امروز :سه شنبه, ۴ اردیبهشت , ۱۴۰۳

مولانا احمد: انتظار اهل سنت حضور در کابینه است

مولانا احمد: انتظار اهل سنت حضور در کابینه است

 اشاره: خبرنگار هفته نامه آسمان با مولانا احمد نارویی، یکی از علمای برجسته اهل سنت ایران که معاونت اداری حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان نیز بر عهده دارد، پیرامون برخی مسایل سیاسی و میزان تحقق مطالبات اهل سنت ایران پس از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید مصاحبه ای انجام داده است که متن کامل این مصاحبه به شرح زیر است: 

نظرتان در مورد انتخاب حسن روحانی به عنوان رییس جمهور و تغییری که این انتخاب می تواند در شرایط اهل سنت بوجود آورد چیست؟
طبیعتا هر انتخاباتی  که در دنیا صورت می گیرد، بر مبنای اراده عمومی مردم آن کشور است تا حاکم بر سرنوشت خود باشند. جمهوری اسلامی ایران هم از این قائده مستثنی نیست. خصوصا آنکه مبنای حاکمیت در نظام جمهوری اسلامی، بر رای مردم و مشروعیت آن برگرفته از آرای مردم است. از طرفی دیگر، شرایط هشت سال گذشته و شرایط موجود بین المللی ایجاب می کرد، انتخابات نسبتا آزادی برگزار شود تا مردم بتوانند آن کسی را که مناسب برای سکانداری کشور در این مقطع زمانی هست را انتخاب کنند. انتظار می رفت که شورای نگهبان با وسعت نظر بیشتری به بررسی صلاحیت‏ها می نگریست و آنها که مشکل جدی و عناد با نظام نداشتند و از توانمندی‏های بالایی برخوردار بودند را تایید صلاحیت کنند تا کشور و نظام از وجود آنان بهره مند شود. اما در نهایت 9 نفر باقی ماندند که در میان آنها نامزد شناخته شده و خیرالموجودین آقای حسن روحانی بود که مردم به ایشان رای دادند. رای به آقای روحانی، رای به شخص نبود، رای به برنامه ها و شعارهایی بود که در آن زمان مطرح شد. ایشان دو نکته مهم را در کنار مسائل اقتصادی و بین المللی مطرح کردند، یکی شعار کلی تدبیر و امید و دوم توجه به حقوق شهروندی و اقوام و مذاهب. در واقع آقای روحانی قول دادند که حقوق شهروندی را نهادینه می کنند، به طوری که هیچ کدام از شهروندان ایرانی احساس شهروند درجه دو و سه نکنند. هرچند که در گذشته عنوان رسمی مبنی بر شهروند درجه دو و سه وجود نداشت اما بسیاری از هموطنان ما خصوصا مردم سیستان و بلوچستان و جامعه اهل سنت احساس می کردند با آنها طوری برخورد می شود  که انگار شهروند درجه دو و سه هستند. بر اساس تمامی این اظهارات و وعده ها جامعه اهل سنت گرایش بیشتری به ایشان از خود نشان داد و حدود 5 میلیون رای اهل سنت به ایشان اختصاص داده شد. بر این مبنا امید هست که توجه بیشتری به مسائل بربوط به اقوام  و مذاهب داشته باشند، هرچند که تا کنون کار موثری که بشود آن را به عنوان شاخص مطرح کرد انجام نگرفته است، اما مجموعه ایشان تلاش می کنند تا به قول‏ها و وعده ها عمل کنند.

انتظار اهل سنت از رییس جمهور چه بود که می گویید هنوز کار موثری صورت نگرفته است؟
انتظار اهل سنت این بود که در کابینه و هیات دولت حضور داشته باشند. انتظار آنان این بود تا از توانمندان و شایستگانشان در حوزه وزارت‏خانه ها، معاونت‏های وزرا، معاونین رییس جمهور، استاندران و مدیران منطقه ای استفاده شود. این مساله می تواند وجه بین المللی نظام و کشور را در سطح دنیا نیز بالا ببرد. نظام ما اسلامی هست و شاید تنها کشوری هستیم که مبنا را بر احکام شرع و اسلام گذاشته ایم. یکی از احکام خاصی که در اسلام وجود دارد،  بحث عدالت است و برای رعایت عدالت هم شده باید به این مسائل توجه می شد. در این صورت اخوت و برادری نیز در جامعه اسلامی محکم می شود. به هرحال هنوز امیدواریم به این وعده ها جامه عمل پوشانده شود.

حسن روحانی بین جامعه اهل سنت و قومیت‏ها بالاترین رای را آورد. چه فرقی بین روحانی و دیگر نامزدها دیدید که او را انتخاب کردید؟ بعضی های دیگر هم بودند که در شعارهای انتخاباتیشان به مسائل قومیتی و مذهبی اشاره کرده بودند.
آقای روحانی در دو اعلامیه به صورت مکتوب اعلام کردند که به حقوق اقوام و اقلیت‏ها توجه می کنند، سابقه گذشته ایشان هم چنین توجهی را نشان می داد و از این رو جامعه اهل سنت تشخیص داد که ایشان با سعه صدر و نظر بلندی که نسبت به جایگاه ریاست جمهوری و این مسوولیت دارند که همراه با شعار تدبیر و امید شده بود می تواند نماینده خوبی برای مردم ایران باشند. به همین دلیل هم اکثریت اهل سنت به ایشان رای دادند.

حمایت مجموعه جریان‏های اصلاح طلبان چون جبهه مشارکت و آقایان خاتمی و هاشمی را در این رای آوردن چقدر موثر می دانید؟
عقبه آقای روحانی را افرادی با دیدگاه اصلاحات طلبی، زندگی مسالمت آمیز، اعتدال و… تشکیل می دهند و این عقبه و پشت صحنه ستاد انتخاباتی آقای روحانی بی تاثیر در انتخاب ایشان نبود.

شما در صحبت‏هایتان فرمودید توقع داشتید که اهل سنت در کابینه حضور داشته باشند. در این باره بارها صحبت شده و حتی قول‏هایی نیز داده اند. اما نهایتا چنین اتفاقی در کابینه دولت یازدهم نیز رخ نداد.  دلیل این عدم حضور و ممانعت از حضور اهل سنت در کابینه را در چه می بینید؟
هیچ مانع شرعی و قانونی برای انجام چنین کاری جز اعمال سلیقه هایی که از جامعه اهل سنت شناخت ندارند نمی بینم.  وفاداری جامعه اهل سنت به نظام جمهوری اسلام با حضورشان در صحنه های مختلف چون حضور در راهپیمایی‏های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، جبه های جنگ و هشت سال دفاع مقدس و مرزداری ثابت شده است. به هرحال اهل سنت اگر از سایر اقوام ایرانی جلوتر نباشند عقب تر هم نیستند. مانع انتصاب وزرای اهل سنت را بیشتر سلیقه ای و تعصب افراد تنگ نظر می بینیم.

گفته می شود که مراجع و علمای شیعه اصولا با انتصاب وزرای اهل سنت مخالف هستند. آیا تا به حال تصمیم گرفته اید تا با علما جلسه و گفت و گو داشته باشید؟
ما در عصر معاصر شخصیتی بالاتر و والاتر از حضرت امام خمینی(ره) به عنوان بینانگذار جمهوری اسلامی نداشته ایم. ایشان با نگاه بلندی اعلام کردند که شیعه و سنی با هم برابر و برادر هستند. حتی به خواست اهل سنت دستور به ترمیم قانون اساسی دادند. از این رو معتقد هستیم علمای شیعه به پیروی از ایشان باید مانع اعمال نظر افراد تنگ نظر شوند. همچنین یکی دیگر از دلایل این اتفاق، علل منطقه ای است. در گذشته در مجموعه مناطق سنی نشین و در پست‏های مخلتف و خصوصا اجرایی کمتر از جامعه اهل سنت استفاده می شده و نتیجه حضور افراد تنگ نظر و غیربومی و گاها مغرض شده که نتیجه آن نیز گزارش‏های کذب متعدد به مراجع شده است. این گزارش‏های ناحق و غیرواقعی باعث مکدر شدن خاطر مراجع شده که البته در ملاقات‏های هر از چندگاه اهل سنت با مراجع در این باره صحبت و مشخص شده چقدر بی عدالتی و بی دیانتی صورت گرفته است. همه کسانی که در سیستان و بلوچستان هستند می دانند هیچ اختلاف مذهبی بین شیعه و سنی وجود ندارد و همه آنها به شکل مسالمت آمیز کنار هم زندگی می کنند. اما وقتی خدمت مراجع رسیدیم گفتند به آنها گزارش رسیده در استان سیستان و بلوچستان زمین‏های اهل تشیع را می خرند و جایشان افراد اهل سنت را جایگزین می کنند و یا تعدادی شیعه را سنی کرده اند که همه اینها به گواهی مسوولین امر دروغ محض هست. اما این نوع گزارش‏ها به ناحق، مبنای خالی بودن جای اهل سنت در مناصب اجرایی و پست وزارت می شود. این نوع گزارش‏های یک طرفه  رنجش‏های دو طرف را بوجود می آورد.

آیا بمبگذاری ها و ترورهای منطقه را ناشی از اختلافات شیعه و سنی نمی دانید؟
خیر، ما این طور نمی دانیم. با صراحت بگویم در استان ما به صورت تاریخی بین برادران شیعه و سنی به دلیل ارتباطات سببی و نسبی اختلافی وجود ندارد. پیشینه استان را هم نگاه کنید حتی یک پرونده اختلاف مذهبی در مراجع قضایی نمی یابید که دو نفر سر مسائل اعتقادی درگیر شده باشند.

ریشه این بمبگذاری ها و عملیات تروریستی را در چه می بینید؟
یک بخش از این اتفاقات تروریستی را در ساده لوحی این افراد و گاها تلاش دشمنان اسلام و ایران می دانیم. اما ریشه اساسی در تبعیض‏ها و رفتارهایی است که صورت گرفته. از نظر ما تمامی این ترورها محکوم است، اما گاها در درون کشور افراد اقلیت با اجحاف، تبعیض و رفتارهای خشنی مواجه شده اند که سبب شده تا فراری شوند و در صدد انتقام برآیند و دست به اقداماتی بزنند. اقدامات نه از نظر شرع درست و نه مورد تایید فقهی و مذهبی است اما به هرحال از سوی بعضی افراد که احساس می کنند مورد ظلم قرار گرفته اند صورت می گیرد. علت این رفتارها در تبعیض‏ها، ظلم‏ها و رفتارهایی که صورت گرفته می دانم.

از طرفی اتهاماتی می زنند در خصوص بحث وهابیت در منطقه، جریانات تندرو جناب مولوی عبدالحمید و اهل سنت منطقه را مربوط به وهابیت می دانند و مدعی می شوند که از حوزه اهل سنت از این اقدامات محکم تبری جویی نمی کند. نظر شما در این باره چیست؟
یک عیبی که وجود دارد این است که اطلاع رسانی درست انجام نمی شود. جناب مولانا عبدالحمید بارها در نماز جمعه با صراحت این قضایا را محکوم کرده اند، اما خطبه های نماز جمعه جناب مولوی از صدا و سیما که رسانه ملی است به صورت دایم و مستمر پخش نمی شود و در نتیجه موضع گیری علما آن طور که باید به سمع مردم مرکز و علمای شیعه رسانده نمی شود. ضمن آنکه از نظر اعتقادی ما موضوع انتحاری را مباح و جایز نمی دانیم. گاهی این حملات انتحاری با کشته شدن افراد بیگناه، کودکان و زنان همراه می شود، هیچ آیین و مذهبی این عمل را درست نمی داند و آن را خلاف می داند. بحث وهابیت نیز یک انگ سیاسی است. در جامعه ایران بالاخص مردم سیستان و بلوچستان اگر بگویم صد در صد، اغراق نکرده ام، همگی حنفی مذهب  و بخشی از هموطنان اهل سنت شافعی مسلک هستند. مطرح کردن بحث وهابیت ابزاری در دست افراطیون است که می خواهند به صورت یک طرفه از آن برای تخریب کردن و مغشوش کردن افکار مسوولین و علما استفاده کنند. ما جامعه اهل سنت را یک جامعه ی حنفی و شافعی و پیرو مذهب و فقه و اجتهاد می دانیم. بحث وهابیت سوء استفاده سیاسی است. اگر کسی برداشت شخصی دارد ربطی به اهل سنت ندارد.

هشت سال دولت گذشته را چطور بررسی می کنید؟
از نظر مسائل اقتصادی برنامه های ناقصی وجود داشت و پست‏هایی که داده شد اکثرا غیرکارشناسی بود و افردا توانمندی لازم را نداشتند. بر جامعه اهل سنت نیز فشارهای مذهبی مضاعف وارد شد. بالاخص طرح ساماندهی حوزه ها که به نوعی دخالت در  حریم حوزه های علمیه بود. این بحث ساماندهی پریشانی خاطر علما را ایجاد کرد و نوعی فشار مذهبی بر آنها وارد شد. از منظر اقتصادی که بر تمام کشور فشار وارد شد و بالطبع این فشارها بر استان‏هایی چون سیستان و بلوچستان بیشتر بود. در آن دوران ارتباط چندانی نیز بین اهل سنت و مرکز وجود نداشت. آقای احمدی نژاد چند سفر به استان داشتند و فقط در یک سفر در حد یک ربع ساعب جناب مولانا عبدالحمید توانستند او را ببینید و یک یا دو ملاقات هم در تهران صورت گرفت. ارتباطات بسیار ضعیف، ناقص و بی محتوا بود.

علی یونسی، دستیار ویژه اقوام و مذاهب رییس جمهوری نخستین سفر خود را به استان سیستان و بلوچستان انجام داد، ارزیابی شما از سفر او به منطقه چیست؟
فکر می کنم در مورد این سفرها نمی توان بلافاصله اظهار نظر کرد و باید در مسوولیت جدید فرصت کافی برای فعالیت باشد. تا بررسی، کارشناسی و طبقه بندی های لازم صورت بگیرد. اما اظهارنظرهایی که کردند و مصاحبه هایی که داشتند حکایت از این می کند که عزم و اراده جدی برای انجام کارهای زیربنایی وجود دارد. آقای یونسی که اکنون دستیار ارشد رییس جمهور هستند، برای آنکه بتوانند به مشکلات اقوام و مذاهب دسترسی دقیق پیدا کنند و بر این مشکلات فائق آیند بهتر است که یک شورای مشورتی تشکیل دهند. البته این شورا نباید تشریفاتی باشد بلکه می تواند شورایی باشد مرکب از افرادی از هر منطقه. می توان بین سه تا پنج نفر از استان‏هایی که اهل سنت بیشتری دارند مانند سیستان و بلوچستان، کردستان، ترکمن صحرا و خراسان انتخاب کرد. این نمایندگان نیز از طیف‏های مختلف باشند، نه اینکه همه روحانی و یا دانشگاهی باشند بلکه طیف‏های مختلف را دعوت به کار کنند. همچنین اگر بتوانند به جای تمرکز در تهران یک دفتر کاری در هر استان تشکیل دهند تا نمایندگان این دفاتر بتوانند مسائل را به صورت میدانی از مردم مناطق جمع کرده و ماهی یک بار در حضور آقای یونسی جلسه مشترک داشته باشند، در آن جلسات مسائل مطرح و پیگیری شود و آن وقت ایشان از طریق ریاست جمهوری پیگیری کنند. به نظر من این پیشنهاد می تواند راهکار خوبی برای حل مسائل اقلیت‏ها شود. همچنین افرادی می توانند همراه با آقای  یونسی و یا با ماموریت از جانب او به مناطق سر بزنند و مسائل را منتقل کنند. در انتخاب این افراد دقت شود که افراد تشریفاتی و کج خلقی نباشند، آدم‏های معتدل باشند.

استان‏هایی چون کردستان و سیستان و بلوچستان منتظر استاندار بومی بودند. اما در خصوص سیستان و بلوچستان  گفته می شود که به دلیل اختلافات قومی بین سیستانی‏ها و بلوچ‏ها و همچنین بعضی از اختلافات طائفه ای بین خود بلوچ‏ها چنین مساله ای غیرممکن است. آیا شما این نظر را قبول دارید؟
اصلا به این موضوع اعتقاد ندارم و مردم نیز باور ندارند. ما معتقد به شایسته سالاری هستیم، اما کجا گذاشتند و امتحان کردند که یک استاندار بلوچ بیاید و سپس مدعی شوند که این کار امکان پذیر نیست. این اظهارات هیچ مبنایی ندارد و معتقدیم که آنانی که به مسوولیتشان عمل نمی کنند برای خالی کردن از بار مسولیت، قضیه را اینگونه مطرح می کنند. در ضمن ما از چند قوم هستیم، چرا در استان‏های دیگر که یک‏دست تر هستند و این مشکل را ندارند از استاندار بومی و اهل سنت استفاده نکردند؟

پس چرا خودتان برای شهرداری زاهدان از یک نفر اهل سنت غیربلوچ استفاده کردید؟
برای ما شایسته سالاری مهم هست. کسی که به عنوان شهردار انتخاب شد از نظر علم و مدرک نسبت به افرادی که مراجعه کردند ارجح بود. شورای شهر فراخوان داد و 16 نفر برای تصدی پست شهرداری مراجعه کردند. بر اساس مصاحبه شورا، شهردار کنونی انتخاب شد.

در میان بلوچ‏ها فرد شایسته نبود؟
در بین افرادی که مراجعه کردند شورا این فرد را توانمندتر تشخیص داد.

یکی از مباحث مربوط به استان مساله زنان است. در حال حاضر زنان استان سیستان وبلوچستان رشد قابل و چشم‏گیری داشته اند. از پست‏های اجرایی تا پیشرفت در مقاطع تحصیلی گوناگون. نظر حوزه علمیه و علمای اهل سنت در خصوص حضور زنان در جامعه چیست؟
ما حوزه علمیه خواهران را کنار همین حوزه علمیه برادران تشکیل داده ایم. حدود 800 تا هزار نفر زن در حال تحصیل در این مکان هستند. این خود نشانگر توجه ما به زنان جامعه مان است. اینجا زنان تشویق و ترغیب می شود که تحصیلات عالیه داشته باشند. اما یک اشکال نیز در این میان وجود دارد. جامعه سیستان و بلوچستان سنتی است و نسبت به مسائل دینی و اعتقادات مذهبی توجه خاصی دارد. اما تعلیم و تدریس خصوصا پس از پایان دوران دبیرستان و در دانشگاه‏ها به صورت مختلط صورت می گیرد. این مساله سبب می شود تا بخشی از دختران نتوانند تحصیلات عالیه داشته باشند. اگر بتوانیم مانند دوره های دبستان، راهنمایی و دبیرستان محیط جدا داشته باشیم خیلی از دختران با خیال راحت تری می توانند  رشد و بالندگی داشته باشند.

شما این را از جانب خودتان می گویید یا خانواده ها؟
هم از دید خانواده ها و هم از نظر اسلام و سنت می گویم. در این مساله فرقی بین شیعه و سنی وجود ندارد. برای تعلیم و تربیت باید محیطی ایجاد شود تا افراد به راحتی بتوانند مسائل شرعی و حجاب خود را رعایت کنند. اما در کل محدودیت و ممنوعیتی برای حضور زنان وجود ندارد. ما در لیست انتخاباتی خود در خصوص انتخابات شورای شهر زنان را انتخاب کردیم و به مردم هم گفتیم به آنها رای بدهند. در پست‏های مدیریتی نیز زنان را پیشنهاد دادیم و از آنها حمایت کردیم. هر انسانی خود باید شئونات اسلامی و مذهبی را رعایت کند.

به هر حال نمی توان دانشگاه‏ها را جدا کرد. این افراد روزی در ادارات و جامعه کنار هم قرار می گیرند. جامعه را نمی توان تقسیم بندی جنسیتی کرد. از طرفی جامعه بلوچ نگاهش به حوزه هست. شما به عنوان یک جریان روحانیت پیش رو که اعتقاد به حضور زنان در جامعه دارید چرا توصیه دینی در این خصوص نمی کنید؟
هیچ وقت مانعی از این بابت وجود نداشته است. اما نمی توانیم در این باره حرفی بزنیم چرا که بسیاری از زنان برای ادامه تحصیل در دانشگاه‏ها از شهرهای دیگر به اینجا می آیند اما برای آنها خوابگاه و سرپناه امنی وجود ندارد، پس باید کجا  بروند و سکنی گزینند؟ ما نمی توانیم چنین فتوایی بدهیم، وقتی امکانات کافی وجود ندارد، چقدر خوابگاه درست شده تا خانواده خیالش از بابت حضور فرزندش راحت باشد.

در کنار زنان جوانان نیز هست. بخش روشنفکر و جوانان در حال فاصه گرفتن از حوزه هست و این ساختار را به عنوان مرجع تصمیم گیرنده قبول ندارد. یعنی می گوید چرا یک فرد چون جناب مولوی باید برای کل جامعه بلوچ تصمیم بگیرد. نگران این فاصله ها نیستید و برای حل آن چه اندیشیده اید؟
اصل این فاصله را فضای بسته جامعه ایرانی بوجود آورده است. ما با جای خالی احزاب و تشکل‏ها مواجه هستیم. خیلی‏ها احساس می کنند که نمی توانند در قالب حزب و تشکل فعالیت کنند و فعالیت در قالب فردی هم امکان پذیر نیست. از این رو نیز حوزه علمیه وارد شده و شخصیت‏های روحانی کارهایی که انجام می دهند به خاطر اضطراری است که این خلا بوجود آورده.  حوزه و شخص جناب مولانا احساس کنند که جامعه دانشگاهی، سیاسی و فرهنگی می توانند دارای  یک پشتوانه ی عظیم باشد  که در جامعه حضور داشته باشند و حرفشان را بخرند کنار می کشد. حمایت توده ی مردم از مسجد و جناب مولوی است، این حمایت توده ای پشت فرهنگیان و دانشگاهیان نیست. چون نیست سبب می شود که تک تازی‏هایی در جامعه صورت بگیرد و برای همین روحانیت پا پیش گذاشته است. اکنون دانشگاهیان با ما در ارتباط هستند و به اینجا می آیند و جناب مولوی با همه مشورت می کنند و ارتباط تنگاتنگ وجود دارد. حالا ممکن است افرادی هم مخالف باشند که همه جا هستند. این خلاء ناشی از نبود تشکل‏های اجتماعی است؛ اگر دوستان بتوانند احزاب و تشکل‏های اجتماعی را فعال کنند ما حمایت می کنیم.

اگر جامعه سنتی بلوچ به سمت مدرنیتته و تشکیل تشکل‏ها، ان جی او ها، احزاب و… حرکت کند شما از آن دفاع می کنید؟ آیا آن را در تعارض با حوزه نمی دانید؟ آیا فکر نمی کنید قدرت خودتان کم می شود؟
اصلا، ما از این حرکات دفاع هم می کنیم. آنهایی که این تشکل‏ها را در تقابل می بینند برداشت و قرائت غلطی از دین دارند. ما  تمامی اینها را پایه های قدرت خود می دانیم. در طول این مدت که جامعه روحانیت اهل سنت پا به میدان گذاشته هیچ روحانی را برای مناصب حکومتی و اجرایی معرفی نکرده است و به جای آن جوانان اهل فرهنگ و دانشگاهی را برای مناصب مختلف معرفی کرده ایم.

یعنی قائل نیستید یک نفر تصمیم می گیرد؟
خیر. اکنون یک شورای مشورتی در کنار جناب مولوی عبدالحمید وجود دارد. جالب این است که جناب مولانا نه تنها از شورای مشورتی استفاده می کنند بلکه در کنار آن از احاد جامعه یعنی کارمندان، معلمان، دانشگاهیان و فرهنگیان نیز مشورت می گیرند. حتی این مشورت گاهی تا جایی پیش می رود که ایشان حتی بنا به تصمیم جمعی از رای خود عدول می کنند.

چند نفر عضو این شورا هستند؟
شاید بیش از 20 نفر باشند اما مشورت محدود به این افراد نیست. این افراد از تمام اقشار جامعه هستند و فقط یکی دو نفر را روحانیون تشکیل می دهند.

آیا در خصوص انتخابات اخیر نیز شورا تصمیم گرفت؟
شورای مشورتی حالت کلاسیک ندارد که برای هر مساله ای تصمیم بگیرد و بعد اجرایی شود. بحث آقای روحانی یک بحث ملی و کشوری بود و در باب حمایت از ایشان به استان اکتفا نکردیم. نقطه نظرات دوستان در کردستان، خراسان، ترکمن صحرا و جنوب کشور را گرفته و به یک تصمیم واحد رسیدیم.

با استان‏های سنی نشین دیگر نیز در ارتباط هستید؟
ارتباط تنگانگ و خوبی داریم. تصمیم گیری‏های کلان  دست جمعی و با نظر تمام اهل سنت است.

مشکلات استان را چطور دسته بندی می کنید؟
حل بسیاری از مشکل در استان سیستان و بلوچستان بحث اجرای عدالت است. به جای آنکه بگوییم مشکل اصلی تبعیض است، می گوییم مشکل اصلی اجرای عدالت هست. عدالت در زمینه های مختلف، خصوصا در مشارکت مدنی و استفاده از نخبگان و شایستگان اهل سنت. اولین معیار برای بهبود و تغییر وضعیت استان در بحث‏های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را نیز اجرای عدالت و قانون اساسی و مشارکت مدنی مردم می دانیم. بخش دوم اقتصادی هست. در این خصوص ساماندهی مرز در اولویت قرار دارد و باید از مرز به عنوان یک فرصت استفاده کرد. بازارچه های مرزی با نظارت دقیق دولت فعال شوند. این  بازارچه ها باید در اختیار بومی ها باشد نه آنکه مانند منطقه آزاد چابهار خیلی محدود از بومی ها استفاده شود. نمی خواهم بگویم اینجا جدای از ایران است، استان سیستان و بلوچستان جزیی از پیکره ایران اسلامی هست. اما از قدیم گفته اند که چراغی که در خانه رواست به مسجد حرام است. از این رو اولویت کاری با مردم منطقه است. از طرفی دیگر استعداد صنعت و کشاورزی در استان بسیار بالاست اما شکوفا نشده و در اثر عدم شکوفایی و توجه به زیرساخت‏های صنعتی،  نرخ بیکاری بیشتر از هرجایی است. توجه به بخش معادن نیز از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. متاسفانه در بخش معدن توفیق خوبی بدست نیامده است. بهترین سنگ گرانیت در معدن‏های این استان وجود دارد، اما برای اینکه سنگ را وارد بازار کنند باید آن را نخست به اصفهان و جاهای دیگر ببرند. افراد به تنهایی نمی توانند از پس احیای معادن برآیند، عده ای نیز به این اسم وام گرفته اند اما آن را اینجا استفاده نکرده و بکار دیگری در جای دیگر گرفته اند. اما اگر بتوان در قالب تعاونی ها، فعالیت‏های معدنی انجام می شد و به جای دادن پول نقد، در قالب تهیه ماشین آلات، بازسازی زیرساخت‏ها و انتقال برق و ایجاد تمرکز در منطقه و بازاریابی کمک کنند می توان امیدوار به شکوفایی معادن بود. در بخش کشاورزی هم پتانسیل زیادی وجود دارد اما کشاورزی رونقی ندارد. در سیستان خشکسالی کشاورزی را نابود کرد اما در بلوچستان خصوصا در بخش‏هایی چون ایرانشهر، اطراف زاهدان و خاش استعدادهای فراوانی وجود دارد که اگر به آنها توجه شود می توان شاهد شکوفایی اقتصادی در این منطقه بود. در قسمتی که خرما تولید می شود می توانند کارخانه های بسته بندی و سردخانه های مجهز و مدرن تاسیس کنند تا این محصول را ما به همه جا بفرستیم. بخش سوم اجرای قانون است. اگر مردم قانون گریزی کردند، کمک کنند که به قانون مداری روی آورند، اما این قانون گریزی در بخش دولتی و حکومتی مسکوت نماند و در بخش دولتی هم اگر کسی از قانون تخطی کرد لحاظ و با او برخورد شود. گاها در استان اتفاقاتی افتاده و با ماموران خاطی برخوردی نشده  که باعث شده مردم هم قانون گریزی کنند. اجرای قانون برای همه باشد که می تواند این مساله در ایجاد امنیت تاثیر بسزایی داشته باشد.

