امروز :سه شنبه, ۲۸ فروردین , ۱۴۰۳

عقیده آخرت*

عقیده آخرت*

دومین مطلبی که ایمان آوردن بر آن لازم است ایمان به آخرت است. در قرآن مجید، در بسیاری از آیه‎ها، همراه با ایمان بالله، ایمان بالیوم الآخر نیز ذکر گردیده است؛ «من آمن بالله و الیوم الآخر»، «یؤمنون بالله و الیوم الآخر»

منظور از ایمان به آخرت چیست؟
منظور از ایمان به آخرت این است که باید این واقعیت را پذیرفت و به آن یقین کرد که بعد از زندگی این دنیا،‌ جهانی دیگر و زندگی دیگر، آمدنی است. در آن روز به حساب انسان‎ها رسیدگی می‎شود. انسان‎ها هر چه در این دنیا انجام داده‎اند در آن روز پاداش کارهای خوب و کیفر کارهای بد را خواهند دید. این است عقیده اجمالی آخرت، اما تفصیل آن در قرآن مجید و احادیث رسول اکرم مشروحا بین شده است.

آخرت از دیدگاه عقل
درباره ضروری بودن آخرت به عنوان روز جزاء هر شخصی این قدر می‎تواند بفهمد که باید روزی بیاید که در آن انسان‎ها به جزا و سزای اعمال خود برسند، زیرا ما در این دنیا زیاد می‎بینیم که بسیاری از مردم مدت‎ها در بدی مشغول می‏شوند؛ دزدی و راه‎زنی می‏کنند، خون فقرا را می‎مکند، رشوه می‏گیرند، بر بیچارگان ستم روا می‎دارند، مردم را استثمار می‎کنند و در عین حال همیشه شاد و خرم زندگی می‏کنند و بالاخره در همین حال می‎میرند. و برعکس عده‎ای [را] چنان می‎بینیم که بسیار نیکوکارند؛ بر کسی ظلم نمی‏کنند، کسی را نمی‏فریبند، حق هیچ کسی را نمی‏خورند، در عبادت و بندگی خداوند و خدمت به مخلوق خدا پیوسته مشغول‏اند، اما با وجود این همه اعمال خوب و شایسته می‏بینیم که در نهایت سختی و تنگی به‏سر می‎برند؛ گاهی مریض و بیمار می‏گردند، گاهی ناراحت و پریشان می‏شوند و بالاخره با همین حال از دنیا رخت سفر می‎بندند و زندگی را بدرود می‎گویند.
وقتی حال دنیا این چنین است و ما معتقدیم که خداوند این دنیا را آفریده است و او اعمال بد و خوب ما را می‎بیند. منتها در این دنیا نه به نیکان پاداشی داده می‎شود و نه به بدکاران و مجرمان مجازات و کیفر می‎رسد. پس باید معتقد باشیم که حتما روز دیگری هست که در آن به نیکو کاران پاداش و به بدکاران کیفر داده شود و گرنه لازم می‎آید که در بارگاه خداوند عدالت اجرا نشود و پیش او نیکوکار و بدکار مساوی و برابر باشند. [اگر] کمی فکر کنید یک انسان عادی نمی‎تواند این‎چنین طرز عملی را اتخاذ کند، پس چگونه خداوند بزرگ و برتر، عادل و مهربان با نیکان و بدان به‎طور یکسان رفتار می‎‏نماید.
قرآن مجید همین حقیقت را چنین آشکار می‏فرماید: «أفنجعل المسلمین کالمجرمین» [القلم: 35] (آیا می‎شود که ما فرمان‎برداران را با نافرمانان برابر قرار بدهیم.)
به هر حال از اینکه در این دنیا پاداش و سزا متحقق نمی‏شود خودبه‏خود انسان پی می‎برد که باید بعد از این زندگی، زندگی دیگری باشد که در آن پاداش و کیفر صورت بگیرد.

