نمونههای شکیبایی و مدارا در سیره نبوی
عصر نبوی تاسیس نظام اسلامی و تکوین اعتقادات اسلامی در میان مردم بود. به همین دلیل رفتارهای پیامبر ﷺ بیشتر همراه با شکیبایی و مدارا بودند تا مردم بتوانند اصل دین را در جامعه بپذیرند. بدینروی مخالفتها، استهزاها و تمسخرها و حتی مخالفتهای عملی بعضاً با گذشت ایشان همراه بودند. قبلا هم گفتیم که چون اقدامات عملی مخالفان از حد میگذشت و پیامبر ﷺ چارهای جز مبارزه عملی نداشت، از شکیبایی و مدارا دست میکشید. بیشترین تحمل و گذشت پیامبر ﷺ با منافقان بود، چرا که برخورد شدید با آنها خطری علیه اصل اسلام بهشمار میآمد. به تعبیر خود پیامبر ﷺ؛ «فکیف یا عمر إذا تحدث الناس أن محمدا یقتل أصحابه».(17)
ـ نمونههایی از دریای بیکران رفتار همراه با شکیبایی و مدارای پیامبر ﷺ
1ـ روزی رسول اکرم ﷺ از خانه بیرون آمد. هر کس که آنحضرت ﷺ را میدید به او [العیاذبالله] “دروغگو” میگفت و اذیتش میکرد. حضرت به خانهاش برگشت و از شدت ناراحتی چادری بر خود پیچید و دراز کشید (18) و شکیبایی را برگزید و مدارا نمود.
1ـ روزی رسول اکرم ﷺ در مسجدالحرام مشغول سجده بود، تعدادی از قریش دورش جمع شده بودند. در همین دوران “عقبة بن ابی معیط” پردهی بچهدان شتری را آورد و بر پشت آنحضرت ﷺ انداخت. حضرت سر مبارکش را بلند نکرد تا اینکه حضرت فاطمه رضیاللهعنها دختر آنحضرت آمد و آن را برداشت و کسانی را که چنین کرده بودند دعای بد کرد.(19)
2ـ روزی چند نفر از قریش در مسجدالحرام بر آنحضرت ﷺ حمله بردند و او را احاطه نمودند. یکی از آنان اطراف لباس رسول اکرم ﷺ را گرفته و به قصد خفهکردن گلوی آنحضرت ﷺ را محکم فشرد. حضرت ابوبکر صدیق رضیاللهعنه وقتی این منظره را دید بلند شد و به دفاع پرداخت و درحالیکه گریه میکرد این کلمات را میگفت: «آیا مردی را فقط به این اتهام میکشید که میگوید پروردگارم “الله” است.»(20)
3ـ هنگامیکه پیامبر اکرم ﷺ از غزوه “ذاتالرقاع” برمیگشت در مسیر برای اتراق زیر درختی مشغول استراحت شد. حضرت جابر انصاری رضیاللهعنه میفرماید در این هنگام بود که پیامبر ﷺ ما را فراخواند، وقتی خدمت ایشان حاضر شدیم فرد بادیهنشینی را مشاهده کردیم که در کنار پیامبر ﷺ نشسته است. آنحضرت ﷺ فرمود: این شخص شمشیرم را بیرون کشیده که ناگهان بیدار شدم و خطاب به من گفت: چه کسی تو را از دست من نجات میدهد؟ گفتم: «الله» و شمشیر از دستش افتاد. حضرت جابر رضیاللهعنه میفرماید با این وجود، رسول اکرم ﷺ هیچگونه سرزنشی نکرد و او را آزاد نمود. (21)
4ـ روزی رسول الله ﷺ در منزلش نشسته بود که “مخرمة بن نوفل” اجازهی ورود خواست. حضرت ﷺ فرمود: او بدترین فرد قبیلهاش است، به او اجازه دهید وارد شود. وقتی مخرمه آمد حضرت ﷺ با خوشرویی با او برخورد کرد و او را در کنار خود نشاند. وقتی از منزل بیرون رفت امالمومین عایشه رضیاللهعنها پرسید: شما در مورد او چیزی گفتی اما رفتارت با او بهگونهای دیگر بود! پیامبر ﷺ فرمود: بدترین مردم روز قیامت کسیست که مردم او را بهخاطر در امان ماندن از شرارتش احترام کنند.(22)
5ـ عبدالله بن ابی، رئیس منافقان بود که علیرغم اقدامات و خیانتهایش در مراحل گوناگون، پیامبر ﷺ علیه او اقدامی نکرد.
6ـ عمیر بن وهب از قبیله بنیجمع به بهانه آزادی پسرش که در جنگ بدر اسیر شده بود با شمشیری زهرآلود قصد جان پیامبر ﷺ را داشت. آنحضرت ﷺ به وسیله وحی قصد او را آشکار ساخت و او در دم اسلام آورد.
7ـ پیامبر ﷺ در فتح مکه خون عکرمه رضیاللهعنه فرزند ابوجهل را هدر اعلان کرده بود، اما به درخواست همسرش، او را بخشید. عکرمه بعدها مسلمان شد و در سپاه اسلام در شام دلاورانه جنگید.(23)
8ـ وحشی رضیاللهعنه که در جنگ احد حمزه رضیاللهعنه، عموی پیامبر ﷺ، را به شهادت رسانده و به طائف گریخته بود، پس از مدتی در قالب وفد ثقیف نزد پیامبر ﷺ آمد و شهادتین را بر زبان آورد. آنحضرت ﷺ او را بخشید اما فرمود: به جایی برو که دیگر تو را نبینم. او مسلمان شد و در جنگهای ارتداد اعراب، “مسیلمه کذاب” را به درک واصل کرد.(24)
9ـ “صفوان بن امیة رضیاللهعنه بهخاطر اقداماتی که علیه مسلمانان انجام داده بود، مهدورالدم اعلام گردیده بود، اما پس از فتح مکه مکرمه مورد بخشش پیامبر ﷺ قرار گفت. (25)
10ـ “هبار بن اسود” کسی که شتر زینب رضیاللهعنه دختر پیامبر ﷺ را رم داد، بهطوریکه حضرت زینب از میان هودج به زمین افتاد و طفل خود را سقط کرد و خودش نیز به واسطه همان مرض از دنیا رفت، پیامبر ﷺ در فتح مکه مکرمه خون او را هدر اعلام کرده بود، اما پس از مدتی نزد پیامبر ﷺ آمد و گفت: میخواستم به عجمها پناه ببرم، ولی فضل و بخشش تو را به یاد آوردم.» او تقاضای بخشش کرد و پیامبر نیز ﷺ وی را مورد عفو قرار داد.(26)
11ـ نمونهی کامل مدارای پیامبر ﷺ، بخشش سران کفر پس از فتح مکه مکرمه است که فرمود: «اذهبوا فأنتم الطلقاء… لاتثریب علیکم الیوم…» بروید، آزادید و امروز بر شما ملامتی نیست.(27)
این بود چند جلوه از شکیبایی، مدارا، نرمی و ملایمت رسولالله ﷺ در هنگام برخورد با مخالفان که به اختصار ارائه گردید تا «مشتی باشد نمونه خروار» و از موارد مزبور و نیز موارد دیگر به دست میآيد که هدف نهایی پیامبر ﷺ مسلمان شدن مردم و به هدایت رساندن آنها بود نه انتقام گرفتن هنگام قدرت و همین مسئله یکی از عوامل پیشرفت اسلام بهشمار میآید.
سیاستهای همراه با شکیبایی و مدارای پیامبر ﷺ در مقابله با گروههای مخالف
سیاستهای کلی پیامبر ﷺ در مقابله با دشمنانش در ۱۳ سال مکه و ۱۰ سال مدینه تفاوتهایی داشت. عمدهی سیاستهای ایشان در مکه با توجه به محیط و میزان تواناییای که داشتند با رویکردی مسالمتآمیز همراه بود، حال آنکه در مدینه شرایط به گونهای دیگر بود و جنگ و مقابله نظامی در کنار صلح، رویکرد غالب بود. البته در هر صورت توأم با رفق، تحمل، نرمی و مدارا بود.
به اختصار میتوان سیاستهای توأم با ملایمت و پایداری و مدارای پیامبر ﷺ را در رابطه با مخالفانش به این صورت بیان کرد:
1ـ صبر و پایداری توام با مدارا: صبر در قرآن مجید دارای چندین معنی است که عبارتند از: ثبات و بردباری و تاب و تحمل سختیها بدون نگرانی و اضطراب و بیقراری و بیتابی(28) و پیامبر اکرم ﷺ همواره برخورد با مخالفان را آراسته به این خوی مبارک مینمود به گونهای که صبر و شکیبایی ایشان زبانزد همگان بود. از بدو ابلاغ رسالت تا مادامیکه دار فانی را وداع گفت، هیچگاه نارضایتی و بیتابی ننمود.
آن هنگام که یاران پیامبر ﷺ توسط مشرکان در سنگلاخ داغ مکه شکنجه میشدند و روحش آزار میدید؛ “ام جمیل” همسر ابولهب بر سر راهش خار و بر در خانهاش کثافت و اشغال میریخت، و آن هنگام که او و یارانش را تا ۳ سال در شعب ابیطالب محاصره کردند؛ در دارالندوة طرح قتلشان را ریختند و حلقههای بلا و مصیبت یکی پس از دیگری ایشان را احاطه کردند، باز صبر و شکیبایی و مدارا را سرلوحه خویش قرار داده و از دعوت و ابلاغ رسالت و رهبری حکومت اسلامی سر باز نزد.
در غزوات و جنگهایی که به ناچار بر ایشان یکی پس از دیگری تحمیل میشدند، هراسان نگشت و هرگز با کینه و بغض با دشمنان خود مقابله نکرد.
در برابر ترفندها، دسیسهها و توطئههای یهود در مدینه و تحزیب احزاب برای رویارویی با ایشان، باز هم بردبار، صبور و شکیبا بود و همگان را به سوی همزیستی و مدارا فرا میخواند.
2ـ همزیستی مسالمتآمیز: اصل همزیستی مسالمتآمیز از جمله اصولی است که در سیاست خارجی پیامبر ﷺ نقش مهمی داشت، زیرا هدف نهایی اسلام دستیابی به صلح است و رسولالله ﷺ به جنگ بهعنوان آخرین راه چاره مینگریست؛ «آخر الحِیَل السیف» و وهلهی نخست، دیپلماسی در حکم منادی و پیشاهنگی بود که رسالت اسلام را قبل از آغاز جنگ ابلاغ میکرد.
صلح حدیبیه یکی از موارد اعجابانگیز و در عین حال باشکوه رفتار مسالمتآمیز پیامبر ﷺ را نشان میدهد که پس از مدتی آثار باعظمت آن به روشنی هویدا گردید.
3ـ انعقاد پیمانهای سیاسی با قدرتهای بیطرف: سعی پیامبر ﷺ همواره بر این بود تا جاییکه مقدور است در جنگها از تفرّق جبههها جلوگیری شود.
به همین سبب پس از تشریع «جهاد» و «هجرت به مدینه منوره» با اینکه داخل و خارج شبهجزیره عربستان هنوز در شرک بهسر میبرد، پیامبر ﷺ ابتدا متوجه کانون دشمن شد. لذا بیشتر تلاش خویش را مصروف تضعیف و مخالفت با «قریش» کرد. این سیاست مستلزم این بود که پیامبر ﷺ حتیالامکان از ایجاد تنش با قدرتهای کوچک و بزرگ بیطرف بپرهیزد. لذا با نرمی و مدارا و با اجرای یک دیپلماسی فعال از یکسو مانع همبستگی غیرمسلمانان با قریش شد و از سوی دیگر سعی میکرد تا از آنان گرچه هنوز اسلام نیاوردهاند، بهعنوان متحدان خویش در برابر قریش استفاده کند.