شما چقدر از بحث‏های حاشیه های شهر مانند حضور کودکان بی شناسنامه خبر دارید؟
مساله ای که اشاره کردید نکته بسیار مهمی است. متاسفانه بحث شناسنامه و هویت چندسال است که در این استان تبدیل به معضل و مشکل شده. بخشی از شناسنامه ها را منع خدمات زده و بسیاری را توقیف کرده اند. آمارهای بلند بالایی در این باره وجود دارد. چندین بار به مرکز منتقل شده و با گروه‏های مختلف پیگیری شده است. این مساله به استاندار هم گفته شده که ایشان راهکار مناسبی در این باره پیشنهاد کرده اند. معتقد هستیم که اگر به این مساله رسیدگی نشود جز ضرر، خسارت و مشکلات برای استان چیز دیگری وجود نخواهد داشت. تاکید می کنم که به هیچ وجه نمی خواهیم افراد غیر ایرانی صاحب شناسنامه شوند اما خود مردم ما نیز نباید از داشتن شناسنامه محروم باشند. متاسفانه عده ای مغرض نگاه می کنند بازار چی گرم می شود و همان را بر مردم بهتان می زنند، به طور مثال یک روز به بهانه القاعده ای بودن، یک روز به بهانه قاچاق و فروش مواد مخدر و یک روز هم به بهانه خارجی بودن شناسنامه افراد را می گیرند.  کسی که دارای هویت هست نباید شناسنامه اش گرفته شود.

بخشی هم بچه هایی هستند که حاصل مهاجرت مردهای افغان به استان هستند؟
به هرحال این باید بر حسب قانون رسیدگی شود. درخواستمان این است که این معضل را بر حسب قانون حل و فصل کنند.

خودتان پیشنهاد و راه حل ندارید؟
بهترین پیشنهاد برای حل این قضیه تشکیل یک هیات مردمی است، در گذشته هم تجربه انجام گرفته. اقوام یکدیگر را خیلی خوب می شناسند و روی بومی بودن فوق العاده حساسیت دارند. منطقه به صورت سنتی تقسیم شده و محل سکونت نارویی ها، براهویی ها، شه بخش و… مشخص است و اگر طایفه دیگری بیاید مردم خود اجازه نمی دهند. به طور مثال دولت خواسته زمین یا چاهی واگذار کند مردم آن منطقه اجازه نداده اند و  گفته اند از فامیل نیست و ما راه نمی دهیم. مردمی که آن قدر حساسند چطور می توانند اجازه دهند یک خارجی صاحب شناسنامه ایرانی شود. بهتر آن است که یک هیات از سران طوایف، کارشناسان ثبت و نمایندگان استانداری تشکیل تا اگر کسی شناسنامه غیر قانونی دارد آن را باطل کنند و اگر ایرانی است شناسنامه اش به وی برگردانده شود.

شما چقدر با فضای مجازی آشنایی دارید؟
فضای مجازی در حال تبدیل شدن به جزء لاینفک زندگی مردم است. ما عنوانی داریم به نام دولت الکترونیک، یعنی انجام کارها به صورت سیستماتیک و در فضای مجازی، پس نمی توان این فضا را محدود کرد. مردم ما هم از فضای مجازی استفاده می کنند، شاید نسبت به جاهای دیگر محدودتر باشد اما باز خواهد شد.

آیا اجازه می دهید طلاب استفاده کنند؟
بله، خیلی ها وبلاگ و وبسایت دارند. حتی خود جناب مولانا و حوزه نیز چند سایت مستقل دارند.

خودتان نمی خواهید در فیس بوک فعالیت داشته باشید تا بتوانید حداقل از این طریق با جامعه خارج از سیستان و بلوچستان ارتباط بیشتری داشته باشید؟
باید این کار را انجام دهیم، فیس بوک  جزو نعمت‏هایی است که باید استفاده کرد.

در مورد خودتان چقدر موافق با این سخن مردم هستید که مغز متفکر سیاست و حوزه هستید و بخش سیاسی را شما هدایت می کنید؟
خیر. کارهای ما جمعی هست. هیچ کس شخصی اعلام نظر نمی کند. خودم را خیلی مقید به شور و مشورت می دانم.

٭ ریحانه طباطبایی (قانون آنلاین، به نقل از: هفته نامه آسمان)

 

 

 


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید