امروز :سه شنبه, ۲۸ فروردین , ۱۴۰۳

بیشتر همدل باشیم!

بیشتر همدل باشیم!

جامعه‌ی اهل سنت، در کنار پراکندگی جغرافیایی و خطوط و مرزبندی‌های دور و نزدیک؛ چنان که باید همدل و هم‌گرا نیستند!
البته همدلی و هم‌زبانی قابل تقلید را من، تنها در خطه‌ی شرق دیدم که مردم رهبرشان (مولانا عبدالحمید) را چون نگینی بر انگشتر منطقه، در برگرفته بودند و ایشان، حلقه‌ی وصل همه‌ی آنهاست.
همایش بزرگ «ختم بخاری» و دانش‌آموختگی دارالعلوم زاهدان که هرسال شاهدش هستیم، امسال نیز چنان باشکوه و هیمنه برگزار شد که ناخودآگاه قلب‌ها را به آن آستان، پرواز می‌داد؛ این در سایه‌ی تعامل و وحدتی است که آن مردم با هم دارند.
شاید آن سرزمین سخت و آن مردم صبور خوب می‌دانند که خشونت طبیعت و بی‌مهری‌های، هردو می‌تواند تهدیدشان کند، ولی همدلی با محبوبشان می‌تواند پناهگاهشان شود از طوفان‌های شن که طبیعت راهی می‌کند و طوفان‌های بی‌مهری که از هر جانبی ممکن است وزیدن بگیرد.
وقتی از دل کویر به زاهدان می‌رسی، ناگهان بهشتی می‌یابی که تمام خستگی راه را از خاطرت می‌برد. یاد جمله‌ای افتادم که نمی‌دانم گوینده‌اش کیست و می‌گوید: هر جا دوست باشد، «بهشت» آنجاست! و درست هم گفته، وقتی مایه‌ی تسکین و دفع تهدید، در بین‌شان و کنارشان زندگی می‌کند؛ «زاهدان» بهشت می‌شود.
این مقدمه را آوردم تا به نکته‌ی دردآوری برسم که حتی قلم از نوشتنش، ملول می‌شود و آن چنددستگی و گسیختگی میان اقوام دیگر است؛ اقوامی که از لحاظ بافت جمعیتی و قومی شرایط مشابه مردم بلوچستان را دارند، اما به‌‌خاطر عدم وجود اتحاد و همدلی همواره ضربه خورده‌اند!
شاید سخت باشد اگر بگویم ما قدر دانایان را چنانی که باید نمی‌دانیم، قدر آنانی که جانشان را فدا کردند تا آسیبی به ما نرسد. دائم علیه همدیگر و تخریب هم مشغولیم و نمی‌دانیم کَی می‌خواهیم بفهمیم که دشمن، شاد از آشوب ماست!
چرا از درس‌های تاریخ عبرت نمی‌گیریم که خودزنی‌ها و تهمت‌ها و افتراها آب به آسیاب دشمن ریختن است. چرا انصاف را بر دار کرده و بی‌رحمانه و غیرمنصفانه، به ثقل‌ها حمله می‌بریم؟ چرا از دشمن غافل شده و سرمایه‌ها را می‌کوبیم؟
کجای این کار به نفع وحدت ماست؟ جز کاشتن تخم کینه و نشر ادبیات قبیح ناسزا گفتن، عایدی دارد؟ دین ما، دین فحش گفتن و “خائن” نامیدن است؟
دشمن کیست؟ اسرائیل نیست که با تفرق میان ما، بی‌دردسر به حیاتش ادامه می‌دهد و از فاصله گرفتن‌های ما، به مقصودش، نزدیک‌تر می‌شود؟ وقتی تکه‌تکه خاک مسلمانان تقدیم یهود شد و پرچم بدقواره‌اش در گوشه‌گوشه به اهتزاز درآمد، به هوش می‌آییم؟
خداوند بهشتی در غرب کشور به ما هدیه کرده که با اخلاق تهاجمی، به جهنم تبدیلش کرده‌ایم. دوزخی با زخم‌زبان‌های تیزمان ساخته‌ایم که آتشش، اول درون ملتهب خودمان را سوزانده است.
با جریحه‌دار کردن قلب دیگر مسلمانان، آرامش سهم‌مان می‌شود؟
کاش می‌فهمیدیم سرمایه‌ها را بر باد ندهیم و قدرشان را بدانیم، آن‌چنانی که شرق، «مولانا» را در میان گرفته و «مولانا»، آنان را…
کمی از مردم شرق، یکدلی و یکرنگی بیاموزیم…
بیایید بیشتر همدل باشیم…


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید