بیش از دو هفته از خبری که مردم ایران را تکان داد و لرزه بر دل و جان انداخت و ایران را متاسف و متاثر کرد میگذرد، اما با وجود گذشت روزها، همچنان اخبار مربوط به آن تلخ و غمبار است و در صدر و داغ دل نیز کماکان تازه.
موضوع یادداشت را پیوند میزنم با زلزله غمبار کرمانشاه که بیربط به آن نیز نیست؛ شاید در توصیف اقدامات مردمی، «زلزله محبت» عنوانی مناسب باشد برای حجم بسیار بالا و چشمگیر کمکهای بیدریغ و انساندوستانه هممیهنان در سراسر کشور که در حمایت و برای یاریرسانی از هموطنان زلزلهزده غرب کشور، کامیونها و تریلیهای مملو از محمولههای مهر و آکنده از محبت را روزانه روانه کرمانشاه کردند تا التیام ببخشند گوشهای از آلام بیشمار هممیهنان غیور کُرد را. گرچه حجم ویرانیهای بهبار آمده از این زلزله ویرانگر و نیز تلفات ناشی از آن، چنان بود که شاید به این زودی از اذهان مردم پاک نشود و صحنههای تکاندهنده و دلخراش حادثه همچنان روح و روان را آزار میدهد اما در این میان، آنچه که اندک مرهمی شد بر بیشمار درد نازنینهموطنان کُرد در فراق یار و این حادثه تاسفبار، همین سیل چشمگیر کمکهای مشتاقانه مردمی بود.
به اصل موضوع میپردازیم با این توضیح که در پس فاجعه کرمانشاه سوءاستفاده از احساسات جامعه مذموم است. طی روزهای گذشته در لابهلای همین اخبار غمبار مربوط به زلزله، خبری سر برآورد بیرون از آوردگاه خبرها به رنگ بداخلاقی و با بوی تحریف و نفاق؛ خبری که متاسفانه از خروجی برخی از خبرگزاریهای رسمی کشور ابتدا ظاهر شد و خیلی زود دامنه انتشار آن نیز گسترش یافت و مرزهای اخلاق، صحت، صداقت و اعتماد رسانهای را درنوردید و مخدودش کرد.
خبری چنین کوتاه و با این مضمون بر خروجی خبرگزاریها و سایتها قرار گرفت که «مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهلتسنن زاهدان در کلیپی، علت زلزله کرمانشاه را گناه مردم آن منطقه خوانده است»؛ خبری که هر عقل سلیمی در همان ابتدا بر صحت آن تردید میکند اما هنوز قابل هضم و درک نیست که چطور یک رسانه بهظاهر حرفهای بدون تحقیق و تشکیک در صحت این خبر تردیدآمیز، بلافاصله آن را بر خروجی خویش به ثبت میرساند! بهعنوان یک مخاطب آماتور با مطالعه خبر بر صحت آن تردید کردم و هنگامی که کلیپ اظهارات مولوی عبدالحمید را دیدم تردیدهایم نسبت به تقطیع و تحریف سخنان ایشان بیشتر شد و پس از آن بود که بیانیه دفتر مولوی عبدالحمید کلیپ را جعلی و تحریف و تقطیعشده عنوان کرده بود.
حال این پرسش پیش میآید که منِ مخاطب آماتور با یک نگاه بر صحت این اظهارات و نیز نوع سخنان جناب مولوی در فیلم شک و تردید میکنم و اما چطور خبرگزاری و سایتهای مدعی حرفهایگری این خبر غیراخلاقی را بدون توجه و تحقیق در صحت آن انتشار میدهند. نباید فراموش کرد که در روزهای نخست زلزله کرمانشاه که مردم از واریز کمکهای نقدی به برخی از نهادها امتناع میورزیدند، همین رسانهها چطور از بیاعتمادی جامعه به نهادها بهخاطر اختلاس و مفاسد اقتصادی نقد و تحلیل مینوشتند، غافل از آنکه با عملکرد تحریف و جعلگونه برخی از رسانهها روزبهروز شاهد این بیاعتمادی میان رسانهها و مردم نیز هستیم.
باید در نظر داشت همانطور که از بیاعتمادی جامعه به نهادها باید نوشت به همانسان نیز میبایست از بیاعتمادی مردم به رسانهها و رکن چهارم دموکراسی با چنین تحریفها و بداخلاقیهایی نگران بود و تحلیل نوشت. بارها شده که رسانههای مدعی اخلاق و ارزشهای اسلامی، اخباری کاملا کذب و جعلی از ما مسئولان منتشر میکنند، بدون در نظر داشتن صحت آن، حال با مشاهده تحریف سخنان مولوی عبدالحمید «داغ دلم تازه شد!».
منبع: روزنامه همدلی- سهشنبه 7 آذر 1396
دیدگاههای کاربران