بازار یکی از مهمترین مراکز فعالیتهای روزمره بشر است که انسان با فعالیت در آن تمام انرژی مثبت خود را برای کسب رزق و روزی مصرف میکند.
برای اینکه بازاری پرنشاط و سالم داشته باشیم باید بازار را کنترل کنیم، نه اینکه بر مردم فشار بیاوریم و بر مشکلاتشان بیفزاییم. رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم چنان به این مسأله اهمیت میدادند که حتی از دخالت مستقیم برای نرخگذاری در امور بازار امتناع میکردند؛ چنانکه وقتی از ایشان خواسته شد برای اجناس بازار نرخ تعیین کنند، فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمُسَعِّرُالْقَابِضُ الْبَاسِطُ الرَّازِقُ، وَإِنِّي لَأَرْجُو أَنْ أَلْقَى اللَّهَ وَلَيْسَ أَحَدٌ مِنْكُمْ يُطَالِبُنِي بِمَظْلِمَةٍ فِي دَمٍ وَلَا مَالٍ.» [سنن أبی داوود] آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم در این حدیث به این نکته اشاره میکنند که بازار باید روال عادی خود را طی کند و اینکه قیمتها بالا و پایین میشوند به ارادۀ الله تعالی است. نکتۀ دیگری اینکه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم علیرغم اینکه حاکم است، اما نمیخواهد بازار به شیوه سخت و خشک کنترل شود، بلکه میخواهد نشاط و فعالیت در بازار روال طبیعی خود را بگذراند، و از اینکه با خدای خود ملاقات کند و حق کسی را تلف کرده و یا به کسی ظلم کرده باشد، هراس دارد و میفرماید: «وَإِنِّي لَأَرْجُو أَنْ أَلْقَى اللَّهَ وَلَيْسَ أَحَدٌ مِنْكُمْ يُطَالِبُنِي بِمَظْلِمَةٍ فِي دَمٍ وَلَا مَالٍ.»
لذا بر حکومت اسلامی لازم است با کسانی که در چرخۀ اقتصاد و اشتغالزایی سهم بسزایی دارند با عطوفت برخورد کند. قوانینی که وضع میشوند وحی منزل نیستند، بلکه با توجه به شرایط نامناسب مردم قابل بازنگری هستند. نباید مردم را از فعالیتهای سالم اقتصادی محروم کرد، بلکه باید زمینهای فراهم نمود که جوانان ما بهجای مشغولشدن به فعالیتهای اقتصادی غیرمتعارف و نامشروع، نیرو و نشاط جوانی خود را در خدمت به اقتصاد کشور و فعالیتهای سالم اقتصادی صرف کنند. بازار باید محل وصل مردم باشد نه محل نفرت و اختلاف!
امیرالمؤمنین عمر فاروق رضیاللهعنه حاکم عادل اسلامی به این نکته بهخوبی توجه داشت و در مورد مالیات بازار از استانداران خود میخواست بر مردم رحم و شفقت داشته باشند و به آنها فشار نیاورند. روزی به یکی از استانداران خود فرمود: اگر یکی از رعیتت را به نزد تو بیاورند که دزدی کرده باشد، با او چکار میکنی؟ استاندار گفت: دستش را قطع میکنم. حضرت عمر رضیاللهعنه دوباره فرمود: اگر آن شخص گرسنه و بیکار بود، چه میکنی؟ دوباره گفت: دستش را قطع میکنم. حضرت عمر ناراحت شد و خطاب به او فرمود: ما مسئول مردم شدیم که گرسنگی و کمبودهای آنها را تأمین کنیم و برایشان شغل و حرفه ایجاد کنیم نه اینکه بدون فراهمکردن اسباب معیشت و زندگی، بر آنها ظلم کنیم. ای استاندار! این دستها برای این خلق شدهاند که کار کنند و اگر محلی برای کار پیدا نکنند، قطعا به معصیت روی میآورند. من از تو میخواهم که این دستها را پیش از آنکه مرتکب معصیت و جنایت بشوند در جایی مشغول کنی.
امروز نیز «بیکاری» یکی از دلایل اصلی رویآوردن جوانان به مفاسد اجتماعی و شغلهای نامشروع است. بیکاری و مشکلات اقتصادی سبب میشود که بعضی از انسانها دست به هر جنایتی بزنند. لذا یک فرماندار، استاندار و یا مسئولین مربوط به امور بازار، باید برای مردم فرصت شغلی ایجاد کنند، نه اینکه کار و کاسبی مردم از او گرفته شود و یا چنان بر مردم فشار آورده شود که دیگر نتوانند به کارها و فعالیتهای اقتتصادی خود ادامه دهند.
منبع: کانال تلگرامی مولانا سیدمحمدفاضلی موحد (با اندکی ویرایش و اضافات)
دیدگاههای کاربران