یک مثال جالب دیگر
سخن بالا را می‎توان با مثال دیگری توضیح داد؛ ما در این دنیا می‎بینیم که هر چیز خاصیت و تأثیری دارد. مثلا آتش می‏‎سوزاند. آب تشنگی را برطرف می‎کند و موجب پاکیزگی و نظافت است. همین‎طور هر گیاه و درختی خاصیت مخصوصی دارد. به همین ترتیب می‎بینیم که کارهای مادی انسان دارای خواص و تأثیرهائی می‎باشند. مثلا انسان غذا می‏خورد و گرسنگی‎اش رفع می‎شود، در نتیجه احساس آرامش می‎کند. آب می‎نوشد و تشنگی‏اش دور می‎شود. اگر چیز مضری بخورد شکمش درد می‎گیرد. چنانچه زیاد بخورد مبتلا به سوءهاضمه می‏گردد. زهر بنوشد می‎میرد. دارو مصرف کند شفا و بهبود می‏یابد. اگر غذا یا داروی مقوی و ویتامین‎دار بخورد قوی و نیرومند می‏شود. وقتی اعمال مادی انسان دارای خاصیت و بازتاب هستند چگونه اعمال اخلاقی وی که به مراتب مهمتر و برتراند بدون خاصیت و تأثیر می‏باشند؟ یک شخص غذای خود را به جای اینکه خودش بخورد به گرسنه‏ای دیگر می‏دهد و آبی را که بدان نیاز دارد به تشنه‏ای دیگر می‏دهد، یا یک بیمار بی‎سرپرست را کمک می‏کند، به فقرا و مستمندان و یتیمان و بیوه‏زنان رسیدگی می‏کند و از دسترنج خود بر آنان خرج می‏نماید. در عین حال بندگی خداوند متعال را انجام می‏‎دهد. آیا بر مبنای عقل و فطرت نباید چنین فردی خاصیت و تأثیر اعمال مهم خود را مشاهده نماید؟ در صورتی که خاصیت اعمال مادی و نتائج آن ظاهر می‏گردد.
یک فرد ظلم می‎کند.، زیردستان را می‏آزارد. مرتکب خیانت و حقه بازی می‎شود. رشوه می‏گیرد. دزدی و راهزنی را پیشه می‏گیرد. قاتل بی‎رحم است و خون مردم بی‎گناه را می‎ریزد. اصلا به یاد خدا نمی‎افتد. همچون فرعون و نمرود زندگی می‏کند. قضاوت عقل ما درباره چنین فردی این است که باید او نتائج و کیفر سنگین تبهکاری‎های خود را ببیند. وقتی در این دنیا انسان نتائج پاره‎ای از اعمال خود را می‎بیند چرا نتائج و کیفر جنایت‎های بزرگ اخلاقی را نباید ببیند؟
گندم از گندم بروید جو ز جو       از مکافات عمل غافل مشو
قرآن مجید همین واقعیت را چنین اظهار می‎فرماید:‌ «أم حسب الذین اجترحوا السیئات أن نجعلهم کالذین آمنوا و عملوا الصالحات سواء محیاهم و مماتهم سآء ما یحکمون» [جاثیه: 21]
ترجمه: آیا پنداشتند آنان‎که کردند جرم‎ها که بکنیم ایشان را مانند آنان‎که ایمان آوردند و کارهای شائسته کردند یکسان. باشد زندگانی ایشان و مردن ایشان بد. حکم ایشان است این حکم.) (ترجمه از شاه ولی‎الله دهلوی)
به هر حال وقتی با چشم سر می‎بینیم که انسان در این دنیا اغلب نتائج اعمال مادی خود را می‎بیند اما نتیجه اعمال اخلاقی و معنوی او ظاهر نمی‏شود، اینجاست که عقل و فطرت چنین حکم می‎کند که زندگی دیگری بعد از این زندگی دنیا باید باشد که انسان خاصیت و نتائج اعمال خود را در آن مشاهده نماید و در آن زندگی به نیکوکاران پاداش و به بدکاران مجازات داده شود.

