یکی از اهداف ایمان به عالم معنوی این است که اطمینان و آرامش را بر نفس انسان تثبیت و تحکیم مینماید و اندوه و اضطراب را که از بدترین دشمنان نفس اند از آن دور میسازد، ذکر و یاد خدا بهترین وسیله برای رسیدن به آرامش درونی و از بین بردن اضطراب است، انسان مؤمن با ذکر الله تعالی از افق ماده اوج گرفته و به عالم معنویت قدم میگذارد. ذکر الهی، غذای دلهای عارفان و مایه حیات آنهاست، هر گاه این غذای مقوی به آنان نرسد، جسمشان برای دلهای آنان تبدیل به قبر تاریک و وحشتناکی میشود. ذکر آن سلاحی است که ذاکران به وسیله آن با رهزنان روحانیت و معنویت به نبرد و پیکار میپردازند و آن آب خنکی است که با آن آتش درونشان را خاموش میکنند و دوای درد آنهاست که اگر به آنها نرسد، از پا درآمده و نابود میشوند. ذکر ذات کبریایی بهشت روی زمین است و کسی که به این بهشت وارد نشود به بهشت آخرت راه نمییابد. با ذکر و یاد خدا سایه ترس، وحشت، غم و اندوه متلاشی میشود و کوههای مصیبت کنار میرود. به اندازه افزایش ذکر الله ذهن باز میشود، قلب آرامش مییابد و وجدان و ضمیر راحت میگردد.
إذا مرضنا تداوینا بذکرکم / فنترک الذکر أحیاناً فننتکس
(چو بیمار میشویم با یاد شما خود را درمان میکنیم / و هر گاه از یاد تو غافل میشویم، متلاشی خواهیم شد.)
ذکر، قلب آدمی را صفا و صیقل میدهد و آن را برای پذیرفتن مفاهیم الهی و دریافت انوار ربانی آمادگی میبخشد. ذکر الله راهگشای انسان در نیل به استقامت، راستی و اعتدال بوده و آدمی را از انحراف و ارتکاب معاصی صیانت میکند و از رهگذر آن انسان شیرینی و گوارایی اتصال و پیوند خود را با خدا حس مینماید.
علامه ابن قیم رحمهالله در «مدارج السالکین: 2/ 441» میگوید: همانگونه که خداوند متعال چشمهای بینا را با روشنی و بینایی منور ساخته، زبان ذکرکنندگان را با ذکر و یاد خود مزین و آراسته کرده است، بنابراین زبانی که از ذکر و یاد الله غافل باشد بسان چشمی است که از نور و بینایی محروم است و به گوشی میماند که صلاحیت شنوایی را از دست داده و مانند دستی است که فلج و بیکار گشته است.
سرایندهای چه زیبا سروده است:
فنسیان ذکر الله موت قلوبهم و أجسامهم قبل القبور قبور
و أرواحهم فی وحشة من جسومهم و لیس لهم حتی النشور نشور
(فراموش شدن و غفلت از یاد الهی باعث مرگ دلهایشان است و بدنهای آنان قبل از مرگ برای دلهایشان به گور تبدیل میگردد.
روحهای آنان در وحشت شدیدی از بدنهایشان به سر میبرد و تا پیش از قیامت برای آنان زندگی و حیاتی وجود ندارد.)
تعریف ذکر
ابن قیم رحمهالله در تعریف ذکر مینویسد: ذکر گاهی در برابر رهایی از غفلت و گاهی در برابر نسیان به کار میرود؛ غفلت به معنای توجه نداشتن با علم و اختیار، و نسیان به معنای زایل شدن از ذهن بدون اختیار است. [مدارجالسالکین: 2/ 451]
از اینرو خداوند خطاب به پیامبرش میفرماید: «وَلاَ تَكُن مِّنَ الْغَافِلِينَ» [اعراف:205](از زمره غافلان مباش.) اما نفرمود: «وَ لَا تَکُن مِّنَ النَّاسِیینَ» زیرا نسیان و فراموشی تحت اختیار نیست، لذا از آن نهی نشده است.
ذکر الله دایره وسیعی دارد که شامل نماز، تلاوت قرآن، دعا، استغفار، اسما و صفات الهی، یادآوری نعمتها و احسانهای الهی، درود بر پیامبر و غیره میشود و هر یک از این موارد شکل و صورت خاصی از آن است، ولی در اصطلاح و عرف خاص به بیان تسبیح و تقدیس، توحید و تمجید و صفات کمال خداوند، ذکرالله میگویند.
فضیلت ذکر الله در مقایسه با سایر اعمال
توجه انسان به خدا، در واقع اتصال قلبی انسان به بارگاه الهی است و در این ارتباط و اتصال باطنی، مواهب فراوانی نصیب انسان میشود و ذکر الهی به معنای وسیع آن راه دستیابی به اینگونه مواهب است. بنابراین ذکر، توبه و تطهیر درون و عبادت خداست و حتی میتوان گفت که یکی از برترین عبادات به شمار میرود.
«وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ» (و قطعاً ذکر خدا و یاد الله [از هر چیز دیگری] والاتر و بزرگتر است.)
جز یاد دوست هر چه کنی عمر ضایع است / جز سر عشق هر چه بخوانی بطالت است [سعدی]
حضرت ابودرداء رضی الله عنه از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم چنین روایت میکند: «ألا أنبئکم بخیر أعمالکم و أزکاها عند ملکیکم و أرفعها فی درجاتکم و خیر لکم من إنفاق الذهب والورق و خیر لکم من أن تلقوا عدوکم فتضربوا أعناقهم و یضربوا أعناقکم؟ قالوا: بلی. قال: ذکر الله». [مسند احمد، باب «حدیث ابی الدرداء» 6/ 447 (27565)] (آیا به شما آن عملی را نگویم که از همه اعمالتان برتر و نزد پروردگارتان پاکیزهتر است و مقام و منزلت شما را بیش از هر عمل دیگری ارتقا میبخشد و از صرف کردن طلا و نقره در راه خدا بیشتر ثواب دارد و از رویارویی با دشمن که آنان را از دم تیغ بگذرانید و آنها شما را به قتل برسانند برای شما در آن اجر و پاداش بیشتری وجود دارد؟ صحابه اظهار داشتند: آری، ای رسول خدا! فرمود: ذکر و یاد خدا.)
فضيلت ذكر زبانی
بدون ترديد هنگامی كه ذكر زبانی، با استحضار قلبی توأم گردد تأثير شگرف و فراوانی دارد، ولی ذكر و ياد الله با زبان نيز خالی از فايده و تأثير نيست، زيرا ذكر با زبان نخستين قدم برای بيداری قلب محسوب میشود. حضرت عبدالله بن بسر رضی الله عنه روايت میکند: «جاء أعرابي إلي النبي صلي الله عليه و سلم قال: اُي الناس خير؟ فقال: طوبي لمن طال عمره و حسن عمله. قال: يا رسول الله! أي الاعمال أفضل؟ قال: أن تفارق الدنيا و لسانك رطب من ذكر الله» [مسند احمد، باب «الجزء الثامن عشر»18/ 195 (11653)] (مردی بادیهنشین به محضر رسول اكرم صلی الله علیه وسلم آمد و پرسيد: كدام مردم بهتر است؟ فرمود: كسب كه عمرش بيشتر و عملش بهتر باشد. سپس وی پرسيد: ای رسول خدا! كدام عمل برتر است؟ ايشان فرمودند: از دنيا در حالی رخت بربندی كه زبانت با ذكر و ياد الله مشغول باشد.)
آن¬حضرت صلی الله علیه وسلم در جایی دیگر فرمودند: «أكثروا ذكر الله حتی يقولوا مجنون.». [شرح السنة، باب «فضل تلاوة القرآن» 2/ 379] (خداوند را چنان ياد كنيد كه مردم شما را ديوانه بگويند!)
كلمات ذكر و فضايل آن
در احاديث نبوی پيرامون كلمات ذكر و فضايل آن روايات فراوانی وجود دارد كه در اينجا فقط به دو نمونه آن اكتفا میشود.
از سمرة بن جندب رضی الله عنه روايت شده است كه رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: «أحب الکلام إلی الله أربع: سبحان الله و الحمدلله و لا إله الا الله و الله اكبر». [صحیح مسلم، باب «کراهیة التسمیة بالاسماء القبیحة» 1685 (2137] (محبوبترین کلمات نزد خداوند چهار كلمهاند: سبحانالله و الحمدالله و لا إله إلا الله و الله اكبر.)
در روايت ديگری ابوهريره رضی الله عنه از پيامبر خدا صلی الله علیه وسلم چنين روايت میکند: «كلمتان خفيفتان علي اللسان ثقيلتان في الميزان، حبيبتان الي الرحمن، سبحان الله و بحمده، سبحان الله العظيم». [صحیح البخاری، باب «فضل التسبیح»5/ 2352 (6043)] (دو كلمه بر زبان بسيار سهل و آسان و در ترازوی اعمال بسيار سنگين و نزد خداوند متعال بسيار محبوبند: سبحان الله و بحمده، سبحان الله العظيم.)
آثار ذكر الله
الف: آرامش قلبی و قدرت روحی؛
قرآن كريم ذكر و ياد خدا را تنها عامل آرامبخش دلها معرفی كرده، اطمينان و طمأنينه نفس را در گرو توجه به خدا میداند.
«أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» [رعد:28] (هان! دلها با ياد خدا آرام میگیرند.)
آری! از طريق ذكر است كه بُعد روحانيت و معنوی فرد بر بُعد خاكی و زمينی و مادی او غلبه میکند و درمییابد كه اضطراب و پريشانی درون از وسوسههای شيطان ريشه میگیرد و همه حالات نابسامان روحی او از تهديد و تخريب شيطان مايه میگیرد. آنگاه كه امواج گرفتاریها و مشكلات بر يك انسان ذاكر يورش میآورد و زندگانی با رنجها و آلامش بر او سنگينی میکند، از رهگذر ذكر به رفاه و اطمينان دست مییابد و از قناعت و رضايت خاطر برخوردار میشود و به خوبی درك میکند كه گله و شكوه به غير خدا بردن، خواری و فرومايگی است، از اینرو خويشتن را به او واگذارده و مهمان او تلقی میکند و با احساس حضور در پيشگاه خدا دیگر شكوه، ناراحتی، اضطراب، ترس و بيم، جايی در وجود او برای خود نمییابد و چنانچه روزي خود را در نعمتهای الهي ببيند باز هم فريب لذتهای زودگذر دنيا را نخورده، آنها را جز متاعی كه در مقابل آخرت پشيزی ارزش ندارند، به حساب نمیآورد، بنابراین هدف خود را در دنيا، رسيدن به نعمتهای آن قرار نمیدهد تا با زوال آن دچار غم و اندوه شود و يا از احتمال زوال آن نگران گردد.
«هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ» [فتح:4] (خداست كه به دلهای مؤمنان آرامش و اطمينان خاطر داده است.)
ميزان آرامش قلبی هر كس متناسب با ميزان توجه او به خداست. دلهایی كه از ياد خدا غافلند، بهسان زورقی هستند بر سطح دريا، كه با کوچکترین نسيم به حركت درمیآیند، و با اولين موجی كه برمیخیزد واژگون و غرق میگردند، اما دلهایی كه به ياد خدا توجه دارند به کشتی های عظيمی میمانند كه خود را به پايگاه محكمی بستهاند و با شديدترين طوفان ها به تلاطم نمیافتند. به راستی كسی كه به خدا توجه ندارد و دنيا و برخورداریهای مادی و ظاهری آن، فضای قلب او را اشغال كرده باشد، هر قدر در جهت كسب نعمتهای دنيوی تلاش كند و به بهره فراوانی نيز دست يابد، هرگز راضی نشده و در حسرت چيزهايی بهسر میبرد كه در اختيار ندارد و از سوی ديگر، از اينكه مبادا روزی نعمت های موجودش دچار آفت گشته و از بین بروند، همواره در بيم و اميد بهسر میبرد. بنابراين كسی كه خدا را فراموش كرده و دنيا را بهجای آن برگزيده است پيوسته از بابت آنچه دارد در بيم و نگرانی و از بابت آنچه ندارد در حسرت و اندوه است و هرگز روی آرامش و اطمينان را نمییابد و دلش آرام و قرار نمیگیرد.
«وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى» [طه:124] (و هر كه از ياد خدا روی بگرداند، زندگی تنگ و سختی خواهد داشت و در روز رستاخيز او را نابينا گرد میآوریم.)
ب: نورانيت و بصيرت دل؛
چون انسان رو به خدا كند، نوری از باطن بر نفس او میتابد و سرای دل او را تابناك میسازد،. از اينرو در تعاليم اسلامی از ياد خدا به عنوان «نور دلها» و «جلای قلوب» تعبير شده است. اين نور معنوی دل را از انواع ظلمتها و کدورتهای حاصل از توجه به غير حق میرهاند، و آثار معنوی عظيمی برجای میگذارد.
وقتی دل از ياد خدا غفلت میورزد، رنجور شده و آدمی به بيماری روحی و معنوی گرفتار میشود اما ذكر الهی قلب و فكر را نور بصيرت میبخشد و در سايه اين بصيرت، پرهيزكاران از گزند وساوس شيطانی نجات مییابند.
در «الوابل الصيب» آمده است: مردی به حسن بصری گفت: درمان سنگدلی من چيست؟ گفت: آن را با ذكر خدا نرم كن. [الوابل الصیب، ص 69]
آیینهات دانی چرا غماز نيست / زانكه زنگار از رخش ممتاز نيست
رو تو زنگار از رخ او پاك كن / بعد از اين، اين نور را ادراك كن [مولوی]
در قرآن كريم میخوانیم:
«إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ» [اعراف: 201]
(پرهيزكاران هنگامیكه گرفتار وسوسهای از شيطان میشوند به ياد خدا میافتند و در پرتو ياد خدا بينا میگردند.)
امام غزالی رحمهالله مینویسد: از طريق ذكر همه مخاوف و ترسها و بیمها از ميان برمیخیزد و همه ناراحتیها از آدمی سترده میشود. آنگاه كه فرد به ياد خدا میافتد، قلبش با طمأنينه، معمور و آباد گشته و مالامال از رضا میشود؛ قلبی كه قبلاً آكنده از ترس و يأس بوده است، لطف و توجه پروردگار قلب ذاكر را زير سايه خود قرار میدهد، و انسان به اين يقين و قاطعيت میرسد كه رهيدن از ناراحتیهای درونی، سهل و هموار است، و میتوان وسوسهها را در هم كوبيد و تخيلات باطل را از خود بهدور ساخت.
چنين فرد ذاكری با خداست و از هيچ امری بیم و هراسی ندارد و از هيچ چيزی نمیترسد و به هيچ عارضهی روانی دچار نمیگردد. اين حالت به خاطر ثباتی كه خداوند در دل او ايجاد میکند، تحقق مییابد. [مکاشفةالقلوب، ص 145]
جـ: جلب نظر پروردگار؛
ياد و ذكر خدا نشانه خداشناسي است و كساني كه ياد خدا میکنند مشمول محبت و رحمت او قرار میگیرند.
«فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُواْ لِي وَلاَ تَكْفُرُونِ»
(پس مرا ياد كنيد تا من نيز شما را ياد كنم.)
در حديث آمده است كه خدای بزرگوار میفرماید: «من ذكرني فینفسه، ذكرته فی نفسه و من ذكرني في ملأٍ، ذكرته في ملأٍ خيرٍ منه» (هر كه مرا در پيش خود ياد كند، او را در پيش خود ياد میکنم، و هر كه مرا در ميان گروهی ياد كند، او را در ميان گروهی بهتر از آن ياد میکنم.)
اين همان فضل و كرمی است كه هيچ سخنی نمیتواند بيانگر چگونگی آن باشد و هيچ سپاسی نمیتواند تعبيركننده راستين آن باشد، جز اينكه دل در پيشگاه او به سجده درآيد و به آستانش كرنش برد. اين بزرگترین نويد است برای كسانی كه به مقام پروردگار خود معرفت يافته و به ارزش توجه خدا نسبت به خود تا حدی واقفند. آری! كسی كه حلاوت محبت را چشيده و جرعهای از آن آب حيات نوشيده است، برای او جز توجه محبوب، چيزی ارزش ندارد؛ حتی در عشقهای مجازی نيز برای عاشق چيزی با ارزشتر از نظر و توجه معشوق نيست، ارزش اشيا برای عاشق به تناسب ارتباطی است كه با معشوق او دارند. حال وقتی كليد دستیابی به محبت الهی، ياد خدا معرفی شده است پس محب واقعی نبايد حتی کوچکترین فرصت را از دست بدهد، بلکه در تمامی احوال خود را مشغول به ياد خدا گرداند.
د: دوری از گناه؛
يكی دیگر از آثار مهم ياد خدا در دل مؤمنين پرهيز از گناه و معاصی است، زيرا زمانیكه انسان تن به معصيت میدهد در واقع خدا را فراموش كرده و از توجه به ساحت عظمت و قدرت او بازمانده است، چرا كه اگر انسان به خدا توجه نماید، از مقام او و نزديكی و احاطهاش بر بندگان ياد كند، چگونه میتواند تن به نافرمانی او دهد و از اطاعتش سر باز زند.
در حديث نبوی آمده است:
«لا يزني الزاني حين يزني و هو مؤمن، لا يسرق السارق حين يسرق و هو مؤمن، لا يشرب الشارب حين يشرب و هو مؤمن» [صحیح مسلم، باب «بیان نقصان الایمان بالمعاصی» 1/ 54(211)] (شخص مؤمن هنگامي كه مرتكب عمل زنا میشود و دزدي میکند و شراب مینوشد، ايمان كاملی ندارد.)
اینگونه افراد بر اثر غفلت از ياد خدا ایمانشان را به فراموشي سپردهاند و گرنه در صورتيكه ياد خدا را مستحضر میکردند، هیچگاه مرتكب چنین گناهان بزرگی نمیشدند.
خداوند متعال كساني را كه از ياد او غافلند مورد انتقاد قرار میدهد و اين امر را عامل بدبختي آنان بر میشمارد.
« وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ» [زخرف:36] (هر كسی از ياد خدا غافل و روگردان شود، اهريمنی را مأمور او میسازیم و چنين اهريمنی همواره همدم وی میگردد.)
هـ: خودیابی؛
انسان وقتی روی به درگاه الهی میکند خودِ واقعی خويش را نيز كه پرتوی از عالم ربوبی است، باز مییابد و هر چه بيشتر اشتغال به ياد خدا پيدا میکند به همان اندازه بيشتر با خود آشنا میشود.
گر نخواهی خود فراموشت شود ياد او كن، ياد او كن، ياد او
بر همين اساس قرآن كريم «خودفراموشی» را معلول «خدافراموشی» معرفی میکند.
« وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» [حشر:19] (همسان كسانی نباشيد كه خدا را از ياد بردند، و خدا هم خودشان را از ياد خودشان برد. آنان منحرفان و خارج شوندگانند.)
ز: وارستگی از لذت مادی.
انسان تا زمانیكـه به لـذت معنوی نرسيده اسـت تصور میکند لـذتی بالاتر از لذتهای مادی وجود ندارد. بنابراين همه چيز را فدای لذتهای مادی میکند و شايد به كسانیكه نسبت به لذات مادی بیاعتنا هستند به ديده تحقير و تمسخر بنگرد، اما چون حلاوت و شيرينی ياد خدا و مناجات با او به ذائقهاش رسيد، درمییابد كه لذتهای مادی، لذت واقعی نيستند و در نتيجه به سهولت از آنها دل میکَند و همدم بودن با ذكر و ياد خدا را بر همه چيز ترجيح میدهد. در حديث نبوی آمده است:
«لا يقعد قوم يذكرون الله إلا حفتهم الملائكة و غشيتهم الرحمة و نزلت عليهم السكينة و ذكرهم الله فيمن عنده». [صحیح مسلم، باب «فضل الاجتماع علی تلاوة القرآن» 8/ 72 (7030)] (هر گروهي كه گرد هم میآیند و در آن گردهمايي خدا را ياد میکنند، از هر سو فرشتگان گرد آنها جمع شده و آنان را احاطه مینمایند و زير پوشش رحمت الهی قرار میگیرند و آرامش قلبی بر آنها فرود میآید و خداوند آنها را در جمع کسانی که نزد او هستند، ياد میکند.)
در اين روايت برای ذاكران چهار نعمت ويژه بيان شده است:
1 – از هر سو فرشتگان الهی آنان را احاطه میکنند؛
2 – رحمت الهی آنان را در آغوش و سايه خود میگیرد؛
3 – بر قلب آنان سكون و آرامش كه از عظیمترین نعمتهای معنوی است نازل میشود؛
4 – خداوند متعال بندگان ذاكر خود را در جمع فرشتگان مقرب ياد میکند.
در کنار این جایزههای نفیس، پاداش بزرگ دیگری نیز در انتظار ذاکران الهی خواهد بود.
«وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا» [احزاب: 35]
(و مردان و زنانی که بسیار خدا را یاد میکنند، خداوند برای همه آنان آمرزش و پاداش بزرگی را فراهم ساخته است.)
سرانجام غفلت از ذكر الله
دوری از ذكر الهی باعث انحراف از جاده سلامت و سقوط در تمايلات نفسانی و آرزوهای مادی است و باعث سنگدلی و منشأ شر و فساد و حسرت خواهد بود. خداوند در قرآن كريم میفرماید:
« أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ» (آيا برای مؤمنان وقت آن فرا نرسيده است كه دلهایشان به هنگام ياد خدا، و در برابر حق و حقيقتی كه خدا فرو فرستاده است، بلرزد و كرنش برد.)
از ابوهريره رضی الله عنه روایت شده است كه آن¬حضرت صلی الله علیه وسلم فرمودند:
«من قعد مقعداً لم يذكر الله فيه، كانت عليه من الله ترة و من اضطجع مضجعاً لا يذكر الله فيه كانت عليه من الله ترة». [سنن ابی داود، باب «کراهیة أن یقوم الرجا من مجلسه» 4/ 414 (4858)]
(هر كس در جايی بنشیند و خداوند را در آن محل ياد نكند، اين نشست برای او باعث حسرت و زيان است و همچنين كسي كه در جايي دراز بكشد و به استراحت بپردازد اما ياد خدا را در آنجا نكند، اين عمل برای او از جانب خداوند موجب حسرت و زيان خواهد بود.)
اين قدر گفتيم، باقی فكر كن فكر گر جامد بود رو ذكر كن
ذكر آرد فكر را در اهتزاز ذكر را خورشيد اين افسرده ساز [مولوی]
نگارنده: مولوی رضا رخشانی