4ـ خنثی کردن نیروهای مخالف: «بدیهیست این کار یکی از ابعاد سیاست خارجی و دیپلماسی فعال هر دولتی بهشمار میرود. سیاست خارجی دولت باید بر این محور استوار باشد تا مانع اتحاد قدرتهای دیگر علیه خود گردد. مثلا با دادن امتیاز، با یکی از آنها رابطه برقرار کند و در مقابل دیگری روی خوش نشان دهد و یا از دادن کمک یا انجام مذاکره دوستانه با سومی امتناع ورزد، بهگونهای که نوعی رقابت منفی بین دشمنان خود با توجه به منافعی که در اتحاد دنبال میکنند به وجود آورد.
چنانکه میدانید پیامبر ﷺ و پیروان ایشان در دوران صدر اسلام به سبب نوپا بودن حکومت اسلام، بارها مورد هجمه کلامی و نظامی مشرکان قرار گرفتند، ولی نباید از یاد برد که عامل استقرار در آن عصر و استمرار آن تاکنون در چگونگی برخورد مدبّرانه پیامبر ﷺ در برابر آن یورشها نهفته است.»(29)
کوتاهسخن اینکه آنچه در عرصههای مختلف زندگی پیامبر ﷺ مشاهده میگردد گویای ۲۳ سال بحران و مبارزه است؛ مبارزهای که در نهایت توانست نطفه اسلام نوین را نه فقط در خاک عربستان که در دل مستضعفان و ستمدیدگان عالم بکارد و فراگیر شود. همه اینها مدیون تفکر، تأمل، تحمل، شکیبایی و مدارای رسولالله ﷺ و یاران وفادار و با اخلاص ایشان است.
به همین دلیل رفتارهای پیامبر ﷺ بیشتر همراه با تحمل و مدارا بودند تا مردم بتوانند اصل دین را در جامعه بپذیرند. بدینروی چنانکه قبلا تبیین شد، مخالفتها، استهزاها، تمسخرها و حتی مخالفتهای عملی بعضاً با گذشت پیامبر ﷺ همراه بودند.
پیامبر اسلام ﷺ چه در دورانی که از سوی مشرکان مورد آزار و اذیت بود و چه در دوران اقتدار سیاسی تا حد امکان سعی میکرد از جنگ بپرهیزد و با مخالفان از در شکیبایی، مدارا، صلح و همزیستی وارد شود.
