پس از حضور در غرفه »ندای اسلام» همراه استاد مفتی قاسمی و مولانا موسیزاده غرفهی مذکور رونق خاصی گرفت. شیفت صبح نمایشگاه خلوتتر بود. خبرنگارانی که قبلا برای مصاحبه و گفتوگو هماهنگی کرده بودند، منتظر حضور استاد قاسمی بودند. غرفهداران خبرگزاری ایکنا، شبستان، رسا، حوزه و مؤسسه اطلاعات استقبال گرمی از ما کردند. نمایندگان این رسانهها همسایگان ما در محل برگزاری نمایشگاه بودند.
کمی آنطرفتر رفتیم. بعضی از رسانهها برای جذب شخصیتهای مطرح ابتکار خوبی داشتند. مثلا دو خبرنگار خبره را در میان راهرو مأمور کرده بودند تا شخصیتها را شناسایی و سپس برای حضور در غرفههایشان دعوت کنند. در حین گشتزدن بودیم که یک غرفهدار یواشکی از نگارنده پرسید: «ایشون کی هستند؟» پاسخ دادم: «مفتی محمدقاسم قاسمی، از علمای معروف اهلسنت، مدیر دارالافتای دارالعلوم زاهدان، استاد برجسته فقه و حدیث در این حوزه و سردبیر فصلنامهی ندای اسلام»؛ پرسش بعدی آمد: «میشه با ایشون مصاحبهای داشته باشیم؟» اوکی را که گرفتم، سؤالی دیگر مطرح کرد: «پیشنهادتون چیه؟ در چه موضوعی با ایشون گفتوگو بشه؟» از آنجاییکه دعوتکننده روزنامهای اقتصادی بود، موضوع «بانکداری اسلامی» را پیشنهاد دادم. لحظاتی بعد در غرفهی آن روزنامه بودیم. در چند دقیقه مصاحبه انجام شد. در حین خداحافظی یکی از پرسنل آن روزنامه با یک لوح سپاس حاضر شد که اسم مفتی صاحب را با عکسی از حضور ایشان در آن غرفه کار کرده بودند. این ابتکارشان ستودنی و قابل تقلید است.
البته از آن مصاحبه ندیدم چیزی منتشر کنند؛ از غرفهداران که میپرسیدم گفتند در حال ادیت است! استاد قاسمی در آن گفتوگو بر این نکته تاکید کرد که علمای شیعه و سنی اتفاقنظر دارند که نظام بانکداری ما نتوانسته خود را از شرّ ربا نجات دهد. باید برای اصلاح این نظام بیشتر تلاش صورت بگیرد و راههای متبادل که در فقه و شرع قانونی هستند، در نظام بانکدارای اجرایی بشوند.
گفتوگو با استاندار
با اینکه مهندس علی اوسط هاشمی- استاندار سیستانوبلوچستان- چهرهای مردمی است و از فروتنی بهرهی کافی برده است، اما نگارنده تا پیش از دوشنبه 17 آبان موفق به همکلامی با وی نشده بود. وقتی خبر شدیم ایشان در حال بازدید از نمایشگاه هستند، برای رصد حضورشان دست بهکار شدیم. گویا بازدید بهطول انجامید. وقتی استاندار در نزدیکیهای غرفه ندای اسلام در تور ما افتاد، نزدیک شدم و ایشان را دعوت به حضور در غرفه کردم. عذر آورد که خیلی دیر شده و باید در جلسهای شرکت کنم. عرض کردم دیدار کوتاهی خواهد بود. از قبل چند سؤال برای پرسیدن آماده کرده بودم. اوضاع را که نامساعد دیدم، دو سؤال را در راه پرسیدم تا اینکه به غرفه رسیدیم. استاندار با دیدن استاد قاسمی وارد غرفه شد. پشت سرشان هم من. مدیرکل محترم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی صندلی کنار استاندار را خالی کرد تا بنده بهراحتی سؤالاتم را بپرسم. بهنظرم مهمترین پرسش در آن گفتوگو مربوط به حذف عمدی و سهوی «بلوچستان» از عنوان استان سیستانوبلوچستان توسط رسانهها، مؤسسات، ادارات و افراد بود. از ایشان پرسیدم حضرتعالی بهعنوان استاندار سیستانوبلوچستان چه اقدامی برای رفع سوءتفاهمها و اطلاعرسانی در مورد حساسیت موضوع کردهاید؟ سؤالم را کامل نپرسیده بودم که ایشان پاسخ داد عدهای دنبال سنگ یافتن در آش و کشف مو در ماست هستند. اینها نمیتواند رنگ بهخود بگیرد.
چهار روزی که با اهالی رسانه و قشر روزنامهخوان و خبربین در پایتخت سروکار داشتم، متوجه شدم اکثرا اطلاع ندارند ناقصآوردن نام استان سیستانوبلوچستان چه بازتابی ممکن است در داخل استان ما داشته باشد و باعث ایجاد سوءتفاهمهایی بشود.
برجستهترین مشاهدات و مسموعات روزهای بعد (از گفتوگو با هوادار خوارج صدر اسلام تا دشمنان اصل اسلام) بماند برای بخش پایانی.
ادامه دارد…