امروز :چهارشنبه, ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳

آن روی سکه غرب

آن روی سکه غرب

خبری تکان‌دهنده در 14 جولای 2017م. (23 تیر) در رسانه‌ها منعکس شد؛ در این روز فقط در عرض 90 دقیقه روی پنج نفر در لندن اسید پاشیده شد. دو متهم 15 و 16 ساله دستگیر شدند. هر دوی آنها از پدر و مادری سفیدپوست و در نظام آموزشی سکولار و لیبرال در حال تحصیل بودند. اما دلیل اسیدپاشی آنها تعصبات نژادی یا مذهبی نبوده، قربانیان ممکن است از هر قشری باشند؛ چه سیاه‌پوست چه سفیدپوست، مسلمان یا مسیحی که طعمه سارقان و اسیدپاش‌ها می‌شوند.
این رویداد اولین حادثه‌ در تاریخ لندن نیست که بر چهره‌ی افراد اسید پاشیده می‌شود. در سال 2016م. 431 مورد اسیدپاشی رخ داده است، در سال 2015م. نیز 261 مورد ثبت شده است. از سال 2010 تاکنون، 1800 حمله همراه با مواد اسیدی در لندن صورت گرفته است. به گفته‌ی پلیس، این آمار مبنی بر گزارش‌هایی‌ست که در ادارات پلیس ثبت شده و برای پیگیری آنها پرونده تشکیل شده است. یعنی آمار واقعی بسیار بیشتر از آن چیزی‌ست که اعلام شده است. چون بسیاری از افراد مصدوم، بالاخص دختران، چنان دچار هراس می‌شوند که از ترس حمله اسیدی به خانواده‌هایشان، گزارش حمله به خودشان را اعلام نمی‌کنند.
اسیدپاشی در هر شهر و روستای بریتانیا اتفاق می‌افتد و اروپا و سایر کشورهای غربی نیز از آن مستثنی نیستند. به طور عموم در اسیدپاشی چهره دچار سوختگی می‌شود و بعضی نیز دچار نقص عضو می‌شوند، اما کمتر کسی به کام مرگ فرو می‌رود، اما زندگی بعد از آن دردناک و سخت می‌شود و این حوادث به‌قدری دردناک و غیرقابل تحمل هستند که برخی از این افراد مصدوم دست به خودکشی می‌زنند. در ژانويه 2017 یک مهندس 29 ساله پس از 16 ماه دست و پنجه نرم‌کردن با مرگ، بالاخره تسلیم مرگ شد و جان باخت. او اهل هلند بود و 6 سال قبل از وقوع حادثه برای تحصیل وارد دانشگاه “برستل” لندن شده بود، در آنجا با یک زن 47 ساله آشنا شده بود که در عرف جامعه به آن «دوست‌دختر» گفته می‌شود، این زن در سپتامبر 2015، روزی از روی عصبانیت روی او اسید ریخته بود.
حملات اسیدپاشی فقط مربوط به چند سال گذشته‌ نمی‌شود، در فوریه 1834 میلادی روزنامه “ریفارمگزت گلاسکو” در گزارشی نوشته بود یک فرد کانادایی بر چهره یکی از دوستانش ترکیبی از دو نوع اسید معدنی و غیرمعدنی پاشیده که بر اثر آن هر دو چشمانش به طور کامل سوخته و از بین رفته است. در ادامه‌ی این گزراش آمده بود که اسیدپاشی بر چهره افراد، عمومی شده و این لکه‌‌ی ننگی برای جامعه ماست. این روزنامه پیشنهاد داده بود دستان اسیدپاشان قطع شود! در انگستان تا سال 1940 میلادی اسیدپاشی یک حمله معمولی شمرده می‌شد که نتیجه‌ی حسادت، طلاق و یا عصبانیت افراد بود. پس از آن دلیل اصلی این جرم از نظر اجتماعی ریشه‌یابی شد و آن را برتری‌طلبی افراد صاحب‌نفوذ و قدرتمند دانستند و بعضی نیز آن را نتیجه ظلم و ستم افراد ثروتمند جامعه دانستند. ولی امروزه اسیدپاشی نماد بریتانیای مدرن و کل اروپا دانسته می‌شود، بریتانیایی که اسید غیرمعدنی را اختراع کرده، امروزه نوجوانانش آن را برای سرقت، زورگیری و انتقام استفاده می‌کنند.
اتفاقی دیگر در آوریل 2017 م. در شمال لندن رخ داد و خانواده‌ای چینی مورد حمله‌ی اسیدپاشی قرار گرفتند. پدر خانواده از نظر جسمی برای همیشه معذور شد. در آخر همان ماه تلویزیون اعلام کرد فردی که بر گروهی در باشگاه شبانه اسید پاشیده و فرار کرده بود بازداشت شده است. در یک حادثه‌ی دیگر در مه 2017م. گروهی در جنوب لندن پس از متوقف کردن اتوبوس و سرقت اموال مسافران، روی آنها اسید ریخته و فرار کرده بودند.
در لندن 26 منطقه وجود دارد که به مجموع این مناطق “بروملی” گفته می‌شود. اگر آمار هر یک از این مناطق ثبت و دریافت شود، منطقه‌ای نمی‌ماند که در آن حادثه اسیدپاشی به وقوع نپیوسته باشد. افراد اسیدپاش نیز از یک قوم و رنگ، نسل و زبان، منطقه یا مذهب نیستند، بلکه در میان آنها افراد سیاه‌پوست، سفیدپوست، آسیایی و شهروندان اروپای غربی نیز هستند. خلاصه اینکه این وبا، وبای بریتانیای سکولار، دارای دموکراسی و جامعه پیشرفته‌ی آن بالاخص لندن است. آمار بالای اسیدپاشی در هر منطقه از لندن، ثابت می‌کند که هیچ شهری در دنیا مانند آن نیست، همانطور که دهلی پایتخت تجاوز به زنان نامیده می‌شود، لندن نیز پایتخت حملات اسیدپاشی است. اما هیچ رسانه‌ای با این عنوان از آن یاد نمی‌کند.
بطری‌های اسید نه از طریق گیت‌های امنیتی قابل شناسایی هستند و نه ابزارهای کشف بمب و بارود، حتی سگ‌های تربیت‌یافته که مواد مخدر را کشف می‌کنند قادر به کشف اسید نیستند.
پلیس بریتانیا دلایل اسیدپاشی را به چند بخش تقسیم کرده: 1. خشونت خانگی؛ 2. حس نفرت و انتقام؛ 3. تعصبات گروهی و قومی. 80 درصد افرادی را که مورد اسیدپاشی قرار گرفته‌اند، زنان تشکیل می‌دهند که یک‌سوم از این زنان، یعنی 425 نفر دختران زیر 18 سال هستند. با چنین آماری می‌توان چهره‌ی دیگر غرب را نیز دید که برای بسیاری جایگاه آرمان‌شهر و نماد آزادی و رفاه را دارد.


اوریا مقبول جان/ برگردان: عبدالحلیم شه‌بخش


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید