امروز :شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳

امروز اول مهر است، اما دنیا مهربان نیست!

امروز اول مهر است، اما دنیا مهربان نیست!

همیشه این روز، کمی برایم متفاوت است. تا روزهای کاهی کودکی‌ام می‌روم. با دلهره‌ای که با نشستن پشت نیمکت، تمام و با لمس جلد کتاب فارسی، به ذوق تبدیل می‌شد.
با همان خط‌های راستی که گاهی برای کج‌شدن‌شان تنبیه می‌شدیم… و تصویر «آب»ی که تشنه‌مان می‌کرد.
نسل من، از «آب» شروع کرد و هنوز هم قدرش را می‌داند، با «کبری» تصمیم می‌گرفت و از خاله مرجان، مهمان‌نوازی را می‌آموخت…
به درخت سلام می‌داد و پاییز خش‌خش برگ‌ریزش را می‌شنید.
همه برایش آشنا بودند، حتی آن نانوایی که دوست ماست…
با لاک‌پشت ساده‌لوح که دهان باز کرد و جواب طعنه‌ها را بدهد…
با کرم ابریشمی که دور خودش پیله می‌بست و با صبوری، پروانه می‌شد.
با چوپان دروغ‌گویی که مردم را فریب می‌داد و‌ گاو عمو حسین، وقتی که گم می‌شد…
ننه سرما که از راه می‌رسید، منتظر آمدن عمو نوروز می‌شدیم.
ما با قصه‌ی کتاب‌های درسی زندگی کردیم… همه را باور کردیم.
نسل من ، نسل اعتماد بود و باور…
نسل من، مطالبه‌اش را با انقلاب طرح می‌کرد، کتاب‌های ممنوعه می‌خواند و برای گلسرخی و بهرنگی، تصویری از فریاد داشت.
لباس جین می‌پوشید و ساده مثل تاریخش بود.
امروز که بچه‌ها مدرسه رفتند، ‌لباس‌های اتوکشیده پوشیدند، اما فکرشان چروکیده و آرزوهای‌شان دور است…
آنها حتی مثل من برای قصه‌ی کتاب‌هایشان ذوق نکردند…
دارا و سارای من، کنارم بودند، حالا نمی‌دانم این همه غریبه توی کتاب‌ها چه می‌کنند؟
کتاب علوم و فرهاد، دانشمند کوچک… تاریخی که معلم با آب و تاب تعریفش می‌کرد، حالا چرا این‌قدر بی‌روح شده؟…. شاید هم
کتاب‌ها و هم معلم‌ها و هم بچه‌ها به قول دکتر رنانی: «زنگ زده‌اند!»
هیچ چیز این کتاب‌ها جذاب نیست و «بن تن» جای همه چیز را گرفته….
این نسل که با برترین وسایل ارتباط جمعی در عصر خودش روبه‌روست؛ پس چرا این‌قدر تنهاست؟ خواستیم در دهکده‌ی دنیا با هم حرف بزنیم، گفتگو کنیم، خواستیم برای هم از تمدن و دین و دموکراسی بگوییم….خواستیم بانی گفتگوی تمدن‌ها، گفتگوی ادیان، حتی گفتگوی نسل‌ها باشیم، ولی به همدیگر حمله کردیم، تهمت زدیم، خالی شدیم از حرف،،، فقط توهین کردیم!
ما چرا عوض شدیم؟ این نسل که مدعی بود؛ چرا حرف تازه نداشت؟ امروز، روز اول مهر است و از مهربانی خالی‌ست…
نسل من، عصبی است، خسته است… نسل من سکوت کرده و به دنیا زل زده که فقط با هم می‌جنگد و دیگر حرفی برای گفتن ندارد.
امروز اول مهر است و نشانی از مهربانی نیست….


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید