اشاره: مجلۀ الکترونیکی «اخوت» گفتگویی خواندنی با مولوی عبدالمجید اسماعیلزهی، از اساتید برجستۀ دارالعلوم زاهدان، انجام داده است. مولوی در این مصاحبه از فاصلهداشتن امت با «وحدت عملی» و «احساس تبعیض اهلسنت» سخن بهمیان آورده و به راهکارهای عملی وحدت اشاره کرده است.
متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
– تعریف وحدت از نظر شما چیست؟ و اتحاد اسلامی به چه معنایی است؟
ـ به نظر من وحدت یعنی ترک خصومت و دشمنی و پذیرفتن اینکه بهصورت مسالمتآمیز با هم زندگی کنیم و اختلافاتی را که ممکن است در طول زمان پیش بیایند از راه گفتوگو حل و فصل نماییم. مهمترین اصل و اساس برای چنین وحدتی احترام متقابل و عدم توهین و اهانت است. مقام معظم رهبری چه زیبا فرمودهاند اهانت به مقدسات خط قرمز نظام است.
و اما در جواب قسمت دوم سوال شما که فرمودید اتحاد اسلامی به چه معنا است؟ باید بگویم که خداوند مسمانان را به وحدت و همدلی فرا خوانده است و میفرماید: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ.» (و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگِ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهای شما الفت ایجاد کرد، و به برکتِ نعمتِ او، برادر شدید! و شما بر لبِ حفرهای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد؛ این چنین، خداوند آیات خود را برای شما آشکار میسازد؛ شاید پذیرای هدایت شوید.)
با هم بودن و نادیده گرفتن اختلافات. حتی خداوند متعال پیشبینی کرده که ممکن است دو گروه از مسلمانان بهحدی اختلاف کنند که با هم جنگ کنند. فرموده است: «وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ»
(و هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند، آنها را آشتی دهید؛ و اگر یکی از آن دو بر دیگری تجاوز کند، با گروه متجاوز پیکار کنید تا به فرمان خدا بازگردد؛ و هرگاه بازگشت (و زمینه صلح فراهم شد)، در میان آن دو به عدالت صلح برقرار سازید؛ و عدالت پیشه کنید که خداوند عدالتپیشگان را دوست میدارد.)
[خداوند متعال] وظیفه دیگر مسلمانان را نیز روشن کرده که آنان تماشاچی نباشند، بلکه دخالت کنند و برای صلح و آشتی آن دو گروه تلاش کنند؛ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» (مؤمنان برادر یکدیگرند؛ پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید و تقوای الهی پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید.) و از تفرقه و تشتت منع فرموده و از عواقب آن مسلمانان را برحذر داشته و فرموده است: «وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» (و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع (و کشمکش) نکنید، تا سست نشوید، و قدرت (و شوکت) شما از میان نرود! و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامتکنندگان است.)
در جایی دیگر تفرقهاندازان را به عذاب عظیم تهدید نموده است و میفرماید: «وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» (و مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند؛ (آن هم) پس از آنکه نشانههای روشن (پروردگار) به آنان رسید. و آنها عذاب عظیمی دارند.)
پس اتحاد اسلامی یعنی اینکه با وجود داشتن اختلافات، متحد شدن و هوای همدیگر را داشتن و خیرخواهی کردن.
– به نظر شما آفتها و چالشهای وحدت اسلامی چه چیزهایی است؟
ـ اولین آفت عدم صداقت است. یعنی در قول و قراری که با هم میگذاریم و بهعبارتی قراردادی که با هم امضا میکنیم باید صادقانه به آن قرارداد پایبند و معتقد باشیم. مهمترین آفت وحدت، احساس عدم صداقت یک طرف است. گاهی این احساس ممکن است در هر دو طرف وجود داشته باشد. بیاعتمادی و شک و تردید از بزرگترین آفتهای وحدت اسلامی است.
آفت دوم زیر پا گذاشتن قول و قرار وحدت و خلاف آن عمل کردن. و از همه مهمتر اهانت و توهین به مقدسات طرف دیگر.
– جهت ایجاد وحدت در فضاهای علمی و در حوزۀ مباحث نظری چه کارهایی باید انجام داد؟
به نظر من در قسمت اهلسنت نیاز چندانی وجود ندارد، چون اهلسنت هیچ مشکلی با شیعه یا هر فرقه دیگری ندارند.
اما در قسمت اهل تشیع احتیاج به کار فراوان است. باید به طلاب و علمای اهل تشیع فهمانده شود که لعن و نفرین گذشتگان مخصوصا اطرافیان پیامبر خدا هیچ فایده و سودی ندارد؛ نه برای دنیا و نه برای آخرت. باید به آن براردان تفهیم شود که فحش دادن و ناسزا گفتن به کسانی که از اطرافیان پیامبر خدا بهحساب میآیند از طرف ائمه نهی شده و سبب کدورت و اختلاف میشود. حضرت علی رضیاللهعنه در هنگام جنگ صفین که با اهل شام در حال جنگ بودند شنیدند عدهای از یارانش به اهل شام دشنام میدهند. حضرت علی آنان را از دشنام دادن نهی فرمودند و گفتند: «إنی أکره لکم أن تکونوا سبابین.» (من ناپسند میدانم که شما دشنامدهنده باشید.)
در جایی دیگر خطاب به یارانش فرمودند: «کرهتُ لکم أن تکونوا لعانین شتامین تشتمون و تبروون.» (من ناپسند میدانم که شما لعنتکننده و دشنامدهنده باشید که دشنام دهید و تبری بجویید.»
نه کنفرانسی میخواهد و نه خرج و هزینه. اگر طلاب اهل تشیع بپذیرند که دشنام به گذشتگان کار درستی نیست خودبهخود وحدت ایجاد شده است.
– وحدت عملی از نظر شما به چه معناست و مصادیق این وحدت چیست؟
ـ وحدت عملی به این معناست که دو گروهِ وحدتکننده صادقانه و بدون نفاق بپذیرند که با هم متحد شوند. یکدیگر را احترام بگذارند و دوست داشته باشند و به هیچ صورتی به همدیگر توهین و اهانت ننمایند.
مصداق این وحدت را اگر من بخواهم مثال بزنم موارد بسیار زیاد است. اما من به دو مورد اشاره میکنم.
یهود و نصارا دو دین متضاد هستند. هیچ طرفی حقانیت طرف دیگر را قبول ندارد. یهود حضرت عیسی را (نعوذبالله) زنازاده میدانند و به مادرش حضرت مریم تهمت و اتهام بسیار میزنند. یهود در دستگیری و اعدام حضرت عیسی تلاش بسیار کردند. به همین خاطر مسیحیان دشمنی و بغض یهود را در دل داشتند و یهود را قاتلان عیسی مسیح میدانستند. (میدانیم بنا بر اعتقاد مسلمانان حضرت عیسی هنوز زنده است و آنها موفق نشدند اعدامش کنند.)
این دو دین متضاد تصمیم به وحدت گرفتند. آنان با هم یکی شدند و وحدت نمودند. چند سال بعد بهخاطر آنکه جلوی تفرقه را در آینده بگیرند عده زیادی از پاپها و رجال مذهبی مسیحیت جمع شدند و جلسه گرفتند و یهود را از قتل حضرت عیسی تبرئه کردند. به این صورت آنان با هم به معنای واقعی وحدت نمودند.
نمونه دوم [وحدت هندوها و مسلمانان در هندوستان است.] مسلمانان و هندوهای هند تصمیم گرفتند با هم متحد شوند و با یکدیگر بهصورت مسالمتآمیز زندگی کنند. آنان با هم قرار گذاشتند تا جاییکه میتوانند به مقدسات یکدیگر اهانت نکنند. اکنون سالها از آن تاریخ میگذرد و مسلمانان و هندوها بر قولشان پایبند هستند. “گاو” یکی از مقدسات هندوهاست، هیچ مسلمانی در آنجا به گاو اهانت نمیکند و هیچ مسلمانی گاوش را نمیکشد، و به این صورت وحدتشان سالهاست برقرار است. گاهی حتی رئیسجمهور هند یک مسلمان است. تعداد زیادی از دانشمندان کشور هند مسلمان هستند، کسی که بمب اتمی هند را ساخت یک مسلمان بود.
پس نتیجه میگیریم وقتی پیروان ادیان مختلف و متضاد میتوانند با هم متحد شوند، چرا پیروان یک دین نتوانند با هم متحد شوند؟
– به نظر شما در ایران اسلامی وحدت عملی برقرار است؟ اگر نه موانع را ذکر بفرمایید.
ـ با وجود زحمات فراوانی که در این راه کشیده شده است، متاسفانه نه. هنوز از وحدت عملی فاصله بسیار زیادی داریم.
اهلسنت هنوز احساس تبعیض و ناراحتی میکنند. بهجای آنکه علمای شیعه و سنی با هم بنشینند و چیزهایی را که به وحدت لطمه میزنند به تدریج از مراسم مذهبی کم و حذف کنند، برعکس چیزهایی که حتی قبلا نبودند بهوجود آوردند. بهطور مثال یکی از موارد بسیار حساس و اختلافانگیز مسئله وفات یا شهادت حضرت فاطمه است. تا چند سال قبل چیزی به نام «شهادت» وجود نداشت؛ وفات حضرت فاطمه بود و تعطیل هم نبود. ناگهان آن را به شهادت تبدیل نموده و تعطیل اعلام کردند. بعد از مدتی روز شهادت تبدیل شد به «دهه فاطمیه» یعنی تا ده روز عزاداری برای شهادت حضرت فاطمه. به تدریج تبدیل شد به سه دهه یعنی یک ماه، و این یعنی چندین گام به عقب برگشتن. اگر یک روز بود اهلسنت آن روز در خانههای خود مینشستند تا چیزی نبینند و اهانتی نشنوند، ولی سی روز است. در این مدت تفرقهافکنها که این مراسم را برای ایجاد حساسیت در مناطق سنینشین پررنگتر از تهران و قم برگزار میکنند، روی در و دیوار و خیابان و حتی پشت شیشههای ماشینها انواع اهانتها را مینویسند… مثل «لعنةالله علی قاتلیک» و… و این یعنی فاصله گرفتن از وحدت.
ـ شما چه موانعی بر سر راه وحدت عملی میبینید؟
ـ موانع وحدت متعدد هستند. یکی آنکه بسیاری اشخاص از راه ایجاد تفرقه به منافع مادی و مقاصدی امید بستهاند. این افراد بعضاَ از افراد معمولی جامعه نیستند، بلکه از دستاندرکاران بهحساب میآیند.
برای آنکه شما منظور را بفهمید داستانی نقل میکنم. چند سال قبل ما رفته بودیم قم. آنجا داستانی برای ما نقل کردند. میگفتند زمانی که حاج آقای یونسی وزیر اطلاعات بودند به قم آمده بودند و به دیدار یکی از مراجع بزرگ رفته بودند. آنجا متوجه شدند آن بزرگوار قدری ناراحت است. دلیل را پرسیده بودند. گفته بود شما چطور وزیر اطلاعات هستی که ما طلبهای را به بلوچستان فرستادیم برای تبلیغ دین، اما وهابیون او را گرفته ریشش را تراشیده و بینیاش را بریدهاند. یونسی میگوید من تا زمانیکه این قضیه را برای شما روشن نکنم از قم نمیروم. شما اسم آن طلبه را به من بدهید. یونسی طلبه را پیدا میکند میبیند بله، ریشش تراشیده و بینیاش چسب زده است. پس از مقداری سوال و جواب بالاخره آن طلبه اعتراف میکند که از استان به من فلان مبلغ پول دادند تا این داستان را به مراجع بگویم و بینیام کمی انحراف داشت، فلان دکتر عملش کرد.
حاج آقای یونسی آن طلبه را به همراه دکتر نزد آن مرجع میبرد و میگوید حضرت… بینی طلبه شما را این وهابی [یعنی دکتر] بریده است.
موارد اینچنینی بسیار زیاد هستند. کسانی هستند که سعی در پاشیدن بذر دشمنی و بیاعتمادی دارند. یک بار ما همراه جمعی از علمای بلوچستان به دیدن یکی از مراجع بزرگ قم رفته بودیم. ایشان در سخنرانی خود فرمودند: طبق گزارشاتی که به من رسیده دو چیز وحدت را مکدر کرده است؛ اول اینکه اهلسنت خانهها و دکانهای شیعیان را میخرند تا آنها را به خاک سیاه بنشانند. دوم آنکه اهلسنت فرزند زیاد درست میکنند… همه علما[ی حاضر در جلسه] حیرتزده و مبهوت شدند. آن مراجع و بزرگان را افراد مغرض با گزارشات دروغین به خطا و اشتباه میاندازند.
وقتی ما میگوییم کشور ایران مال همه ایرانیها است یعنی هر ایرانی هر کجای ایران را دوست دارد میتواند بهعنوان جا و محل اقامت خودش انتخاب کند.
گاهی میشنویم برخی از مراجع و بزرگان کشور از مهاجرت اهلسنت به شهرهای ایران اظهار نگرانی و اعلام خطر میکنند که به نظر من اینها به وحدت لطمه میزند.
مطلب بعدی گسترش بیسابقه وسایل ارتباط جمعی در این روزگار است. دستهایی در کار هستند که مثلا سخنان توهینآمیز علمای شیعه به مقدسات اهلسنت را که بعضا در مجالس خصوصی ایراد شده به راحتی میان اهلسنت منتشر میکنند که این خود سبب بیاعتمادی و بدبینی اهلسنت میشود.
ـ سخن پایانی
ـ وحدت یک مطلبی است که هر آدم عاقل و دانایی میداند به نفع همه است؛ به نفع کشور، به نفع شیعه، به نفع سنی. و تفرقه برای همه بد است.
در کشور ما رسم شده هر اتفاقی میافتد بی درنگ انگشت اتهام را به سوی دشمن خارجی دراز میکنند و تقصیرها را به گردن دشمن میاندازند. به نظر من این اصلا درست نیست. کار دشمن، دشمنی کردن است، اما اگر ما خودمان نخواهیم دشمن چه کاری میتواند بکند؟
مثلا شخصی غرق گناه و معصیت است. وقتی دلیل را میپرسند میگوید تقصیر شیطان است. شیطان نقش دارد ولی اگر خودِ انسان دنبال شیطان نرود شیطان کاری نمیتواند بکند. به همین صورت دشمن تلاش خود را میکند ولی اگر ما نخواهبم دشمن نمیتواند کار زیادی بکند. اگر شیعه و سنی خودشان دنبال تفرقه نباشند دشمن هیچ کاری نمیتواند بکند. چرا مثلا ما نمیتوانیم بین یهود و نصاری اختلاف بیاندازیم؟ چون آنها نمیخواهند اختلاف کنند.
اختلاف شیعه و سنی چیزی نیست و در واقع بر سر هیچ است. اگر بخواهیم کل اختلاف شیعه و سنی را در یک جمله بیاوریم به این صورت است که شیعه میگوید چرا علی اول نشده؟ باید اول میشد. اهلسنت می گویند علی چهارم شده است. نه ما آنجا بودهایم و نه شما، و اکنون که زمان گذشته است هیچ کاری از دست ما و شما برنمیآید. بیاییم گذشتهها را برای همان زمان رها کنیم و به زمان حال بچسبیم.
خلاصه مطلب آنکه اهانت و توهین اصلیترین نکته در ایجاد تفرقه است. من از جانب اهلسنت به برادران اهل تشیع اعلام میدارم اهلسنت تمامی ائمه اهل تشیع را جزو بزرگان خودشان میدانند. بنابراین هیچ اهلسنتی حتی در خصوصیترین مجالس و حتی درون خانههای خود به ائمه شیعه اهانت نخواهند کرد.
در تاریخ بودهاند بسیاری از بزرگان اهلسنت که بهخاطر دفاع از ائمه منتسب به شیعه جان خود را فدا کردهاند. امام نسایی، محدث بزرگ و نویسنده یکی از صحاح سته، در دفاع از مقام حضرت علی با مردم نادان دمشق درگیر شد و به شهادت رسید. امام ابوحنیفه نیز در دفاع از امام علوی (بهگمانم زید بن علی بود که علیه بنیعباس قیام کرد.) جان خود را از دست داد.
در مقابل از برادران تشیع انتظار داریم جاییکه ما میشنویم به مقدسات ما اهانت نکنند. اگر چنبن کنیم هیچ اختلافی در میان ما درست نمیشود.
این مبحث در مورد اوضاع داخل کشور بود، اما اگر بخواهیم در مورد اوضاع خطرناک جهان اسلام سخن بگویبم گفتنی بسیار است و اوضاع جهان اسلام بسیار بد و خطرناک است.
سخن را با دو مطلب از سخنان زیبای مقام معظم رهبری در مورد وحدت به پایان میرسانیم.
مقام معظم رهبری فرمودند: «ما به همه میگوييم كه احترام يكديگر را حفظ بكنند و به عقايد و مقدسات هم اهانت نكنند. اگر كسی به بهانهی عقيدهای بخواهد به مقدسات ديگران اهانت بكند، از نظر ما به هيچ وجه قابل دفاع نيست. محبت، طرفينی است. بايستی همه با هم كمك كنند تا محبت به وجود آيد و دشمن نتواند سوء استفاده بكند؛ دشمنی كه نه با شيعه رابطۀ خوبی دارد و نه با سنی، بلكه با اصل اسلام مخالف است و نسبت به آن كينه میورزد. همان اسلامی كه سنی يا شيعه دارد، مبغوض آمريكا و مرتجعان است.» (1368/7/19)
در سفر به کردستان ایشان سخنان زیبایی ایراد فرمودند. رهبر انقلاب اسلامی همچنين هوشياری در مقابل توطئه ايجاد اختلاف شيعه و سنی را مورد تاكيد قرار دادند و اعلام كردند: «اهانت به مقدسات شيعه يا سنی، خط قرمز نظام است و هيچكس چه شيعه و چه سنی، حق ندارد با غفلت يا از روی تعصب، اين خط قرمز را ناديده بگيرد و خواسته يا ناخواسته، به بهترين ابزار دشمن تبدل شود.» [20 ادیبهشت 1388. سفر به کردستان]
والسلام علیکم و رحمةالله.
منبع: صفحه فیسبوک مولوی عبدالمجید اسماعیلزهی