تجربهی سالها نوشتن، آن هم به قول عدهای از نوع «بازاری»، به من آموخت که نوشتن برای مردم کمی سخت است. عدهای بهانهگیرند و هرچه از دیگ تو دربیاید ناپز میدانند. هرگز نباید سعی کرد همه را از خود راضی نگه داشت، چون محال است؛ پس تمام تلاش را معطوف کنیم که خودمان باشیم، حتی پشت ماسک کلمات و جملاتی که مینویسیم.
همه فکر میکنند، آدمهای ساده و بیشیلهپیلهای هستند. قضاوت دیگران را اگر خلافش باشد، نمیپذیرند و اصرار دارند که مثل آب زلال هستند.
آب، اولین واژهای است که یاد میگیریم، مایهی حیاتی که همه چیز از آن خلق شد و اگر چند روز به بدن نرسد؛ میمیریم. کلمات هم باید مانند آب ساده، ولی زندگیبخش باشند.
در نوشتن برای مردم، نباید از مردم دور بود، نه از زندگی و نه غم و شادیهایشان … نه از روزهای اوج و نه لحظههای افولشان و اندوهشان …
با این روش، ما بخشی از مردمیم، وگرنه نه ما را میبینند و نه برایمان «تره خرد میکنند»!
حالا برمیگردم به آنچه دور سرم چرخاندم و مقصود سخنم بود. با مردم که صادق و ساده باشی، در دلشان جا میگیری وگرنه وصلهی ناجوری که بر قبایشان پیدایی.
سادهنویسی و ایجازنگاری، از فنون سهل ممتنعی است که هر نویسندهی باتجربهای به کار میبندد تا مطلبش را در دل مردم نگاه دارد.
راز آسانی که گاهی سر ماندگاری اثری و نفس کشیدنش به سالیان دراز میان مردم است.
آنهایی که تمام هموغمشان این است تا مطلبی فاخر بنویسند و فخامت و متانت مطلب را در آوردن کلمات غریب میدانند، خیلی زود، مخاطب عام را از دست میدهند.
البته گاهی مطالبی، قالب مخصوص خودش را دارد و ناگزیر باید به زبان اهلش باشد؛ ولی نوشتههای اجتماعی باهدف نفوذ در دل مردم باید ساده باشد! چقدر سعی کردم از این قید تأکیدی «باید» استفاده نکنم و چه تقلای بیثمری شد!
میان ادبیاتیها نثر مرسل و ساده، با نماد و سمبل ابوالفضل بیهقی ممهور شد و نثر مصنوع به عطا ملک جوینی شناسنامه گرفت. یکی در اوج زیبایی و آسانی و دیگری در عین ستودگی، سخت نامفهوم! پر از نمایش پرطمطراق واژگان و بازی با کلمات… با تمام تواضعی که برای تاریخ پرهیبتش قائلم، ولی تا فهمیدن و درک سخنش، بارها مرا با تمام علاقهام به ادبیات، گاهی تا مرز ناگشودگی مفاهیمش برد.
شاید این دیر دریافتی، برای عدهای جذاب و گیرایی داشته باشد، ولی من به سخن ساده بهنوعی وابستهام! جملات کوتاه، با فعلهای بیدرازا را میپسندم و از دنبال کردن کلمات تا چند خط برای یافتن، سخت بیزارم!
توصیه میکنم بهعنوان یک روزنامهنگار پرکار که هرروز مینویسد؛ تا میتوانید «ساده» بنویسید. این هنر است و قدر این هنر را همه میدانند. خود را در دام کلمات نامفهوم که گاهی ژست دانایی است، گرفتار نکنید …تا میتوانید بنویسید و ساده بنویسید. این راز ماندگاری آثار شماست!
دیدگاههای کاربران