[اشاره: نشریه «راه ما» (نشریه داخلی مکتب قرآن کردستان)، اخیراً گفتوگویی مفصل با شیخالاسلام مولانا عبدالحمید انجام داده است. “آشنایی مولانا عبدالحمید با مولانا عبدالعزیز و کاک احمد مفتیزاده رحمهماالله- دو تن از شخصیتهای برجسته اهلسنت کشور-“، “بررسی اوضاع اهلسنت کشور و مطالبات قانونی آنان”، “دیدگاه مولانا عبدالحمید پیرامون توجه به زبان و فرهنگهای بومی و محلی” و “دلیل مسافرت نکردن مولانا عبدالحمید به استانهای سنینشین کشور” از جمله مواردی هستند که در این گفتوگوی خواندنی به آنها پرداخته شده است.]
متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
– در مورد چگونگی آشنایی و رابطهی خودتان با مرحوم مولانا عبدالعزیز (رحمةاللهعلیه) توضیح دهید.
آشنایی بنده با حضرت مولانا عبدالعزیز رحمهالله تقریباً به سال 1340 هـ.ش، زمان طلبگی در سنین ده، دوازده سالگی که برای آموزش قرآن و دروس ابتدایی در مکاتبی که در مساجد دائر میشدند برمیگردد. البته زمانی که در روستای خودمان در غرب زاهدان بودیم از مردم شنیده بودم که مولانا عبدالعزیز که اصالتا اهل منطقهی «سرباز» هستند، به زاهدان تشریف آورده است. روزهای جمعه برای شنیدن سخنرانیهای مولانا رحمهالله به مسجد جامع زاهدان میرفتیم و پشت سر ایشان نماز میخواندیم. بعدها که بنده برای تحصیل به پاکستان رفتم، در ایام تعطیلی که به زاهدان میآمدم با حضرت مولانا رحمهالله ملاقات میکردم. لذا بنده از دوران طلبگی با ایشان ارتباط و محبت قلبی پیدا کردم و مولانا نیز با بنده اظهار لطف میکردند. تا اینکه پس از فراغت از تحصیل که مولانا عبدالعزیز تصمیم بنای دارالعلوم زاهدان را داشتند، از بنده خواستند در این مدرسه مشغول تدریس شوم. این مدرسه ابتدا بهخاطر نبود جای مناسب، در مسجد جامع قدیم زاهدان (مسجد عزیزیه) کار خودش را آغاز کرد و در سال 1350 به مکان فعلی منتقل شد. مولانا عبدالعزیز رحمهالله در سال 1359 به بیماری قلبی مبتلا شدند و بنده در طول مدت بیماری، بهعنوان نمایندهی ایشان مسئولیت کارهای اجتماعی را بر عهده داشتم. البته مسئولیت داخلی مدرسه از ابتدا با بنده بود و بعداً بهخاطر پیشبرد کارهای مدرسه مسئولیت کلی بر ذمهی بنده گذاشته شد. بنده اوضاع حوزه و کارهای اجتماعی را به حضرت مولانا عبدالعزیز رحمهالله گزارش میدادم و از ایشان هدایت و راهنمایی میگرفتم. لذا تمام کارهای تحت سرپرستی و ارشاد حضرت مولانا انجام میگرفتند. ایشان مرشد و پدر دلسوز ما و همهی مردم بودند.
– شما یکی از اعضای شورای مرکزی سنت (شمس) بودید، در مورد این شوری و اهداف آن توضیح دهید.
ـ اوایل انقلاب بود که با دعوت علامه مفتیزاده رحمهالله در همراهی مولانا عبدالعزیز به تهران رفتیم و مولانا مطهری هم از خراسان تشریف آوردند. علامه مفتیزاده گفتند برای اینکه بتوانیم حقوق اهلسنت را از طریق قانونی پیگیری کنیم، نیاز به تشکیل یک شورا داریم. این شورا با عنوان «شورای مرکزی سنت» و با نام اختصاری «شمس» تشکیل شد. قرار بر این شد که این شورا در تهران دفتر مرکزی داشته باشد تا تمام اهلسنت کشور بتوانند با این شورا ارتباط برقرار کنند و شورا خواستهها و شکایات آنان را به دولت برساند. البته شورای «شمس» فرصت چندانی برای فعالیت نداشت، زیرا اولا با مخالفت شدید بعضی از مسئولین ردهبالا مواجه شد و ثانیا پس از اینکه علامه مفتیزاده به زندان افتاد، عملا فعالیت این شورا متوقف شد.
– آیا با کاک احمد مفتیزاده (رحمةاللهعلیه) ملاقات نمودهاید؟ اگر خاطرهای از ایشان دارید بیان نمایید.
ـ اولین ملاقات بنده با کاک احمد مفتیزاده در تهران و در زمان تشکیل شورای شمس بود. بعدها نیز که ایشان به بلوچستان تشریف آوردند با ایشان ملاقات کردم. سفر علامه مفتیزاده از زاهدان آغاز شد و در خاش و سپس در مسجد نور ایرانشهر سخنرانی داشتند. سخنان ایشان در خاش و ایرانشهر مقداری تند بود که مسئولین گفتند بهخاطر این سخنان قصد دستگیری ایشان را دارند. اما مولانا عبدالعزیز رحمهالله با این تصمیم مخالفت کردند و گفتند دستگیری مفتیزاده در این استان مشکلاتی را در پی خواهد داشت. بنده به همراه چند نفر دیگر به ایرانشهر رفتیم و به همراه علامه مفتیزاده به مدرسه [دارالعلوم زاهدان] برگشتیم. یک شب در این مدرسه ماندند و صبح روز بعد با پرواز از زاهدان به تهران تشریف بردند و در آنجا بازداشت شدند.
علامه مفتیزاده از لحاظ علمی در سطح بالایی قرار داشت. بسیار پایبند عمل بود. ایشان انسانی باتقوا، وحدتطلب و نسبت به مسائل مردم بسیار دلسوز بود. ایشان انسان متواضع و فروتنی بود؛ وقتی ما با ماشین «کادیلاک» (که در آن زمان جزو ماشینهای مدلبالا محسوب میشد) به دنبال ایشان به ایرانشهر رفتیم، از سوارشدن به این ماشین امتناع کردند و گفتند مناسب نیست مردم و جوانان من را سوار بر این ماشین ببینند. لذا ایشان با ماشین «استیشن» به زاهدان آمدند. در زاهدان هم مردم و اکثرا جوانان به ملاقات ایشان میآمدند و از نصایح ایشان استفاده میکردند.
– وضعیت اهلسنت ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
ـ الحمدلله وضعیت اهلسنت خوب است. اهلسنت در کشور از لحاظ زندگی، زندگی عادی دارند و در دانشگاهها و مدارس دولتی درس میخوانند. در مسائل اقتصادی هم مشغول کسبوکار و کشاورزی و دامداری هستند و در کل زندگی عادیای دارند. در مسائل آبادانی و عمران هم دولت و نظام تفاوت زیادی بین شیعه و سنی قایل نیست، و اگر تفاوتهایی هم در این زمینه وجود دارد بسیار جزئی و در حد پایین است.
اما مشکلات مهمی که مایهی نگرانی اهلسنت است در رابطه با بهکارگیری نخبگان اهلسنت است. متاسفانه در این زمینه نابرابری موجود است؛ شایستگان اهلسنت در کشور بهکار گرفته نمیشوند و شایستگان برادران شیعهی ما در واگذاری مسئولیتها و مناصب و حتی استخدام بر شایستگان اهلسنت ترجیح داده میشوند. بههمین دلیل با وجود گذشت 37 سال از انقلاب هنوز جای اهلسنت در مدیریتهای ارشد کشوری از قبیل معاون رئیسجمهور، وزیر و معاون وزیر و استاندار خالی است. در مراکز تصمیمگیری کشور مانند تشخیص مصلحت نظام، شورای نگهبان و نیروهای مسلح و سایر مراکز مهم تصمیمگیری نیز از اهلسنت کسی حضور ندارد، البته اخیرا در استان سیستانوبلوچستان تعداد معدودی از اهلسنت را در نیروهای مسلح استخدام کردهاند، اما در مجموع حضور اهلسنت در نیروهای مسلح فقط در حد سرباز معمولی و بسیج است. فقط در مجلس شورای اسلامی نمایندگانی از اهلسنت راه پیدا میکنند که آنهم به این خاطر است که انتخاب آنها در دست مردم است. البته در این مورد هم ظرفیت حضور اهلسنت در مجلس دو برابر آمار کنونی است که بهخاطر یکسری مشکلات نمیتوانند خودشان را به مجلس برسانند. لذا تبعیض در استخدامها ازجمله مواردی هستند که سبب نگرانی و پریشانی اهلسنت کشور شدهاند. جامعه اهلسنت انتظار دارد مسئولین دلسوز نظام در این مورد چارهاندیشی کرده و تصمیمی اتخاذ نمایند و به این دغدغه پایان دهند.
– حضرتعالی در پیگیری مطالبات شرعی و قانونی اهلسنت تلاش فراوانی کردهاید. آیا در این عرصه فقط اهلسنت شرق را مدنظر داشتهاید یا دید شما همهی ایران است؟
ـ بهاین دلیل که مشکلات تمام اهلسنت ایران یکسان است در پیگیریهایی که صورت گرفته است نیز تمام اهلسنت مدنظر بوده است. برای ما اهلسنت شرق و غرب و شمال و جنوب کشور تفاوتی ندارد. ما اهلسنتی هستیم که در کشور ایران و تحت لوای جمهوری اسلامی ایران زندگی میکنیم. مسیر ما مسیر اعتدال، میانهروی، اخوت و وحدت بین شیعه و سنی است. با خشونت، تکفیر، تندروی و افراطگرایی به شدت مخالفیم. معتقدیم ما امت واحده هستیم و باید با یکدیگر متحد باشیم. نباید علیه یکدیگر با دشمنان اسلام همراه باشیم.
شرایطی که امروزه در جهان اسلام وجود دارد دشمنان میخواهند جنگهای فرقهای راه بیندازند. ما با اینکه عدهای از مسلمانان با یک قدرت و عدهای دیگر با قدرتی دیگر همراه هستند و با یکدیگر میجنگند به شدت مخالفیم. ما در مجموع با جنگ و درگیری مخالفیم. ما برای دنیا و آخرت کسانی که در این جنگها کشته میشوند بسیار نگرانیم. این جنگها جنگهای تاریکی هستند.
ما به وحدت امت اسلامی معتقدیم و بر این باوریم خواستهها و مطالبات قانونی اهلسنت نیز باید از طریق گفتمان و از راههای قانونی پیگیری شوند. نخبگان اهلسنت مخصوصاً نمایندگان مردم در مجلس باید این خواستهها را پیگیری کنند، زیرا اگر این خواستهها پیگیری نشوند اهلسنت به سمت افراطگرایی سوق پیدا میکنند و افراطگرایان و تندروها میدان را از ما میگیرند. برای اینکه وحدت و امینت در کشور حفظ شود باید مطالبات اهلسنت را به کرّات مطالبه کنیم و پیگیر باشیم؛ این امر موجب تسکین جامعه اهلسنت میشود. اگرچه بسیاری ما را ملامت میکنند که شما 37 سال است مسائل را با گفتمان پیگیری میکنید و هنوز به نتیجه نرسیدهاید، اما ما میگوییم نهتنها با خشونت و برادرکشی کار به جایی نمیرسد، بلکه سبب افزایش دشمنیها میشود؛ اوضاعی که امروزه در یمن و سوریه و دیگر کشورها موجود است دلیل این امر است. لذا معتقدیم تنها پیگیری مطالبات از راه گفتمان است که روزی نتیجه میدهد.
خواستههای قانونی و بهحق اهلسنت ایران در دو چیز خلاصه میشوند؛ یکی تامین آزادیهای دینی و مذهبی است. اهلسنت در همهجای کشور باید آزادی مذهبی داشته باشند تا بتوانند نمازشان را برپا کنند، طبق عقیدهی خودشان به احکام عمل کنند و فرزندانشان را آموزش دهند. دومین مورد، بهکارگیری نخبگان اهلسنت است. نخبگان اهلسنت باید در هیئت دولت، مراکز تصمیمگیری کشور، وزارتخانهها و مدیریتهای ارشد کار گرفته شوند. در مناطقی که جمعیت اهلسنت در اکثریت قرار دارند، بهکارگیری اهلسنت در پستهای دولتی بسیار اندک است که در این زمینه هم باید تعادل برقرار شود. در استانهایی که اهلسنت در اقلیت هستند هم متاسفانه شایستگانشان بهکار گرفته نشده است.
– آیا در پیگیری مطالبات اهلسنت با دیگر علمای مناطق کشور نیز جلسات مشورتی دارید؟ اگر نیست و یا کم است چه راهکاری برای آن دارید؟
ـ بوده، اما خیلی کم بوده است، دلیل آن هم فشارهایی است که در حال حاضر بر اهلسنت وجود دارد؛ بسیاری از علمای اهلسنت کشور نمیتوانند به اینجا (زاهدان) بیایند و ما هم نمیتوانیم نزد آنان برویم. بنده بهجز تهران و شهرهای استان سیستانوبلوچستان نتوانستهام به استانهای دیگر سفر کنم، چون حساسیتهای بیجایی موجود است و ممکن است برای مهمان و میزبانان مشکل ایجاد شود. به دلیل تنگنظریهای زیادی که وجود دارد ارتباط علما و نخبگان اهلسنت مناطق مختلف کشور با یکدیگر بسیار ضعیف است که باید برای این موضوع چارهای اندیشیده شود. مسئولین باید اجازه دهند علمای اهلسنت بیشتر با یکدیگر ارتباط داشته باشند؛ این هم برای وحدت و هم برای امنیت تاثیرگذار بوده و نشان از امری است که در قانون اساسی تعریف شده است.
