اقدام ترامپ رئیسجمهور پرحاشیه آمریکا در شناسایی شهر بیتالمقدس بهعنوان پایتخت رژیم صهیونیستی اسرائیل باعث واکنشهای منفی جامعه بینالملل و علیالخصوص جهان اسلام شد. اما چرا ترامپ این جسارت را پس از سالها انتظار صهیونیستها، در بهرسمیت شناختن قدس بهعنوان پایتخت خود پیدا کرد؟ سؤالی است که جهان اسلام باید به آن پاسخ دهد.
آمریکا بهعنوان اصلیترین حامی اسرائیل در دنیا همیشه مدافع منافع این رژیم بوده و سالها توجیهگر و حامی جنایتهای صهیونیستها در سرزمینهای اسلامی و فلسطین بوده است، اما هیچگاه جسارت این را نداشته است که شهر اسلامی عربی قدس را بهعنوان پایتخت رژیم نامشروع صهیونیستی عبری اسرائیل اعلام کند.
برای پاسخ به این سؤال باید به بررسی وضعیت دیروز و امروز جهان اسلام پرداخت.
از سال 1948 که حیات سیاسی صهیونیستها بهعنوان نظام سیاسی نظامی در سرزمین فلسطین اعلام موجودیت کرد تا چند سال قبل یعنی بعد از حملات یازده سپتامبر 2001 مبارزه با رژیم غاصب اسرائیل کموبیش در رأس سیاستهای رسمی و علیالخصوص غیررسمی کشورهای اسلامی بود. موج نفرت از این رژیم همیشه و همواره بر افکار عمومی جهان اسلام حاکم بوده و هیچ قدرت سیاسی در جهان اسلام جسارت نزدیکی به رژیم صهیونیستی را نداشته و اگر هم اقدامی در این راستا انجام میداد به نحوی دچار غضب امت اسلامی قرار میگرفت، مانند انور سادات و یا حداقل دچار تزلزل قدرت در داخل میشد.
سالها اسرائیل و حامیانش تلاش کردند که روابط این رژیم را با کشورهای اسلامی با پیشنهاد پکیجهای مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی عادی نموده و امنیت اسرائیل را تضمین نمایند، اما هیچگاه موفقیت چندانی بهدست نیاوردند.
در این سالها دفاع از قدس و سرزمین فلسطین در اولویت جهان اسلام و امت اسلامی بوده و مردم فلسطین از حمایتهای بیدریغ مسلمانان برخوردار بودند؛ همین نقطه، پاشنه آشیل شکست اسرائیل و حامیانش در تثبیت این رژیم و مشروعیتبخشی به آن بوده است.
استراتژیستهای اسرائیلی و… بهدرستی این نقطهضعف خود و نقطه قوت فلسطینیان را تشخیص دادهاند که مانع اصلی مشروعیتبخشی به آنها و دلیل تقویت مقاومت فلسطینیان «وحدت کلمه جهان اسلام» در دفاع از فلسطینیان و نیز در اولویتبودن رهایی فلسطین و آزادی قبله اول مسلمین از چنگال رژیم صهیونیستی بوده و تنها راه پیروزی و شکست این مقاومت در جهان اسلام، ایجاد شکاف و تفرقه در میان مسلمانان است.
بذر نفاق و جدایی از سالها و شاید قرنها پیش در جهان اسلام پاشیده شده بود که با رسوخ تفکرات سطحی و نفوذ افراطگرایی قشرینگر در جهان اسلام و در میان مسلمانان کمکم به ثمر نشست.
تشدید افراطگرایی و تندروی در کشورهای اسلامی؛ پدیدهای که دشمنان اسلام از آن بهعنوان «تروریسم اسلامی» یاد میکند، و به بار نشستن این پدیده شوم، ابزار اعمال سیاستهای آینده آمریکا در خاورمیانه قرار گرفت و متأسفانه عدهای از مسلمانان نیز از این اقدام آمریکا استقبال کردند که این امر آتش تفرقه را در جهان اسلام شعلهور کرد.
اینکه چرا جهان اسلام در این آتش سوخت جای بحث طولانی دارد، اما باید گفت خرمن مسلمانان به دلایل مختلف مستعد این سوختن بود.
ـ وقتی خشم و نفرت به همدیگر در میان مسلمانان ریشه کرده است؛
ـ وقتی شیعه و سنی بجای برادری، با هم دشمنی میکنند؛
ـ وقتی ریختن خون مسلمان توسط مسلمانی دیگر اگر واجب نباشد، مباح قرار داده میشود؛
ـ وقتی کشورهای اسلامی در مقابل هم قرار گرفتهاند؛
ـ وقتی ثروت ملل مسلمان بجای هزینه برای رشد و توسعه آنها، صرف خریدهای هنگفت نظامی میشود؛
ـ وقتی ممالک اسلامی در آتش انتقام از همدیگر میسوزند؛
ـ وقتی سران کشورهای اسلامی حرف همدیگر را نمیفهمند؛
ـ وقتی چیزی بهنام «همکاریهای اسلامی» دیگر معنایی ندارد؛
ـ وقتی فلسطین و آرمان آن سالهاست فراموش شده است؛
ـ وقتی…
دیگر نباید از تصمیم جسورانه ترامپ شگفتزده و شوکه بشویم. اتفاقاً ترامپ بسیار زیرکانه و کارشناسانه این تصمیم را گرفته است چراکه اکنون بهترین موقعیت برای ضربهزدن به مسلمانان و کشورهای منطقه است. اکنون نقطه اوج منحنی «تفرقه» در جهان اسلام است. جنگهای خانمانسوز در کشورهای اسلامی توان آنها را تحلیل داده است. دیگر رمقی برای ارتشهای اسلامی نمانده است، بهویژه وقتی دفاع از آرمان فلسطین جرم تلقی شده و «تروریسم» نامیده میشود. میتوان گفت که جهان اسلام در ضعیفترین دوران تاریخی خود بهسر میبرد. مسلمانان عمیقاً در خوابند. ترامپ بهدرستی میداند که دیگر اتحادی به نام «امت واحده اسلامی» وجود خارجی ندارد؛ پس تا میتواند بر پیکره جهان اسلام زخمزده و یادگاری مینویسد.
اما چه باید کرد؟
در یک جمله میتوان گفت؛ رمز پیروزی و پادزهر بحرانها جهان اسلام و پاسخ به این جسارت ترامپ، آگاهیبخشی به مسلمانان و تلاش در راستای تحکیم وحدت و برادری است.
دیدگاههای کاربران