این روزها نام کاک “صادق” بین کوردها، نام محبوبی است… بهنظرم چند وقت دیگر اگر پسرانی بهدنیا بیایند در مناطق زلزلهزده، نامش را “صادق” بگذارند…
صادق این مردم، از قضا کلامی زیبا و صد البته مرامی زیباتر دارد… قهرمان نحیفی است؛ نه چهارشانه است، نه هیکلی… با گرز و سندان هم به رزم نیامده، امانت مردم را با صداقت میچرخاند و از دانایان قوم برای خرجش، مشورت میگیرد… لشکرش هم تنها دو دختر مهربان است که پابهپای پدر، مایهی دلقرصیاش هستند.
کلماتش هم حماسی نیست، اتفاقا من صدایش را از پشت موبایلم شنیدم؛ مثل خودش، نحیف است و کمی خشدار… این قهرمان بیادعا، رجز هم نمیخواند، کلماتش عادی عادی است، شاید همین سادگی، کمی پیچیدهاش کرده است!
هر روز جایی است… دیروز “جوانرود” و امروز “ازگله” و شاید فردا “ریجاب” و “زرده”… دقیق نمیدانم، ولی یک چیز را خوب میدانم که نمایندهی مهربانی یک ملت است که نثار ملتی دیگرش میکند.
این روزها نامش و تصویر سفرها و نطقهایش تمام فضای مجازی را تسخیر کرده… حالا او قهرمان ملتی است که بیجنگ و خونریزی، دلها و سرزمینها را فتح میکند و پرچمش را میکوبد و میرود…
ماجرای این مرد و فتوحاتش و دروازههای باز، سرزمینهای مغلوبش، به زمانی برمیگردد که خیلی دور نیست؛ یک هفته پیش، که “ازگله” کانون زلزله شد و با اطرافش لرزید، این مرد شماره حسابی روی کانالش گذاشت و بیدقدادن رقیب، بیآنکه خودش بخواهد، وارد میدان رقابت با دیگرانی شد که هرگز به گرد پایش نمیرسند… شگفتی رقمی که دوروزه، چنان چاق شد که همه را انگشت به دهان کرد. باید وقتی کمی این فضا آرامتر شد، دولتیهای پرادعا، بنشینند و برای بروز این اعتماد مردم به او، جلسات هماندیشی و آسیبشناسی راه بیندازند… ما هم منتظر تحلیل آقایان میمانیم، تا ببینیم چرا کاک صادق چنین معتمد مردم شد و این رقم چاق حسابش، حاصل چه بود؟!
این را تقدیم به آقای زیبا کلام کردهام که با مردمم بود و کنارشان ماند.
دیدگاههای کاربران