استاد مفتی محمدقاسم قاسمی در درس تفسیری که با دانشجویان زاهدان دارد، از آغاز سال تحصیلی 95-1394 به تفسیر سوره مبارکه «یس» پرداخته است. پیش از این چکیدهی بخش اول و دوم این درس تقدیم مخاطبان «سنیآنلاین» شده بود، اینک بخش سوم و چهارم آن تقدیم خوانندگان گرامی میشود.
چکیدۀ تفسیر آیات 33 تا 47
در این آیات خداوند متعال به بیان آیات و نشانههایی که در کائنات، موجودات و پهنه زمین وجود دارند و دال بر قدرت خداوند متعال هستند، میپردازد.
– «وَآيَةٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ ﴿33﴾»؛ «آیة» به معنی «نشانی» است.
– به این آیات، آیات تکَوینی میگویند. آیات قرآن، آیات تشریعی هستند.
– دو نوع آیات داریم: 1. آیات انفسی؛ نشانیهایی که در وجود ما قرار دارند. 2. آیات آفاقی؛ نشانههایی که در کائنات و کرانههای زمین وجود دارند.
– «سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ ﴿36﴾» همه این نشانهها و آیات، دلیل قدرت و وحدانیت خداوند متعال هستند. معلوم میشود الله یکی است، منعم، محسن، کارساز، مشکلگشا و حاجتروا فقط خداوند متعال است.
– نشانی به معنی دیگر یعنی «آدرس»؛ گویا این آیات آدرساند که ما را به الله میرسانند تا او را بشناسیم و تسلیم دستورش شویم، آن وقت است که ما حق حیات داریم.
– «وَآيَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿41﴾» یکی از آیات و نشانیها وسایل نقلیه هستند. ما انسانها را به صورت دستهجمعی و خانوادگی در «الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ» سوار میکنیم.
– فلک مشحون: کشتی پر که حامل افراد باشد. کشتی وسیلهای است که چندین خانواده را در خود جای میدهد. کشتی میتواند چندین خانواده و کالا را حملونقل کند. امروزه بخش بزرگی از چرخ تجارت جهان با کشتی میچرخد.
– نشانی بودن کشتی چیست؟ سهچهارم کره خاکی را آب فراگرفته است، در زمان قدیم وسیلهای دیگر غیر از کشتی نبود. انسانهایی که میخواستند از جایی به جایی دیگر نقل مکان کنند مجبور بودند سوار کشتی شوند. بهوسیلهی کشتی میتوانستند از یک دریا به دریای دیگر و از یک اقیانوس به اقیانوس دیگر بروند. آب را طوری آفریدیم که کشتی در آن حرکت کند.
– «وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا يَرْكَبُونَ ﴿42﴾» در قرآن مجید ماضی برای آینده هم بهکار رفته است. یعنی در آینده میآفرینیم. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم، تفاصیل را نگفته است، اگر میگفت آن وقت ابوجهل و عقبة بن ابیمعیط و دیگر جاهلان میگفتند: نگاه کنید چه حرفایی میزند. اگر اسمی از قطار و هواپیما و… برده میشد مشرکان زمان پیامبر باور نمیکردند!
– مفسرین معاصر از این آیه “هواپیما” را مراد گرفتهاند. البته عربها از این آیه “شتر” را مراد گرفتهاند، چنانکه در زبان عربی از شتر بهعنوان «سفینة البرّ» (کشتی صحرا) یاد میکنند.
– «وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِيخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ يُنقَذُونَ ﴿43﴾ إِلَّا رَحْمَةً مِّنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ ﴿44﴾» کشتی را ما به حرکت در میآوریم و اگر بخواهیم میتوانیم آن را غرق کنیم. هیچ منجیای نخواهند داشت. هر کسی را صدا بزنند به فریادشان نخواهد رسید. نه فرشتهای، نه پیامبری و نه ولیای. هیچکسی به داد آنان نخواهد رسید. مگر اینکه رحمتی از جانب پروردگار به آنان برسد. «صریخ»: (فریادرس)
– بتهایی که مشرکین صدا میکردند خود بتها منظور نبودند، بلکه آن «بتها» نماد شخصیتهای دینی، مذهبی و اولیاءالله بودند که در گذشته میزیستند. در حقیقت مشرکان بهزعم خود آنها را صدا میکردند.
– شما میبینید امروزه با وجود پیشرفت علم تا کنون هیچ مصونیتی برای کشتیها و هواپیماها ایجاد نشده است. چالههای دریایی و هوایی داریم که کشتیها هواپیماها را میبلعند. امروزه گردبادهای دریایی برای انسانها مشکلات فراوانی بهوجود میآورند. «مثلث برمودا» که تبدیل به یک معما شده است، هواپیماها را از بالا و کشتیها را از دریا میبلعد.
– خلاصه، ای بشر! تو نمیتوانی ادعای استقلال کنی و خود را بینیاز بدانی، زیرا غیر از خدا فریادرسی دیگر نداری.
– «وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَمَا خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» ﴿45﴾
زمانیکه به آنها گفته میشود بترسید از عذابی که در پیش است. مبادا در همین دنیا دچار قحط، زلزله، طوفان و… شوید و نیز از عذابهای اخروی بترسید تا مورد رحمت قرار گیرید.
– جزای شرط محذوف است. یعنی أعرضوا: اعراض میکنند و میگویند هنوز که هیچ عذابی نیامده است. عذاب دنیوی را در زندگی دیگران میبینند، اما عبرت نمیگیرند.
– میدانند که ملتهای قوم عاد و ثمود با چه سرنوشتی دچار شدند، اما عبرت نمیگیرند. میگویند به سراغ ما که نیامده است. عذاب آخرت را که اصلا باور نمیکنند و میگویند افسانهای بیش نیست.
– «وَمَا تَأْتِيهِم مِّنْ آيَةٍ مِّنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ ﴿46﴾»
– زمانیکه مغلوب خواهشات بشوند فکر میکنند اگر ما از دستورات خداوند پیروی کنیم، باید از بسیاری از خواستههای نفس دست بکشیم.
هر آیه و معجزهای که بیاید و متضاد با خواستههای نفسانی آنان باشد، آن را قبول نمیکنند. آنان نهتنها نسبت به آیات الهی بیتوجهی میکنند، بلکه دیگران را هم از راه خدا بازمیدارند.
«وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمْ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ» ﴿47﴾
– زمانی که به آنان گفته میشود از مال و منالی که خداوند به شما عطا کرده است خرج کنید، حداقل یک خصلت خوب انسانی داشته باشید که همدردی بکنید، میگویند چرا ما به کسانی انفاق کنیم که خداوند به آنها نداده است.
– مناسبت دعوت به انفاق با دعوت به توحید: در آیات قبل دعوت به توحید بود. اینجا خداوند متعال دعوت به انفاق میدهد. کسی که عاطفه دارد مروت هم دارد. کسی که یک خصلت خوب داشته باشد خودبهخود انسان را وادار به خصلتهای خوب دیگر همچون نرمدلی میکند؛ وقتی که دل نرم شد انسان نصیحتپذیر میشود.
– شخصی نزد پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم آمد و گفت: من مبتلا به قساوت قلب هستم چکار کنم؟ فرمود: برو دستی بر سر یتیمی بکش، خداوند بر تو رحم میکند.
– خودخواهی، خودپرستی، خودسری، خودبینی و خودپسندی تمام این «خود»ها بیخود هستند. از اینها باید برحذر بود.
– از آنچه خداوند به شما داده انفاق کنید. آن را خود نیاوردهاید، بلکه خداوند به شما عنایت کرده است.
– قارونصفتان در هر زمان بودهاند. فرعون یک نفر بود، خداوند متعال گاهی یک نفر را به عنوان نماد و سمبل ذکر میکند و بدین وسیله همه همصفتان او را محکوم میکند. قرآن با بیان داستان قارون و فرعون تمام قارونصفتان و فرعونصفتان و خودخواهان را محکوم میکند.
– منطق کفار؛ کفار به مومنان میگفتند: شما میگویید خدا «رزاق» است، پس چرا خودش به شما روزی نمیدهد؟
– دارایی و ناداری یک حکمت اساسی دارد. حیوانات را میبینید که هیچکدامشان محتاج یکدیگر نیستند. حیوانی مکلف نیست که به حیوانی دیگر احسان کند، مگر در شرایط خاص غریزی در پرورش.
– خداوند متعال انسانها را گاهی با سرمایه و گاهی با فقر آزمایش میکند؛ اینکه سرمایهدار چه اندازه با فقرا غمخواری میکند و فقیر چقدر در مقابل فقر صبر پیشه میکند.
– اگر همهی مردم سرمایهدار میشدند در کارها اختلال پیش میآمد؛ هیچکس کارگری نمیکرد. الله تعالی مردم جهان را نسبت به یکدیگر وابسته کرده است.
– مفتی رشیداحمد لدهیانوی رحمهالله، به ما طلاب میفرمود: شما طلبهها هم انفاق کنید و از همین دوران انفاق را تمرین کنید.
– اسلام اغنیاء را به انفاق، و فقرا را به صبر دستور میدهد.
– امروز جهان از فاصله طبقاتی رنج میبرد و نظام سرمایهداری این فاصله را افزونتر کرده است. کمونیسم به عنوان یک واکنش در برابر نظام سرمایهداری به صحنه آمد. چقدر خونها که ریخته نشد. مشکل آنجا پیش آمد که آقای «کارل ماکس» در جایی که استخدام شده بود حقوقش مکفی نبود، لذا کتاب «کاپیتال» را نوشت و نظام سرمایه را تعریف کرد. البته این هر دو نظام (کمونیسم کاپیتالیسم) دچار افراط و تفریط شدهاند، اما راه اسلام راه میانه است.
– مولانا پالنپوری مثال سادهای برای تشریح نظام اسلامی بیان میکند: حضرت عثمان و حضرت بلال رضیاللهعنهما دو صحابی بودند. حضرت عثمان ثروتمندترین و حضرت بلال فقیرترین صحابه بود. اسلام ارتباط عجیبی بین این دو صحابی بزرگوار ایجاد میکند. چنانکه هر کدام از این دو نفر بر ضرر و زیانی که متوجه هر کدام از آنان میشود ناراحت و پریشان میشدند؛ حضرت عثمان از فقر حضرت بلال رنج میبرد و به او رسیدگی میکرد، و از آن طرف حضرت بلال نیز از ثروت حضرت عثمان و سودی که عایدش میشد خوشحال بود و اگر در ثروت حضرت عثمان خسارتی پیش میآمد ناراحت میشد، گویا خود را شریک ثروت حضرت عثمان میپنداشت. اما متاسفانه امروز ثروتمند از فقیر بدش میآید و فقیر از ثروتمند خوشش نمیآید.