5ـ عطوفت و مهربانی با دشمنان: پیامبر اسلام ﷺ به عنوان پیامآور وحی الهی و رهبر و مقتدای جهانیان، افزون بر بیان، در عمل نیز مظهر شکیبایی و اهل مدارا و پیامآور رحمت بودهاند. البته این سیاست تسامح و مدارا مربوط به همان موارد مجاز در امور شخصی و برخی مسائل اجتماعی است. وقتی پیامبر ﷺ در مکه برای دعوت مردم به خداپرستی ظهور کرد با عکسالعمل شدید مواجه گشت و قریش از هیچگونه آزار و شکنجه و افترائات و اهانت دریغ نورزیدند و او را فردی کذاب، ساحر، مجنون و… معرفی میکردند. وقتی این اعمال سخیف را به اوج میرساندند عکسالعمل پیامبر ﷺ این بود که: «اللهم اغفر لقومی فإنهم لایعلمون» (بارالها! قوم مرا مورد مغفرت خویش قرار ده، زیرا اینان حقیقت را نمیدانند.) [رواه البخاری و مسلم]
از این مهمتر رفتار مهربانانهی پیامبر ﷺ با مردم در هنگام اقتدار سیاسی است که نمونهای از آن در روز فتح مکه متجلی گشت؛ آنهنگام که پیامبر ﷺ با لشکر دههزار نفری مکه را فتح کرد؛ در آن لحظات، چشمها از حدقهها بیرون زده بودند، با کلمه «الأسر» همه را به اسارت میگرفتند، با «القتل» همه را گردن میزدند. روزی بود که سرها خاضعانه جلوی آنحضرت ﷺ خم گشتند تا آنچه پیامبر ﷺ در موردشان میخواهد فیصله کند. روزی که غرورها درهم شکست، روزی که گردنکشان، شاهان و طاغوتها به زانو افتادند، روزی که قلبها از تپش افتادند، روزی که دست به سینه و کمر خمیده به دست و پای آنحضرت ﷺ بوسه زدند و روزی که شمشیرها به حمایت از او به حرکت درآمدند و پرچم اسلام با نام مقدس او به اهتزاز درآمد؛ در آن روز پیامبر ﷺ، نماد رأفت و مهربانی و سمبل تسامح و مدارا، به هنگام ورود به مکه سر مبارک را پایین انداخت تا آنانی که به او آزار رساندند احساس خجالت و سرافکندگی نکنند و فرمود: «لاتثریب علیکم الیوم… إذهبوا و أنتم الطلقاء»(30)
این مهربانی برای مردم مکه که سالها با آنحضرت ﷺ خصومت ورزیده و با او جنگها نموده بودند، عجیب مینمود و نسیم ملایم عطوفت دلهایشان را به پذیرش اسلام متمایل ساخت.
6ـ پرهیز از نفرین کردن دشمنان: پیامبر ﷺ هیچگاه به خاطر خود از کسی انتقام نمیگرفت، بلکه همواره برای دشمنانش دعای خیر و هدایت میکرد، اما از دشمنان خداوند درنمیگذشت و آنها را عفو نمیکرد، بلکه همواره کسانی را که در راه خدا مانع ایجاد میکردند اندرز و آنها را از عذاب جهنم بیم میداد.
پیامبر ﷺ سیاستمدار و اهل دیانت بود و در بهدست آوردن دل دشمنان خود به برداشتهای فکری آنان اهمیت میداد و تمایلات اجتماعی و دنیوی آنان را در نظر میگرفت و تمام شیوههای شرافتمندانه را برای ایجاد الفت با آنان و هدایتشان در نظر میگرفت.
پیام حق، پیام صلح و محبت است؛ واژهی “انتقام” در فرهنگ آن نیست. پیامبر ﷺ همواره با شکیبایی و مدارا پیش میرفت و هرگز راضی نمیشد بر ضد دشمنان خویش دعای بد (نفرین) کند، اگرچه آنان بر ضد او از هیچ کاری فروگذار نمیکردند. وقتی به ایشان گفته شد علیه مشرکان دعا کن، فرمود: «من لعنکننده و نفرینپیشه مبعوث نشدهام، بلکه مایه رحمت برانگیخته شدهام.»(30)
7ـ حذف برخی از شخصیتهای بزرگ دشمن از طریق گفتوگو: گفتوگوهای بین عتبة بن ربیعة و پیامبر ﷺ که شامل تشویق و تطمیعهای تکراری است اکنون در دست ماست که در سیره نبوی به صورت مشروح آمده است. پیامبر خدا ﷺ به سخنان او گوش کرد تا سخنانش به پایان رسید، سپس به او فرمود: اکنون که سخنان تو تمام شد به من گوش فرا ده. سپس ابتدای سوره “فصلت” را برای او تلاوت فرمود تا اینکه با رسیدن به آیهی سجده، به سجده رفت و سپس فرمود: خوب شنیدی؟؛ این پیام من است.
عتبه از حضور پیامبر ﷺ مرخص شد. او درحالیکه مجذوب عظمت پیامبر ﷺ و نفوذ بیان ایشان شده بود، نزد قریش رفت و به بزرگان قریش گفت: به خدا سوگند چیزی که من برداشت کردم این است که کلام او نه شعر است و نه سحر و نه کهانت. ای جماعت قریش! از من بشنوید؛ مردم را آزاد بگذارید. به خدا سوگند از گفتاری که از او شنیدم پیداست آینده و آوازهی بزرگی خواهد داشت. اگر مردم بر او چیره شدند آسوده میشویم و اگر غالب گشت از افتخارات او بهرهمند میگردیم.»
نکتهی در خورِ تأمل در این واقعه، «آداب گفتوگوی سیاسی پیامبر اکرم ﷺ با دشمن خود با مدارا و نرمی، بدون خشونت و غلظت» است. آنحضرت ﷺ چگونه آرام نشسته بود و به پیشنهادات پوچ و بیارزش گوش میداد تا آنچه را در کنه فکر خود دارد ابراز کند.
پس از بررسی سیاستهای پیامبر ﷺ در مقابله با مخالفان، میتوان گفت حقا که ایشان نماد سیاستمداری و سمبل شکیبایی و مدارا بود و بر ماست که همواره سیرهی مبارکش را مطالعه نموده و از تطبیق عملی آن در عرصههای مختلف غفلت نورزیم.
نتیجهگیری
آگاهی صحیح و شناخت کامل اسوهی حسنه در پیکره سیره نبوی ضرورتی انکارناپذیر است تا با اندیشیدن پیرامون حالات، افکار و اعمال پیامبر ﷺ در حد توان نگاه بشری و کاوشی در مورد جوانب حیات فردی و اجتماعی ایشان، تأسّی مطلوب قرآنی در برابر آن انجام گیرد.
از مطالعه سیره نبوی اینگونه برمیآید که از جمله هنرهای پیامبر اکرم ﷺ ایجاد صلح و آشتی میان قبایل متخاصم عرب و نیز ارائهی راهکارهایی برای همزیستی مسالمتآمیز توأم با شکیبایی و مدارا با غیرمسلمانان بوده است، اما پیامبر ﷺ بهعنوان آورندهی دینی جدید که با منافع طبقات حاکم و مستبد در تعارض بود، همواره مخالفانی هم داشته است که اصل اولیهی برخورد با تمام مخالفان را بر بردباری و ملایمت قرار داده بود؛ برقراری صلح و انعقاد پیماننامههای بسیار بین پیامبر ﷺ و مخالفان آنحضرت ﷺ دلیل تمایل شدید ایشان به تحمل و مدارا و همزیستی مسالمتآمیز است.
آنحضرت ﷺ در جاییکه شکیبایی و مدارا موجب آسیب به اساس اسلام یا مصالح جامعه اسلامی نمیشد، همواره در برخورد با مخالفانش با شکیبایی و مدارا رفتار میکرد.
آری، آنحضرت ﷺ بهدرستی که چنین بود، بلکه بهتر است بگوییم شکیبایی و مدارای ایشان قابل توصیف نیست.
مدعیان عطوفت و مهربانی و همزیستی مسالمتآمیز باید لحظهای در گلستان نبوت درنگ کنند و به تامل و تعقل بپردازند تا واقعیت امر را درک کنند که تاکنون راه را اشتباه رفتهاند و بدین جهت “صبرا” و “شتیلا”، “هیروشیما” و “ناکازاکی” “بوسنی و هرزگوین” و اینک “حلب” بلکه شام را کشتارگاه دستهجمعی ساختهاند.
کسانیکه خواهان زندگی سراسر آرامش توأم با شکیبایی، مدارا و همزیستی مسالمتآمیز هستند، گمشدهی خود را فقط در سیرهی نبی خاتم حضرت محمد ﷺ مییابند.
