خیلی اتفاقی جوانی را ملاقات کردم که بهشدت غمدیده ولی قوی، با اراده و مصمم بود. او همسرش را بهعلت «ناشیگری» پرسنل یک بیمارستان دولتی در زاهدان از دست داده است؛ آنهم درست سه روز پس از زایمان در 26 بهمن 1393. از طریق نامهاش به استاندار و حضرت شیخالاسلام که در واتساپ میچرخید، مطلع شدم چه بر سرش آمده است.*«نعیم شهبخش» صفات حسنه و بارز همسر مرحومهاش را برشمرد، از آخرین کتابی [غافلان را آگاه سازید] که با هم مطالعه کرده بودند و یادداشتهایی از خلاصهی آنرا به آشنایان داده بودند گفت، از پیشبینی همسرش از این واقعه دردآور سخن راند و سرانجام از نامهنگاریها، دیدارها و پیگیریهایش برایم گفت. «نعیم شهبخش» جوانی بلوچ و اهل مطالعه و فرهنگ از زاهدان است. بزرگترهای ما، که خویشاوند هم هستند، از چندین پشت در زاهدان همسایه بودهاند؛ آنها یکدیگر را خوب میشناسند و ما…!
میگوید چندین نوزاد و مادر بلوچ در بیمارستانهای زاهدان جان خود را از دست دادهاند. اگر اتفاقی مشابه برای شهروندی همسایه پیش بیاید نمایندگانشان تهران را به تکان در میآورند، اما برای ما کسی اشک نمیریزد. «نعیم» میگفت درست در شبی که همسرش جان به جانآفرین تسلیم کرده، یک مادر و نوزادش از اهالی روستای «شورو»ی زاهدان در همان بیمارستان در حادثهای مشابه جان سپردهاند. اما بازماندگان آن بیچارگان گفتهاند قضیه را پیگیری نخواهند کرد و همه چیز را به خدا واگذار میکنند. او از این رویه نالان بود و میگفت در اکثر موارد چنین میشود؛ در حالیکه افرادی را که با زندگی مردم بازی میکنند باید شناسایی و محاکمه کرد.
عزم «نعیم» برای به نتیجه رساندن قضیه درگذشت همسر جوانش قابل رشک است. یکی از فرهنگهای غلط و جاافتاده در منطقهی ما عدم پیگیری این قبیل اتفاقات است. برخی برای این کار اعتماد بهنفس لازم را در خود نمیبینند و هستند کسانی که پیگیری را دوندگی بیفایده میدانند و به روشهای غیرقانونی روی میآورند؛ البته این طیف دلایلی هم برای بیاعتمادی خود دارد و آن عدم همکاری مسئولین مربوطه و یا اهمال آنان در این زمینه است.
این فرهنگ اشتباه باید اصلاح شود و نهادهای مختلف دولتی و مردمی وظیفه دارند در این زمینه سطح آگاهی مردم را بالا ببرند تا حق کسی ضایع نشود. نتایج پیگیریهای چنین پروندههایی نیز باید در اختیار عموم قرار گیرد تا افراد مغرض و سهلانگاران در ادارات دولتی و بالاخص مراکز درمانی احساس مصونیت کاذب نکنند. این امر اعتماد تودهها به مسئولین را بالا خواهد برد و جلوی هرجومرجهای احتمالی، شایعات و تنشها نیز گرفته خواهد شد.
امید که این جوان متفاوتِ دیار ما و سایر شهروندانی که با چنین مشکلی مواجه شدهاند، به حق خود برسند و دیگر کسی عزیزش را بهخاطر سهلانگاری و غفلت چند پزشک از دست ندهد.
*در بخشی از نامهی ارسالی «نعیم شهبخش» به مسئولین که رونوشتی از آن به امامجمعه اهلسنت زاهدان، مولانا عبدالحمید، فرستاده شده آمده است: «همسر بنده بنام ساره خاتون شهبخش فرزند فیض محمد متولد 1369 در مورخ 93/11/22 جهت زایمان به بیمارستان نبی اکرم (ص) منتقل و پس از عمل زایمان دچار تنگی نفس و مشکل قلبی میشود و به پرستار و یا همان پزشک حاضر مشکلش را میگه ولی متاسفانه آن پرستار به همسر بنده میگه به درک! میخواستی پیش دکتر میرفتی و با لحن تحقیرآمیزی صحبت میکند و هیچ توجهی نمیشه به همسرم و در مورخ 93/11/23 همسر خود را ترخیص کرده و به منزل برده و بعد سه روز مجددا حال همسرم خراب میشود و در ساعت سه شب به اورژانس زنگ زدم و بیمار را با هماهنگیهای صورت گرفته مجددا به بیمارستان نبی اکرم منتقل کردیم که جز یک پرستار زن در قسمت اورژانس کسی دیگری نبود و رسیدگی نکردند. بنده این وضعیت را که دیدم با ماشین شخصی بیمار [را] به بیمارستان امام علی زاهدان منتقل کرده و بعد یک ساعت که حال همسرم شدیدا خراب بود یکی از پزشکان حاضر آمد [و]گفت باید رضایت بدهی که مریض را بیهوش کنیم و از راه دهان و بینیاش لوله وصل کنیم. بنده گفتم باید از پدر خانم خودم اجازه بگیرم. آن پزشک به من گفت تو که شوهرش هستی باید اجازه بدی و با دستپاچگی و بدون فرصت دادن از من رضایت گرفتند و من نه علم پزشکی داشتم و چیزی میدونستم ولی حالا تحقیق شده بیماری که مشکل قلبی داشته باشد نباید بیهوشش کرد. نزدیک یک ساعت همسر عزیزم [را] در قسمت سی تی اسکن اذیت کردند برای عمل عکسبرداری و حتی نتوانستند رگهای دستش را پیدا کنند. همسرم [را] بعد این مراحل به قسمت ICUمنتقل کردند که بعد چند ساعت گفتند مریض فوت (شهید)شده.»