امروز :جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳

کندوکاوی در اهمیت «نقد» و آداب آن

کندوکاوی در اهمیت «نقد» و آداب آن

«نقد» میوه درخت معرفت است و اگر بدون تخریب و خالی از توهین باشد بی‌شک سازنده، مؤثر و راهگشاست.
سال‌هاست «نقد»، بسیاری را زیر تیغ جواب‌گویی برده است و وظیفه‌ی جراحی پیکره‌ی عفونی تومورهای اندیشه‌ها و کردارها را برعهده گرفته است. اگر چه خیلی‌ها آن را برنتابیده‌اند و بر آن بی‌رحمانه تاخته‌اند، اما با همراهی جهانِ در حال توسعه، دیگر نمی‌توان جلوی صداهای نقد را گرفت.
شاید فرهنگ «نقد» هنوز در میان جوامع شرقی کم‌رمق و بی‌جان باشد، اما با نهادینه شدن آن می‌توان امیدوار بود که قدرت «فسادآور» نیست و همیشه چشم‌ها و گوش‌هایی هستند که می‌بینند و می‌شنوند و استتار عیب‌ها و اشکالات از آن به‌حتم مشکل است. «نقد» باید فرهنگ شود؛ اگر این آرزو به واقعیت بپیوندد، جان‌مایه طراوت و بالندگی جوامع و اصحاب قدرت خواهد شد.
تیغ تیز نقد می‌تواند سرطان‌های بدخیم در پیکره‌ی اجتماع را جراحی کند. در زمینه‌های اقتصاد، فرهنگ، سیاست، هنر و سایر بخش‌ها این «نقد سازنده» است که آگاهی را به جامعه تزریق می‌کند تا مسئولیت‌پذیری دستگاه‌های مربوطه بیشتر و تخطّی و تخلف آنها کمتر گردد.
بزرگان ما هیچ‌گاه از نقد نهراسیده‌اند و بلکه در حق ناقدان دلسوز دعای خیر کرده‌اند. از شهسوار قافله‌ی عدل و دادگری، حضرت عمر فاروق رضی‌الله‌عنه نقل است که فرمودند: «رحم الله من أهدى إليّ عيوبي؛ خداوند مورد رحمت قرار دهد کسی را که عیب‌هایم را به من بازگو کند.» در واقع نقد سازنده عمل بر حدیث مبارک «الدین النصیحة» است.

نقد با توهین چه فرقی دارد؟
باید گفت «توهین» ادبیاتی سخیف و سست است که از بی‌منطقی خبر می‌دهد و منشأ آن عداوت و دشمنی شخصی و جناحی است. «توهین» زبان کوچه و بازار است که از هر نوع آگاهی و بینش خالی است، اما «نقد» یک رشته‌ی منسجم از دانسته‌هاست که روی نقاط ضعف با هدف صیانت، تقویت و رفع کاستی‌ها تمرکز می‌کند. در حالی‌که «توهین» به‌منظور تخریب و تحقیر صورت می‌گیرد و از چنته‌ی شعور خالی است.
تفاوت اصلی این پدیده‌ی نو با «توهین» در آن است که این دو از یک جنس نیستند، اما همیشه در کنار هم سهوا قرارشان می‌دهیم. یکی بی‌اصالت و هرزه و یکی شناسنامه‌دار و باهویت است. در یکی شعور موج می‌زند و دیگری عین بی‌شعوری است. در یکی هدف سازندگی و اصلاح است و در دیگری تخریب و انهدام مدنظر است.
در واقع هدف از «نقد» دوستی با مزرعه‌ای است که مورد هجمه‌ی علف‌هرزها قرار گرفته‌ است و باید وجین شود، اما در «توهین» می‌توان به سادگی فهمید که جز نابودی و دشمنی هدفی دیگر دنبال نمی‌شود. ممکن است انتقاد «سازنده» باشد، اما به روشی «غیرسازنده» و ادبیاتی زننده، نیش‌دار و طعنه‌آمیز ارائه شود، چنین نقدی گرچه عموما نتیجه‌ی منفی در پی دارد، اما این نکته بر کسی مخفی نیست که اشخاص حقیقی و حقوقی پویا از این نوع نقد هم بهره می‌گیرند و برای اصلاح خود تلاش می‌کنند.
«نقد» آسیب‌شناسی است که با بی‌غرض صورت می‌گیرد، اما «توهین» با محوریت دشمنی با حاصلی دهشتناک مسیرش را به آشوب و ویرانی می‌کشاند.
متون دینی ما به‌شدت از تخریب دیگران و به تعبیر امروزی از «انتقاد مخرّب و غیرسازنده» منع کرده‌اند. قرآن کریم از دشنام معبودان باطل و دروغین مشرکین باز داشته است تا مبادا آنان خداوند متعال را ناسزا بگویند. دشنام هر شخص، حتی بت‌ها و معبودان باطل هم در زمره‌ی “انتقاد غیرسازنده” می‌آید. قطعا دشنام دادن دشمنان و مقدسات آنان در زمان ما نیز ممکن است نتایجی مشابه در پی داشته باشد.

به ندای کودک درون گوش فرا دهیم
در این شکی نیست که انسان طبیعتا دوست ندارد نقد شود و کسی جنبه‌های منفی کردار، گفتار و رفتار او را گوش‌زد کند. اما اگر آدمی خود آینه خویش شود و به ندای کودک درون خود گوش فرا دهد، از بسیاری انتقادها در امان می‌ماند. اگر همگان به فکر نقد خود برآیند، زمینه نقد اجتماعی کمتری پیدا می‌شود و در نتیجه پاره‌ای از تنش‌ها و تشنج‌ها، به خودی خود از بین می‌رود و راه بسیاری از نقدهای ویران‌گر بسته می‌شود. از حضرت علی کرّم‌الله‌وجهه نقل است که فرموده‌اند: «مَنْ لَمْ یَسُسْ نَفْسَهُ اَضاعَها؛ آن که نفس خویش را سیاست [و ادب] نکند، آن را تباه ساخته است.» [غُرَرُالحِکَم و دُرَرُالکِلَم] و چه تباهی بزرگ‌تر از اینکه خود را در معرض عیب‌جویی عیب‌جویان قرار داده است! البته منظور این نیست که هر شخص یا گروه مورد نقد مخرّب قرار گرفت لزوما مستحق آن بوده است؛ چه آنکه بسیاری بر اساس توهّمات خود به «نقد» روی می‌آورند.

چگونه نقد کنیم؟
نگاه مثبت جامعه همیشه با نقد همراه نیست، گاهی فرد یا گروه نقدشده را آشفته می‌سازد و او را وادار به موضع‌گیری می‌کند. یکی از علت‌های این امر آن است که برای معرفی و شناساندن نقد، اهمیت و آداب آن به جامعه فعال نبوده‌ایم و آن را صرفا به قصد حذف به‌کار برده‌ایم. باید بیشتر از این‌ها «نقد» را با جامعه آشتی داد.
اگر انسان بتواند عیب و کاستی کسی را به گونه‌ای مطرح کند که جایگاه اجتماعی و حیثیت حقوقی و حقیقی او خدشه‌دار نشود، باید چنین کند و هرگز افشاگری و در بوق و کرنا دمیدن، پسندیده نیست. گرهی که به آرامی و نرمی و با دست گشوده می‌شود، چرا با سر و صدا و دندان گشوده شود؟!
گاهی «نقد» آن‌قدر ظریف و دقیق است که اثر را ویرایش می‌کند و به‌راحتی، با قدرتی اسرارآمیز آن را ناب‌تر از هر زمان دیگری قرار می‌دهد. برای خلط نشدن «نقد» با «توهین» راه درازی در پیش داریم و این امر قربانیان زیادی هم گرفته است، اما در هر صورت نباید ترسید که «ترس» دیگر قابل «نقد» نیست، بلکه آغاز نابودی است.
اگر نهضت مشروطه آغاز جنبش نقادی اجتماعی- سیاسی در تاریخ معاصر ایران است، اما ادبیات پر رمز و راز فارسی مکنونات بسیاری در آثار خود دارد که در این زمینه می‌توان به نقدهای «بیهقی» اشاره کرد که در تاریخی به همین نام سالوسان، ریاکاران و خائنان دوچهره را به شمشیر نقد زخمی کرده است. اگر بیراه نگفته باشم، ایرانی برای «نقد» زبانی گزنده دارد که گاهی زیر لفافه‌ها مخفی‌اش می‌کند، اما با زیرکی می‌توان آن را دریافت.
دهایی و زیرکی نقاد اصل ماجراست؛ استدلال‌های قوی و مستندات بی‌خدشه می‌تواند سندیت نقد را از هر انحراف و تحریف حفظ کند. نقد سازنده آهنگی برای درستی طی طریقی است که بی‌خدشه و یکنواخت است، اما نقد مخرّب گسستی را ایجاد می‌کند که صد مسیر ساخته‌شده را به طرفةالعینی ویران و نابود می‌سازد.
حالا قضاوت با شماست؛ کدام میان‌بر برای ترمیم است؟ «نقد» یا «توهین»؟!


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید