چه کسی شایستگی رهبری جهان را دارد؟
از نگاه علامه سیدابوالحسن ندوی رحمهالله، برای رهبری جهان دو شرط وجود دارد: یکی «جهاد» و دیگری «اجتهاد». این دو کلمه گرچه بهظاهر سبک و ساده هستند، اما از نظر محتوا، دارای معانی و مفاهیم زیادی هستند، چنانکه علامه ندوی مینویسد: «هاتان کلمتان خفیفتان بسیطتان، و لکنهما کلمتان جامعتان عامرتان بالمعانیالکثیرة.»
امروز در مفهوم این دو کلمه چندین انحراف پیش آمده است:
1. معنای این دو کلمه محدود شده است؛
2. گروهی از این دو کلمه برداشت غلط کردهاند؛
3. برخی دامنه شمولیت این دو کلمه را تنگ کردهاند؛
4. گروهی به نفع مصالح و اهداف شخصی، از این کلمات بهرهبرداری میکنند.
معنای این دو کلمه بسیار گسترده است. میطلبد کسانی که رهبری و پیشوایی جامعهی اسلامی را در عرصههای مختلف آموزش، جهاد، دعوت، فرهنگ و… بهعهده میگیرند، خود را با دو صفت «جهاد» و «اجتهاد» متصف کنند. باید مصداق کامل این دو کلمه باشند.
معنای جهاد
امام ابن قیم رحمهالله، انواع مختلفی از جهاد را ذکر کرده است، مانند جهاد با نفس، کفار، شیاطین و منافقان.
منظور امام ندوی رحمهالله، از «جهاد» عبارت است از: «بذل الوسع و غاية الجهد لنيل أكبر مطلوب، و أكبر وطر للمسلم طاعة الله و رضوانه والخضوع لحكمه والإسلام لأوامره» نهایت تلاش و کوشش برای بهدست آوردن هدفی بزرگ. بزرگترین خواستهی یک مسلمان اطاعت الله و به دست آوردن خشنودی او و اظهار فروتنی در برابر دستورات و تسلیمشدن در برابر اوامر خداوند متعال است.
برای این منظور نیاز هست تمامی مزاحمتهای انجام دستورات الله تعالی برداشته شوند. هر عقیده، رفتار، غرض و خواهشی که مانع اجرای دستورات خداوند متعال میشود از آن دست بکشیم.
زمانیکه برای مسلمان این کیفیت حاصل شد، آنگاه بهعنوان یک فریضهی دینی و به هدف شفقت بر مخلوقات، واجب میشود که برای اجرای احکام و دستورات خداوند متعال در جهان، به جهاد بپردازد و همنوعانش را وادار به عمل کند، چون طاعتِ فردی گاهی سخت و گاهی غیرممکن میشود.
بنابراین، جهاد مجرّد حمل سلاح و کشتار را نمیگویند، بلکه جهاد شامل تمامی بخشهای زندگی میشود. و تا وقتی که جهاد به این معنای کامل مفقود باشد، هرگز امت اسلامی نمیتواند در زمینه طاعت و بندگی به آزادی برسد.
جهاد در برابر «فتنه» است، معنای فتنه چیست؟
معنای فتنه: هر نظام، حکومت، حزب، گروه، سازمان، جماعت و فردی که مانع اجرای دستورات شریعت شود، آن را «فتنه» میگویند. هر کسیکه سبب ایجاد فتنه و مانع راه خدا شود و از اجرای دستورات الله تعالی بازدارد، باید در برابر او قیام شود و چنین قیامی «جهاد» است.
جهاد شیوههای مختلفی دارد
باید دقت کرد که شیوههای جهاد، برحسب زمان و مکان مختلف میشود؛ گاهی «فتنه» با استعمال سلاح خاموش میشود، گاهی با دعوت یا با قلم یا نصیحت و مباحثه و غیره.
نکتهی مهم
مهم این است که رهبر جامعه اسلامی کیفیت علاج و تعامل را بداند تا بهترین شیوه را در برخورد با مشکلات و موانع، اختیار کند.
شناخت دقیق «اسلام» و «جاهلیت» از مقتضیات جهاد است
مقتضای جهادی که ما از آن بحث میکنیم این است که «مجاهد» باید ابتدا اسلامی را که بهخاطر آن جهاد میکند خوب بشناسد. همچنین در رابطه با کفر و جاهلیتی که علیه آن قیام کرده اطلاعات دقیق داشته باشد، آنگاه زرق و برق دنیا سبب فریفتگی او نمیشود.
حضرت عمر فرمود: «إنما تنقض عُری الإسلام عروة عروة إذا نشأ في الإسلام ولم يعرف الجاهلية»؛ کسی که در جامعه اسلامی رشد کند و اسلام را نشناسد، حلقههای زنجیرۀ اسلام را از هم میگسلد.
بنابراین، باید هر رهبری «جاهلیت» را خوب بشناسد. مشخص است که جاهلیت جدید، ریشه در جاهلیت قدیم دارد و اگر فرقی در آن احساس شود، فقط در شکل ظاهری آن هست، اما غایت هر دو یکی است.
جای افسوس است که طلاب و علما جاهلیت را خوب نمیشناسند، به همین خاطر کار اصلاح برایشان سخت میشود، یا خود در فتنه میافتند.
جاهلیت، خود را به شکلهای مختلف درمیآورد
جاهلیت دارای شکلها و صورتهای مختلفی است، گاهی شکلهای جاهلیت مخفی میماند، بنابراین هر رهبری نیازمند تحقیقات عمیق، فراگیر و تخصصی است. تحقیقات سطحی راه بهجایی نمیبرند. متاسفانه ما در مدارس خود در این مورد، افراد متخصص و خِبره نداریم؛ کسی که طلاب و ملت ما را بر خطرات جاهلیت آگاه کند.
«جاهلیت» خیلی توانا و نیرومند است. خودش را به اشکال مختلف درمیآورد. جاهلیت خودش را به اسمهای مختلف «اشتراکیت»، «سکولاریسم» و «سرمایهداری» به نمایش میگذارد.
جاهلیت با اسمهای فریبنده دیگر و با شکل و صورتهای تازه و جدید به میدان میآید، اما رهبران ما غافل هستند. همانطور که علامه اقبال رحمهالله میگوید: «پیر هے مومن، جوان هے لات و منات» مومن، پیر شده، اما لات و منات همچنان جوان و شاداب هستند.
رهبری که جاهلیت را خوب نشناسد، جهاد و کارزارش بیفایده است. بههمین خاطر میبینیم گاهی از میان انسانهای فرهیخته، بهزعم خود کار نیکی انجام میدهند و به اسلام خدمت میکنند، اما در واقع پرچم جاهلیت را بلند کردهاند.
بنابراین لازم است که مطالعاتمان را در زمینه شناخت عمیق اسلام و جاهلیت گسترده کنیم و برای آن در دانشگاهها و مدارسمان شعبه و انجمن تشکیل دهیم.
بر هر مسلمانی شناخت کفر و جاهلیت بهطور گسترده لازم نیست، اما کسی که میخواهد رهبری جهان اسلام و لشکر اسلام را بر عهده بگیرد باید بیشتر از عموم مسلمانان آگاهی داشته باشد.
«جاهلیت» را نمیتوان تنها با اطلاعات عمومی و روزنامهای شناخت. زیرا جاهلیت دارای ریشههای عمیقی است، بلکه رهبر و پیشوای اسلامی باید دارای درک عمیقی باشد تا مقدار نفوذ جاهلیت را بشناسد و برای مبارزه با آن قیام نماید.
به همین خاطر علامه ندوی میگوید: «يجب أن يكون استعدادهم كاملاً وقوتهم تامة، يقارعون الحديد بالحديد بل بأقوى من الحديد، ويقابلون الريح بالإعصار، ويواجهون الكفر وأهله بكل ما يقدرون عليه، وبكل ما امتدت إليه يدهم، وبكل ما اكتشفه الإنسان ووصل إليه العلم في ذلك العصر، من سلاح وجهاز واستعداد حربي، لا يقصرون في ذلك ولا يعجزون»؛ باید رهبران اسلامی آمادگی و توانایی کامل داشته باشند، پاسخ آهن را با آهن و باد را با تندباد بدهند. با کافران و همکیشانشان با تمام توان و با استفاده از جدیدترین اکتشافات عصر حاضر در زمینه اسلحه، جنگنده و آمادگی نظامی مقابله کنند و در این راه نباید هیچ کوتاهی و ناتوانی از خود نشان دهند.
معنای «اجتهاد» از نگاه علامه ندوی
برخی «اجتهاد» را مختص مسایل جزئی مانند «رفع یدین» در نماز و غیره میدانند. از نگاه علامه ندوی «اجتهاد» معنای بسیار وسیعی دارد.
علامه ندوی رحمهالله، میگوید: منظور ما از «اجتهاد» این است؛ کسیکه رهبری مسلمانان را برعهده میگیرد باید توانایی حل صحیح و درست مشکلات و اتفاقاتی که در زندگی مسلمانان و ملتهای تحت سیطرهی او رخ میدهد را داشته باشد. باید قادر باشد اتفاقات و مسایل مستحدثهای (جدید) را که در کتب فقهی و اقوال اصحاب مذاهب موجود نیست، حل کند. پیشوای اسلامی باید کاملا با روح اسلام و اسرار شریعت و اصول تشریع اسلامی آشنا باشد، او باید دارای قوهی استنباط باشد تا بتواند مشکلات را حل کند و امت را در وقت مصایب و مشکلات راهنمایی کند. رهبر باید دارای چنان ذکاوت، نشاط، جدیّت و علمی باشد که بتواند از منابع طبیعیای که خداوند در جهان هستی قرار داده، استفاده کند و بهجای اینکه اهل باطل و شیطانصفتان از این منابع طبیعی در راستای اهداف و اغراض خویش، برای اشاعهی فساد در زمین استفاده کنند، رهبر اسلامی آنها را برای مصالح اسلامی بهکار گیرد.
رهبری که متصف به صفت «اجتهاد» است، باید تحولات جدید زمان و نحوه تعامل با آنها را بداند و از مطالبی که در کتابها مذکور نیست، آگاه باشد.
رهبر باید شیوه تعامل، افاده و استفاده از احزاب و حرکتها را بهخوبی بداند.
پیشوا و رهبر باید در تصمیمات خود قاطع باشد و بداند که در هر موقعیتی چه موضعی اختیار کند. بداند که بهترین شیوهی تعامل در این مورد چیست و در چنین موقعیتی به چه شیوهای مبارزه کند. بداند که از استعدادهای بشری چگونه استفاده کند، منابع طبیعی را بشناسد و روش استخراج آنها را فراگیرد و بداند که چگونه آنها را برای استفاده جهان اسلام مسخر گرداند.
پیشوا باید در راستای پیشرفت و اقتصاد از تجربیات شرق و غرب استفاده کند. باید با روانشناسی و جامعهشناسی آشنایی دقیقی داشته باشد تا بتواند از تواناییهای بشری بهخوبی استفاده کند.
مسلّم است که جهان سوم دارای نیروهای زیادی است، اما غرب از آن به نفع خود بهرهبردای میکند. چنانکه دکتر محمد احمد غازی میگوید 8درصد تجارت زمینی به دست مسلمانان و 92درصد آن به دست کفار است.
یهودیان امروز توانستهاند با دردستگرفتن تجارت، رهبری ملتها را نیز برعهده گیرند.
یک رهبر باید بداند چگونه تجارت کند و چگونه سود بگیرد و از چه وسائلی برای پیشرفت شهرها و رشد اقتصادی استفاده کند، حتی اگر لازم شود باید در این بخشها از شیوههای دشمنان هم استفاده کند.
* برگرفته از سلسلهدرسهای اصلاحی- تربیتی استاد مفتی محمدقاسم قاسمی حفظهالله، در پرتو کتاب «ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین؟»
دیدگاههای کاربران