روزی فعال هستند، حتی به ساخت یك فیلم مستند و یا نمایش و انیمیشن در مورد معلم فداكار هم حتی شاید فكر نكردند.
من به‌عنوان یك معلم در دومین سالگرد معلم فداكار پای صحبت و درد دل خانواده او نشستم؛ گویا همه‌چیز در همان روزهای اول به فراموشی سپرده شده است، فقط همسرش وارد آموزش‌وپرورش شده و دو كودك و والدین تحت پوشش و حمایت درمانی در مراكز دولتی قرار گرفته و گروه دانشجویی امام علی و فرهنگیان فارس برای آنان مسكن تهیه و ایران خودرو هم یك خودرو اهدا کرده است، كه واقعا جای سپاس از همه دارد، اما مردم ایران و استان باید بدانند معلم فداكار اسطوره، نماد و قهرمان ملی در نظام تعلیم و تربیت است و بر ماست تا نگذاریم یاد و خاطر او به فراموشی سپرده شود. البته گفتنی‌های زیادی است كه مصلحت نیست به همۀ آنها در این مقال بپردازم و از این بابت از خانوادۀ «معلم فداكار» پوزش می‌طلبم.


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید