شیخالاسلام عبدالحمید اسماعیلزهی ملقببه مولوی عبدالحمید یا مولانا عبدالحمید، عضو اتحادیه جهانی علمای مسلمان، عضو مجمع جهانی فقه اسلامی و امامجمعه اهلسنت شهر زاهدان است؛ البته او سمتهای دیگری نیز دارد. او در بین اهل سنت ایران با عنوان «مولوی عبدالحمید» معروف است.
نقش و اثرگذاری که این روحانی بلندپایه اهل سنت در روندهای سیاسی ایران ایفا کرده قابل انکار نیست؛ برای مثال، در زمستان سال 92 زمانیکه گروهی بهنام جیشالعدل سربازان ایرانی را گروگان گرفت، مولوی عبدالحمید برای آزادی آنان نقش بسیار پررنگتری نسبتبه دیگران داشت و مجموعه اقدامات او برای آزادسازی گروگانها بسیار قابلتوجه بود. در همان سال در خطبههایش در نماز جمعه بهصراحت از گروه جیشالعدل خواستار آزادی مرزبانان شد و در اینباره فتوایی نیز صادر کرد. مولوی عبدالحمید پیش از آن نیز با ارسال نامهای همراه با یک جلد قرآنکریم، از ربایندگان خواست مرزبانان را آزاد و از دولت جمهوری اسلامی اماننامه دریافت کنند.
این اقدام، مورد استقبال عبدالرئوف، رئیس گروهک جیشالعدل قرار گرفت؛ به نحوی که سخنگوی جیشالعدل همان زمان در گفتوگو با شبکه خبری «العربیه» گفته بود: «ما این تصمیم را تنها بنابر تقاضا و مطالبه علمای اهل سنت و مردم ایران اتخاذ کردیم… بنابر درخواست مردم ایران و مطالبه علمای اهل سنت و براساس انساندوستی آنها را تحویل دادیم، درحالیکه میتوانستیم بهراحتی آنها را بکشیم… درعینحال به هر صورت مولانا عبدالحمید رهبری اهل سنت را دارند و پرنفوذترین عالم سنی است و ما با اینکه با ایشان اختلافنظر داریم، اما به ایشان احترام میگذاریم و ما بخشی از جامعه اهل سنت هستیم و نمیتوانیم در برابر ایشان قرار گیریم.»
مهمترین درس مولوی عبدالحمید، جلوگیری از پراکندن نفرت بین اهل تسنن و شیعه در ایران است که به شکلگیری چهرهای مثبت در اذهان مردم منجر شده است. همان سال و به همین بهانه به دیدار او رفتم. ملاقات کوتاهم با مولوی عبدالحمید بر این امر صحه گذاشت. ارزش شخصیت مهمی مانند او با فعالیتش برای رفع تبعیض از مسیرهای مسالمتآمیز مبتنیبر منطق مذاکره و گفتوگو بارزتر میشود؛ شخصیتی که از نفوذ قابلتوجهی در میان اهل سنت داخل و همچنین منطقه برخوردار است. در همان زمان، همه مسئولان اذعان داشتند عملکرد و اقدام مولوی عبدالحمید بود که موجب آزادی سربازان شد.
اندیشههای مولوی عبدالحمید را میتوان در مکتبی که پرورش یافته است، جستوجو کرد. آموزههای اسلامی او برآمده از اندیشههای ابوحنیفه نعمان بنثابت است؛ فردی- که گفتهشده ایرانی بوده است- که در کوفه به شهرت رسیده و بعدها لقب «امام اعظم» گرفت. محمد بنادریس شافعی درباره ابوحنفیه گفته است: «مردم در فقه و معرفت دینی وامدار امام ابوحنیفه هستند.»
از نگاه اهل سنت، ابوحنیفه مکتبی در فقه و اندیشه با عنوان «مکتب رأی» بنا نهاد. طرفداران مولوی عبدالحمید بر این امر اتفاقنظر دارند که ایدههای ابوحنیفه در گفتمان مولانا عبدالحمید بهروشنی قابل درک است، چنانکه در خاورمیانه امروز که احزاب و گروههای مسلح و غیرمسلح به نام دین، یکدیگر را از اسلام خارج و تکفیر میدانند و به پاکسازی مذهبی و قومی یکدیگر دست میزنند و مسلمانان در دور جدید شعوبیگری («شعوبیه» نام نحلهای است که از اواخر دولت اموی (اوائل قرن دوم هـ.ق) ظهور یافت و به برانداختن بنیامیه، برکشیدن بنیعباس و استقلال سیاسی ایرانیان انجامید.) به دام «ناسیونالیسم قومی» افتادهاند، اهمیت این گفتمان و شخصیتمحوری کسی که خود را به این عیوب نیالوده و برای عزت اسلام، راه برونرفت از این بحرانها را گفتوگو، تعامل و مشارکت همه فرق و مذاهب، اقوام و ادیان در سرنوشت و اداره کشورهایشان میداند، موضوعی قابلتوجه است.
اهل سنت بر این عقیدهاند در گفتمان مولانا عبدالحمید دو مقوله «واقعیتپذیری» و «عملگرایی» بهوضوح قابلمشاهده است و ضمن پذیرش واقعیتهای نظام بینالملل، مرزهای سیاسی میان کشورها را یک واقعیت میداند. با این حال، آنچه طی یک دیدار کوتاهمدت برای یک گفتوگو مشاهده شد و آنچه پس از آن در سخنرانیهای مولوی عبدالحمید به دست آمد، چیزی غیراز این نبود؛ شخصیتی که علاوهبر مطرحکردن برخی انتقادها، هشدارهایی درباره تفرقهافکنی میان اهلسنت و شیعه داده و افراد یک وطن را به اتحاد دعوت کرده است.
*سرمقاله روزنامه “آسمان آبی”- دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۶