مصلحان و اندیشمندان اسلامی و حکام و رهبران جامعه که سعی در اصلاح جامعه دارند و خواهان پایاندادن به اختلافات هستند باید در رفتارهای خود از سیره پیامبر اکرم ﷺ الگو بگیرند.
پینوشتها:
17ـ نبی رحمت، ابوالحسن ندوی، ص ۱۱۹، به نقل از سیره ابن هشام؛
18ـ نبی رحمت، ص ۱۲۰- ۱۲۱ به روایت از بخاری؛
19ـ همان، ص ۱۱۹ – ۱۲۰؛
20ـ السیرة النبویة، د.صلابی، ج ۲، ص ۲۵؛
21ـ ابن أثیر، ج ۴، ص ۳۵۰؛
22ـ خاتمالنبیین، سیدعلی کمالی، ص۹۶؛
23ـ ابن هشام، غزوة أحد؛
24ـ نگا: پیامآور رحمت، راغب سرجانی، ص۳۴۷؛
25ـ خاتمالنبیین، ص ۹۸؛
26ـ الرحیق المختوم، ص۲۸۲؛
27ـ جلوههایی از اخلاق پیامبر، أحمد محمد الحوفي، ص۳۰۶؛
28ـ برخوردهای حکیمانه پیامبر رحمت با مخالفانش، حمزه خانبیگی، ص ۱۵؛
29ـ سیرت عثمان ذیالنورین، محمد جمالزهی؛
30ـ صحیح مسلم، ح ۲۵۹۹؛
منابع و ماخذ:
1- قرآن کریم.
2- ابن أثیر، ابوالحسن علی بن أبی الکرم، أسدالغابة فی معرفة الصحابة، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط:الأولی ۱۴۱۵ق.
3- ابن هشام، السیرة النبویة، تحقیق: مصطفی سقا و عبدالحفیظ شبلی، بیروت، دارالمعرفة، بیتا.
4- أحمد بن حنبل، مسند، تحقیق: عبدالمحسن الترکی و…، موسسة الرسالة، ط: الأولی ۱۴۱۴ ق.
5- البخاري، محمد بن إسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر، بیروت، دارالفکر، ط: الأولی ۱۴۱۸ق.
6- آذرتاش آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی فارسی، تهران، نشر نی، ۱۳۷۹ ش.
7- حسین عبدالمحمدی، تساهل و تسامح از دیدگاه قرآن و عترت، قم، ظفر، ۱۳۸۱ش.
8- عبدالکریم سروش، مدارا و مدیریت، تهران، صراط، ۱۳۷۶ ش.
9- خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، مصر، مکتبة الخارجي، بیتا.
10- عباس محمود العقاد، عبقریة محمد، بیروت، المطبعة العصریة، ۱۴۲۱ق.
11- سیدعلی کمالی، خاتمالنبیین، تهران، اسوه، ۱۳۷۲ ش.
12- أحمد محمد الحوفي، جلوههایی از اخلاق پیامبر ﷺ، آراس، سنندج، چ اول ۱۳۸۸ش.
13- الحنفی السرجانی، راغب، پیامآور رحمت، حافظابرو، مشهد، چ اول ۱۳۹۳ ش.
14- بیگی حمزهخان، برخوردهای حکیمانه پیامبر با مخالفانش، ۱۳۹۳ ش.
15- بوطی، محمد سعید رمضان، فقه السیرة، انتشارات کردستان ۱۳۹۲ش.
16- ندوی، ابوالحسن، نبی رحمت، شیخالاسلام احمد جام، چ ششم ۱۳۹۲ ش.
17- المبارکفوري، صفی الرحمن، الرحیق المختوم، دارالفکر، بیروت، لبنان، ط: الأولی ۱۴۲۴ق.
18- انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن. سخن، تهران، چ چهارم ۱۳۸۶ ش.
دیدگاههای کاربران