چرا در این جهان پاداش و کیفر داده نمی شود؟
ممکن است کسی بپرسد چرا در همین جهان پاداش و کیفر تمامی اعمال متحقق نمی‎شود؟ در رابطه با این سؤال باید دانست که زندگی دنیا به‎منزله دار امتحان است. اگر قرار باشد انسان پاداش هر نیکی و کیفر هر بدی را در این جهان ببیند دیگر دنیا جایگاه آزمایش و امتحان نخواهد بود. خداوند متعال عذاب و ثواب پاداش و کیفر را بدان خاطر در پرده غیب قرار داده است که می‎خواهد ببیند چه کسانی گفته پیامبران را باور نموده و به امید اجر و ثواب فرمان‎برداری می‎کنند و چه کسانی سرکشی و طغیان در پیش گرفته و به گناه و معصیت می‎پردازند؟ مسلما اگر جزا و سزا در این جهان اجرا می‎شد هر کس از نافرمانی خداوند آن‎چنان پرهیز می‎کرد که از آتش دوری می‎جوید و هر شخص به نیکی و اطاعت چنان می‎شتافت که برای خوردن و آشامیدن می‎شتابد. آنگاه عذاب و ثواب و امتحان معنایی نداشت.
علت دیگری که خداوند متعال برای پاداش و کیفر اعمل، جهان دیگری را در نظر گرفته این است که این دنیا ظرفیت و گنجایش کامل پاداش و نعمت‎هایی را که برای فرمان‎برداران در نظر گرفته شده ندارد. همین‎طور مجازات سختی‎ای را که پروردگار متعال برای نافرمانان تعیین نموده، این دنیا گنجایش آن را ندارد. اگر آن مجازات‎ها در این دنیا ظاهر شود راحت و آرام به‎طور کلی در این دنیا از بین می‎رود. زیرا این دنیا بی‎نهایت محدود و کوچک است. خداوند متعال می‎خواهد نیکوکاران را در جهانی پاداش بدهد که آنجا هیچ‎گونه کدورت و رنجی نباشد و این امر در این دنیا امکان‎پذیر نیست؛ اینجا راحت و رنج توأمند. همین‎طور مجازات کامل بدکاران در جهانی ممکن است که در آنجا هیچ‎گونه آرام و راحتی موجود نباشد. لذا این دنیا به هیچ وجه برای مجازات و پاداش‎های واقعی صلاحیت ندارد. اگرچه نوعی پاداش‎ها و مجازات‎های نسبی در این دنیا نیز متحقق می‎گردد.
جهانی را که خداوند متعال برای پاداش و مجازات در نظر گرفته شامل دو بخش است؛ یکی بهشت که محل ظهور فضل و رحمت کامل خداوند است، و دیگری دوزخ که جایگاه قهر و غضب و خشم خداوند متعال است.

آخرت مظهر جلال و جمال خداوند است
گرچه در این دنیا ظهور صفات الهی نسبتا متحقق می‎شود، اما از آنجایی‏که این دنیا محدود است امکان‎پذیر نیست که صفات خداوند متعال به‎طور کامل ظهور نماید. این دنیا هرگز نمی‎تواند ظهور صفات جلال و جمال را متحمل شود. لذا به وجود جهان دیگری نیاز است که به‎طور کامل مظهر صفات جلال و جمال گردد. در واقع هدف از آفرینش جهان این است که صفات الهی به‎طور کامل ظهور نماید. اگر ما آخرت را نپذیریم پس این هدف در کجا متحقق شود؟ لذا ضروری است که بعد از پایان این دنیا، ما وارد جهان دیگری گردیم و به‎طور کامل شاهد ظهور صفات جمال و جلال الهی باشیم.

تأثیر عقیده آخرت بر زندگی انسان‎ها
پس از اینکه دانستید وجود جهانی دیگر به‎نام آخرت و جهان پاداش و کیفر از دیدگاه عقل لازم است، حالا بیندیشید که این عقیده چه تأثیری بر زندگی انسانی دارد. کسانی‎که با تاریخ جهان آشنایی دارند و صاحب فکر و اندیشه هستند این واقعیت را حتما می‎پذیرند که عقیده به آخرت در اصلاح انسان‎ها بسیار موثر بوده و بزرگترین نیروی بازدارنده از بدی‎ها و جنایات می‏باشد. درست است که قانون دولت‎ها و احساس خوبی و بدی، شرافت نفس، پیشرفت تمدن و غیره تا حدی مانع انسان از بدی‏ها و بداخلاقی‏ها هستند، اما مسلم است که هیچ چیزی از اینها به اندازه عقیده آخرت و یقین به پاداش و کیفر موثر نیست. البته شرط این است که یقین و ایمان حقیقی و کامل باشند. بدیهی است که تنها نام ایمان و عقیده بدون محتوا دردی را دوا نمی‏کند. این امر با تجربه و مشاهده ثابت شده است؛ هر اجتماعی که به جهان آخرت و عدم حضور خود در بارگاه الهی ایمان و یقین نداشته باشد بدی و بدکاری در آن پدید می‎آید. اما آنان‎که قلوب‎شان منور به نور ایمان و یقین می‎باشد به‎قدری پرهیزگار می‎شوند که نه تنها از ارتکاب گناه تنفر دارند بلکه از وسوسه و تخیل نسبت به معصیت نیز اجتناب می‎ورزند.
آری، آگاهان به تاریخ جهان به خوبی می‎دانند که همیشه پاکیزه‎ترین و مبارک‎ترین زندگی از آنِ کسانی بوده است که قلب‎شان سرشار از یقین و ایمان به آخرت بوده است. علت این امر آن است که عقیده به خدا و جهان آخرت انسان را در جاهایی از گناه و بدی بازمی‎دارد که نه کسی او را می‎بیند و نه قانون دولت به آنجا دسترسی دارد.
بدین ترتیب ثابت شد که عقیده به آخرت و جهان پس از مرگ علاوه بر آنکه یک واقعیت مسلّم می‎باشد و عقل ما آن را تائید می‏نماید، مصلحت‎های بی‎شماری نیز به آن وابسته است.
آگاهی کامل به جزئیات آخرت فقط از طریق نبوت امکان دارد؛ تمام پیامبران امت‎های خود را از تفصیلات آخرت و بهشت و دوزخ اطلاع داده بودند، اما آن امت‎ها آن مطالب را به‎طور کامل به خاطر نسپردند. لذا فقط از طریق قرآن مجید که به آن‏‎حضرت صلی الله علیه و سلم نازل شده و نیز احادیث رسول اکرم می‎توان به تفصیل و جزئیات آخرت آگاهی پیدا کرد. ناگفته نماند که هیچ مطلبی از قرآن و سنت چنان نیست که از نظر عقل ناممکن و محال باشد.

چرا جزئیات آخرت بالاتر از علم و عقل است؟
در رابطه با این شبهه باید عرض کنیم که چون ما احوال آخرت را هنوز مشاهده نکرده‏ایم بسیاری از امور آن را تعجب‏آور تصور می‏کنیم و به همین دلیل است که بعضی چیزها را مشکل و بعید از عقل می‎پنداریم. بچه‎ای که هنوز در شکم مادر به‏‎سر می‎برد اگر به وسیله‎ای به او گفته شود که تو به زودی وارد جهانی می‎شوی که در آن زمینی پهناوری قرار دارد و دریاهای بزرگی و آسمان بلندی و خورشید و ماه و ستارگان بی‎شماری وجود دارند، هواپیماها پرواز می‏کنند، قطارها حرکت می‎کنند، جنگ‎هایی اتفاق می‎افتد، از توپ و بمب اتم استفاده می‎شود و غیره، مسلّم است که برای یک بچه بسیار مشکل است این چیزها را باور نماید، زیرا جهانی که او فعلا در آن به سر می‎برد بسیار محدود و مساحتش چند وجب هم نیست.
در واقع جهان آخرت در برابر این دنیا بسیار گسترده و نهایتا پیشرفته‎تر خواهد بود، همان‎طور که دنیای ما در مقابل شکم مادر چقدر بزرگ و گسترده است. همان‎طور که بچه پس از تولد تمام چیزهایی را که دور از عقل می‎دانست با چشم سر مشاهده می‎نماید، همان‎طور انسان پس از ورود به جهان آخرت تمام چیزهایی را که پیامبران خبر داده‎اند مشاهده خواهد نمود. به هر حال علت اینکه عده‎ای از مردم گاهی درباره پاره‎ای از امور اخروی مبتلای شک و تردید شده و آن را شگفت‎انگیز می‎دانند این است که علم و مشاهده انسان‎ها بسیار محدود و قاصر است.
لذا در این خصوص باید صرفا به سخنان خدا و رسول وی اعتماد کرد و آن را حق دانست. این مطلب از نظر عقل و فطرت کاملا درست است که ما چون آخرت را ندیده‎ایم باید به سخنان کسی اعتماد کنیم که آن را دیده و درباره آن خبر قطعی می‎دهد. رسول خدا صلی الله علیه و سلم کسی است که صداقت و پاکی وی ثابت شده است. لذا هر آنچه که او از طرف خداوند متعال خبر داده است ما باید بپذیریم و یقین کنیم که کاملا درست و حق است؛ «آمنا بالله و بالیوم الآخر»

تقاضای ایمان به خدا و روز قیامت
پس از اینکه ما عقیده بالا را پذیرفتیم باید بدانیم که این عقیده از ما می‎خواهد که دیگر مانند حیوانات زندگی را سپری ننماییم. بکوشیم فرمان‎بردار خدا و رسول باشیم. زندگانی‎مان توأم با اطاعت خدا باشد تا اینکه آفریننده و پروردگار ما از ما راضی شده و از عذاب وی رهایی یابیم و به نعمت‎هایی که او برای نیکوکاران وعده کرده دست یابیم. همانا او تواناست و همه چیز در دست اوست.

*برگرفته از کتاب “دین و شریعت”. مؤلف: علامه محمدمنظور نعمانی. مترجم: مولانا محمدقاسم قاسمی


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید