اشاره: در اوایل فوریه (بهمنماه) سال گذشته بیستوپنجمین سمینار فقهی «آکادمی فقه اسلامی» هند در ایالت «آسام» این کشور برگزار شد. این سمینار میهمانانی خارجی نیز داشت که دو تن از اساتید برجستهی دارالعلوم زاهدان، مولانا مفتی محمدقاسم قاسمی و مولانا مفتی عبدالقادر عارفی، از جمله میهمانان این سمینار بودند. این اساتید بزرگوار، ضمن شرکت در سمینار مذکور با برخی از علما و اندیشمندان مشهور هند نیز دیدار کردند. دیدن از مراکز علمی این کشور نیز در برنامهی کارشناسان فقهی اهلسنت بوده است. مفتی قاسمی طی نشستی با برخی از اساتید و طلاب دارالعلوم زاهدان به گوشههایی از این سفر اشاره کرده است و به زیبایی تاثرات خویش را بیان نموده است.
در ذیل به گزیدهای از سخنان ایشان اشاره میشود:
سمینار فقهی در آسام؛ نخستین مقصد سفر
اصل سفر ما بنا بر دعوت آکادمی فقه اسلامی هند بود. این مجمع 28 سال سابقه فعالیت دارد. توسط مولانا مجاهدالاسلام قاسمی، از چهرههای معروف و علمای برجستهی هند، تاسیس شده است. وی فردی فقیه، آگاه، مبتکر و زمانشناس بوده است. در همین دهه اخیر وفات کرده است.
مجمع فقهی هندوستان فعالیتهای گستردهای دارد و به بررسی مسائل فقهی منحصر نیست. اوضاع فعلی جهان اسلام و منطقه، بهویژه هندوستان را زیر نظر دارد. این مجمع سالی یک بار در مناطق مختلف هند به درخواست مدرسهای در آن منطقه برگزار میشود. امسال در ایالت «آسام» واقع در بنگال غربی و شمال شرقی هند (15 کیلومتری مرز بنگلادش) برگزار شد. این منطقه پس از تقسیمات هند و بنگلادش مدتی جزو بنگلادش بوده و سپس به هند ملحق شده است. ما برای رسیدن به آسام از دهلی سوار هواپیمایی دیگر به کلکته شدیم. بعد به شهر «سیلچر» رفتیم و حدود سهونیم ساعت در مسیر بودیم.
“اختلاف آراء و اتحاد امت”، “حقوق عاقشدهها و سالمندان”، “گفتوگوی ادیان؛ اصول و آداب” و “هندوها و پیروان دیگر فرقهها جزو اهلکتاب هستند یا خیر؟” از جمله مسائلی بودند که در جلسهی امسال آکادمی فقه اسلامی که از بعد از ظهر جمعه آغاز شد و ظهر یکشنبه به پایان رسید، مورد بحث و بررسی قرار گرفتند. مقالات زیادی در خصوص مسائل مطروحه قرائت گردید و مناقشه صورت گرفت. پس از مباحثات طولانی و مفصل، اعضای مجمع به جمعبندی رسیدند.
در این مجمع مهمانانی از بعضی کشورهای خارجی حضور داشتند که اکثرا از متعلقین علمای هند بودند. سخنرانان کاملا آزادانه و بدون سانسور صحبت میکردند. یکی از علما گفت آزادی بیانی که ما در هندوستان داریم مردم هیچ کشوری ندارند. در این جلسه ابتکارات علمای هند قابل مشاهده بود، بالاخص در جلسه پایانی که از ظهر یکشنبه آغاز شد و تا صبح دوشنبه ادامه یافت. در این جلسه بیش از دویست هزار نفر در میدانی جمع شده بودند. علما و اندیشمندان زیادی از مناطق مختلف هند برای شرکت در جلسهی اختتامیه دعوت شده بودند که طی پنج تا ده دقیقه سخنانشان را بیان میداشتند.
دیدار از دانشگاهی متفاوت
در این سفر با فردی دیدار کردیم که ظاهرش مانند علمای دینی بود، اما بعدا مشخص شد فقط با اهل علم محبت دارد و مؤسس یک دانشگاه نسبتا بزرگ است. آقای «محبوبالحق» رئیس دانشگاه فناوری و دانش (USTM) در ایالت مگالایا، شهر گوهاتی، میگفت با تحمل مشقتهای فراوان توانسته دانشگاهش را بسازد و دانشجو جذب کند. میگفت باخودم گفتهام اگر سِر سیّداحمدخان توانست دانشگاه علیگره را بسازد، من هم میتوانم یک دانشگاه بسازم، رزق حلال و دعای مادرم تکیهگاه من بوده است. ما از این دانشگاه دیدن کردیم و با برخی از اساتید آن، از جمله معاون رئیس دانشگاه که فردی هندو بود، دیدار و گفتوگو کردیم.
ویژگی هندیها این است که دنبال نام و شهرت شخصی نیستند. شهرت خود را در کار خود جستوجو میکنند و دوست دارند مهارتهایشان را در کارشان به نمایش بگذارند. هرکس را میدیدیم سخت مشغول است و با انهماک و اشتیاق کامل سرش به کارش گرم است. آنها را مردمانی کمادعا اما عملگرا یافتیم.
در کلکته و لکهنو
مقصد بعدی ما کلکته بود. مسلمانان اقلیت بسیار کمی در این دیار هستند. اما با وجود زندگی در میان هندوها، هویت خود را حفظ کردهاند. هند معروف به «آکِلالأمم» است، اما مسلمانان در این کشور بهخوبی توانستهاند هویت دینیشان را حفظ کنند. مولانا حافظ محمدحسین چودهری در کلکته میزبان ما بود که از فرودگاه ما را به مدرسه خود برد. ایشان در نزدیکی فرودگاه مدرسهای با مشورت مولانا ارشد مدنی، فرزند مولانا حسیناحمد مدنی رحمهالله، بنا کرده است. در این منطقه فقط 40 خانوار از مسلمانان باقی مانده است و اکثریت با هندوهاست. به گفتهی حافظ چودهری، به قصد جلوگیری از غفلت فرزندان مسلمانان و متاثرشدن از جامعهی هندوها مدرسهای تاسیس شده است. این مدرسه با کمترین امکانات و با 40 طلبه به فعالیت میپرداخت. جالب اینکه مدیر مدرسه شخصا از طریق تجارت، هزینههای مدرسه را تامین میکرد. شب را آنجا گذراندیم و صبح به مدرسهای بزرگ رفتیم که 400 طلبه دارد. پس از دیدار با مدیر و اساتید آن مدرسه، عازم فرودگاه شدیم که این بزرگواران ما را بدرقه کردند.
با هواپیما از کلکته به لکهنو آمدیم، جایی که علی طنطاوی میگوید اگر به من اختیار داده شود بعد از مکه و مدینه جایی دیگر را برای سکونت برگزینم، قطعا لکهنو را اختیار خواهم کرد. شاعر اردو زبان چه زیبا سروده است:
چمن کے تخت پر جس دن شہ گل کا تجمل تھا
ہزاروں بلبلوں کی فوج تھی اک شور تھا غل تھا
خزاں کے دن جو دیکھا کچھ نہ تھا جز خار گلشن میں
بتاتا باغباں رو رو یہاں غنچہ یہاں گل تھا
البته بنده این شعر را برای لکهنو نخواندم که این را جایی میخوانند که پس از آبادی، ویرانی و انحطاط بیاید، اما لکهنو همچنان آباد و پر از گل و گلشن و شاداب است.
در فرودگاه لکهنو، مولانا سید محمود حسن به استقبال ما آمد. ایشان از نوههای دکتر عبدالعلی، برادر بزرگ علامه ندوی و نوهی مولانا محمد ثانی رحمهمالله، و از نخستین فاضلان دارالعلوم ندوةالعلماء میباشد.
برای چهارمین مرتبه وارد ندوةالعلماء میشدم. در ندوه با مولانا سید رابع ندوی، خواهرزاده و جانشین امام سید ابوالحسن ندوی و همچنین با مولانا محمد واضح رشید و مولانا سعیدالرحمن اعظمی ملاقات داشتیم. سید محمد رابع دارای همان منش و برخورد علامه ابوالحسن ندوی و گویا عین او بود؛ فقط شکل و نامش متفاوت بود. سر سفره بسیار ساده مینشست و مانند علامه ندوی به اطرافیان توجه داشت. کان یَطعم و یُطعم و الإطعام کان أکثر.
در همانجا با مولانا عیسی منصوری، اندیشمند و نویسندهی برجسته اهل هند، مدیر مجله «الاصلاح» و ساکن انگلستان، ملاقات داشتیم. او در هندوستان درس خوانده و اهل تبلیغ است. میگفت من به این نتیجه رسیدهام که باید مراکز آموزشی مستقلی برای مسلمانان تاسیس کنیم. ایشان در اسلامآباد پاکستان اقدام به تاسیس مرکزی در رابطه با فکر و فلسفه علامه ندوی رحمهالله کرده است.
دو شب در ندوه بودیم. سید محمد رابع شبها با طلاب نشستی داشت؛ به بنده و مفتی عارفی دستور داد ما هم در جمع آنان صحبت کنیم. مفتی عارفی در این دیدار بسیار احساسی سخن گفت و با زنده شدن یاد علامه ندوی، اشک ریخت.
دارالعلوم ندوةالعلماء 3هزار طلبه دارد. نظام آموزشی آن خاص است. به طلاب فکر میدهند. در دارالعلوم ندوةالعلماء، کتابخانه علامه شبلی بهعنوان دارالمطالعه مرکزی فعالیت دارد. علاوه بر این، هشت دارالمطالعه دیگر در بخشها و ساختمانهای مختلف فعال هستند. کتابهای کمکدرسی و شروح را آنجا گذاشته بودند و اساتید و طلاب استفاده میکردند. مولانا عبدالعزیز بهتکلی، همکلاس مولانا سیدسلمان ندوی، استاد برجسته ندوةالعلماء این ابتکار را کرده است.
زندگی اساتید خیلی ساده بود. یکی از اساتید به نام دکتر اشرفعلی را ملاقات کردیم. ایشان از جامعة الأزهر دکترا گرفته است. این استاد برجسته با همسرش در یک اتاق زندگی میکرد و گفت بههمین دلیل نمیتواند ما را به خانهاش ببرد!
یکی از نکات جالب در دارالعلوم ندوةالعلما این بود که بهوقت صبحانه، ناهار و شام برخی از اساتید بزرگ در محل اقامت رئیس ندوةالعلماء، مولانا سیدمحمد رابع ندوی حفظهالله، حضور مییافتند و غذای خود را از خانه میآوردند و سر یک سفره با هم تناول میکردند. فضای صمیمانهای بود؛ اطعام روحانی و معنوی هم بود و همدیگر را دیدن میکردند.
بعد از نماز عصر یک کتاب در سه دقیقه توسط طلبهای در جمع طلاب نمازگزار خوانده میشد. عموما اساتید قبل از وقت به مسجد میآمدند و بسیار پایبند بودند. به تلاوت زیاد اهمیت داده میشد.
در 35 کیلومتری لکهنو دانشگاه سید احمد شهید قرار دارد. رئیس و مؤسس این دانشگاه مولانا سید سلمان حسینی ندوی است. به پیشنهاد سید سلمان ندوی در آن دانشگاه حضور یافتیم و در جلسهای که مهمانانی از ترکیه هم حضور داشتند، در جمع اساتید صحبت کردیم.
در این سفر به رایبریلی، زادگاه علامه ندوی رحمهالله، دارالعلوم دیوبند، سهارنپور و کاندهله، زادگاه مولانا الیاس رحمهالله نیز سر زدیم و بعضی جاها یک شبانهروز ماندیم.
اهل علم در این کشور با اخلاق و عمل خودشان دین را تبلیغ میکنند. مهمانان را خیلی اکرام میکردند. چنان برخورد میکردند گویا بار اول است آنان را میبینند و بزرگترین مهمانشان هستند. غیر از میزبانان اصلی، دیگر همکاران آنها طوری برخورد میکردند که ما مهمان آنها هم هستیم و تعاطف زیاد بود.
سلام وخسته نباشید به دوستان گرامی که در راه اسلام از هیچ تلاشی دریغ نمی کنند خداوند اجر و خیرتان بدهد. خداوند علما و اندیشمندان ما رو از شر دشمنان حفظ کنه جا داره از مولانا مفتی محمدقاسم قاسمی و مولانا مفتی عبدالقادر عارفی تشکر کنیم به خاطر زحمت هایی که میکشن وملت مارو در جهان اسلام معرفی میکنند خداوند اجرشان بدهد.از دوستان عزیزی که برای این متن زحمت کشیدند تشکر میکنم و آرزوی سلامتی و موفقیت برای همه برادران و دوستان،