– نظر شما بهعنوان یک رهبر دینی نسبت به ملیت و حقوق ملی مثل زبان، فرهنگ و لباس چیست؟
ـ بنده خودم را از رهبران دینی نمیدانم، بلکه بهعنوان یک طلبه و شهروند ایرانی وظیفه خودم میدانم آنچه را به صلاح ایران و ایرانیها و برای ثبات کشور و نظام جمهوری اسلامی مفید میدانم بگویم.
معتقدم فرهنگ و زبان هر ملت حرمت دارد که نظام و حاکمیت باید به لباس و زبان اقوام ایرانی احترام بگذارد. زبان اقوام باید رسمی باشد و تدریس به زبان مادری در مدارس دولتی و دانشگاههای مناطق مختلف وجود داشته باشد؛ این حق اقوام ایرانیست. البته دولت در این زمینه قدمهایی را برداشته است. اینها جزو حقوقی است که اقوام ایرانی، اعم از شیعه و سنی، باید از آنها برخوردار باشند. ایران جزو معدود کشورهایی است که در حد وسیعی از تنوع قومی، مذهبی و دینی برخوردار است که همه باید هم در مسائل دینی و مذهبی و هم در مسائل قومی و ملی آزادی داشته باشند و به این مسائل حرمت گذاشته شود تا مردم دلبستگی بیشتری به کشور و به نظام جمهوری اسلامی پیدا کنند.
– دین اسلام مروج اعتدال و میانهروی است. تندروی برخی از جوانان را چگونه ارزیابی میکنید و چه توصیهای به آنان دارید؟
ـ تجربه نشان داده است که افراطگرایی بدترین نتیجه را داشته و بهجز نقصان نتیجهی دیگری در پی نداشته است. افراطگرایی به اسلام و به کشورهای اسلامی ضربه زده است. توصیه ما به جوانان آن است که از افراطگرایی دوری کنند و به سمت اعتدال بروند. مسیر دین اسلام و مسیر رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم معتدلانه بوده است. اسلام دین اعتدال و میانهروی و دین فکر و تدبیر است. اسلام بهترین دین است که افراط و تفریط را قبول ندارد. افراطگرایی هیچ جایگاهی در اسلام ندارد.
– در شرایط کنونی جهان اسلام وحدت اهلسنت یک ضرورت است. چه راهکاری برای تحقق این وحدت دارید؟
ـ معتقدم اهلسنت نهتنها با یکدیگر بلکه باید با تمام مسلمانان ازجمله شیعه وحدت داشته باشند. وحدت چیزی است که قرآن عظیمالشأن صراحتا به آن دستور داده است و حضرت رسول صلیاللهعلیهوسلم به آن تاکید فرموده است. قرآن میفرماید: «واعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا». هیچ ملتی در دنیا بدون وحدت به خوشنامی و سعادت نمیرسد و در زمینههای دنیوی نیر پیشرفتی حاصل نمیکند. اهلسنت باید با یکدیگر متحد باشند. شیعه و سنی هم باید با هم وحدت داشته باشند. ما ایرانیان که در این کشور زندگی میکنیم و منافع و مضار ما با یکدیگر مشترک است، باید با یکدیگر وحدت داشته باشیم تا بتوانیم در جایی دیگر وحدت ایجاد کنیم. البته از آنجاییکه اهلسنت مشترکات بیشتری با هم دارند و مشکلاتشان نیز شبیه هماند، باید با یکدیگر هماندیشی بیشتری داشته باشند.
به نظر بنده بهترین راه برای تحقق وحدت، وحدت عملی است؛ باید به اقلیتها احترام گذاشته شود و آزادیهای آنان تامین شود. حق و حقوقشان باید به آنها داده شود. تنها با شعار، وحدت حاصل نمیشود، وحدت واقعی آن است که دلها با هم نزدیک باشند.
– با توجه به محبوبیتتان در بین اهلسنت ایران، آیا برنامهای برای بازدید از مناطق سنینشین دارید؟
ـ محبوبیت که فرمودید حُسنظن شماست. اینکه چنین چیزی هست یا نه، خدا میداند و اگر هست هم صرفاً فضل و لطف پروردگار است. اما در مورد سفر به مناطق سنینشین؛ بنده بسیار مشتاق هستم، اما از آنجایی که میدانم و میترسم مشکلات و مزاحمت بهوجود نیاید، تا کنون از انجام این سفرها خودداری کردهام. اما چنانچه شرایط را مساعد ببینم صد در صد علاقه دارم به مناطق سنینشین کشور سفری داشته باشم و از نزدیک با مردم عزیز دیدار کنم.
مصاحبه از: اسماعیل دیدهور
منبع: نشریه «راه ما»- شماره 27- پاییز 95