- سنی آنلاین - https://sunnionline.us/farsi -

جلوه هایی از بلاغت در احادیث نبوی

 “جوامع الکلم” احادیث گهربار رسول خدا- صلی الله علیه وسلم- است که با کمترین الفاظ بیشترین معانی را تداعی می کنند. ایجاز و اجمال که از مفاخر آن حضرت- صلی الله علیه وسلم- است در زیباترین نوع خود تجلی می شود که به وسیله آن از تمام انبیاء و انسان‏ها متمایز می گردند.

آن حضرت- صلی الله علیه وسلم- در این خصوص می فرمایند: «أُعطيت خمسًا لم يعطهن أحد قبلي: كان كل نبي يبعث في قومه، وبُعثت إلى كل أحمر وأسود، وأحلت لي الغنائم، وجعلت لي الأرض طيبة وطهورًا، ونُصرت بالرعب بين يدي مسيرة شهر، وأوتيت جوامع الكلم.» [صحیح بخاری، ش:328]
(پنج چیز به من عطا شده که به هیچ کسی قبل از من داده نشده است: 1- پیامبران قبل از من فقط برای قوم خودشان مبعوث می شدند، ولی رسالت من هر قشر و نژادی را شامل می شود. 2- غنیمت‏های جنگی برای من حلال گردانیده شده. 3- زمین برای من پاک و پاک کننده قرار گرفت. 4- با رعبی که از مسافت یک ماه در دل دشمنانم از هیبتم می افتد، نصرت شدم. 5- جوامع الکلم (کلمات جامع) بر من عطا شده است.)
 علمای علم بلاغت و بیان با عنایت و توجه خاص در باب جوامع الکلم اظهار نظر کرده اند. چنان که امیر سخن ابوعثمان عمروبن بحر جاحظ در توصیف و تعریف “جوامع الکلم” می گوید:«وهو الكلام الذي قلَّ عدد حروفه وكثر عدد معانيه، وجَلَّ عن الصَّنعة، ونُزِّه عن التكلف، وكان كما قال الله تبارك وتعالى: قل يا محمد: {وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ} [ص: 86].»
(و آن کلامی است که حرف‏های آن کم و معنای بسیار دارد و فرسنگ‏ها از تصنع، ظاهرسازی و تکلّف به دور است. و آن‏گونه است که خداوند متعال خطاب به پیامبر می فرماید: [بگو ای محمد که] من از تکلّف کنندگان نیستم.)
 یونس بن حبیب نیز می گوید: «ما جاءنا عن أحد من روائع الكلام ما جاءنا عن رسول الله صلى الله عليه وسلم.»
(از هیچ کس سخنانی زیباتر و پربارتر از گفتار رسول خدا- صلی الله علیه وسلم- به ما نرسیده است.)
در ادامه نمونه هایی از سخنان زیبا و احادیث کامل و جامع آن حضرت- صلی الله علیه وسلم- همراه ارشاداتی که بیانگر فصاحت، بلاغت و نکته های نهفته در آنها را واضح و آشکار می سازد، به عنوان نمونه ذکر می کنیم.

 «أرفق بالقواریر» [مسند احمد، ش:13438] (با شیشه دارو به نرمی رفتار کن)
آن حضرت- صلی الله علیه وسلم- این سخن را خطاب به شخصی به نام “انجشه” فرمودند که ساربان کاروان زنان بود.
 در این حدیث، در اصطلاح علم بلاغت «استعاره تصریحی» به کار رفته است؛ چنان که آن حضرت- صلی الله علیه وسلم- در این حدیث زنان را به جهت ظرافت، نرمی طبیعت و احتمال شکنندگی به شیشه دارو تشبیه کرده است. در این بین «مشبَّه» که زنان هستند حذف و «مشبَّه بِه» که شیشه دارو است را تصریح نموده اند.
اما مراد از این تشبیه این است که “انجشه” شتربانانش را به آهسته رفتن فرا بخواند تا شترها نیز به خاطر مراعات حال زنانی که بر پشت آنها سوارند، آهسته حرکت کنند، چرا که حرکت سریع شترها برای زن مضر است.
 این سخن در رفتار نیکو و نرمی سخن با زنان، برای تمام زنان جهان یک ضرب المثل شد.

 «مثل المؤمن مثل النحلة لا تأکل إلا طیبا لا تضع إلا طیبا» [نسائی، ش:11278] (مومن بسان زنبور عسل است که جز پاکی نمی خورد و به جز پاکی چیزی بر جای نمی گذارد.)
 در این حدیث تشبیه شگفت انگیز و ظریفی به کار رفته که در اصطلاح علم بلاغت به «تشبیه تمثیلی» مشهور است. در این حدیث آن حضرت- صلی الله علیه وسلم- مومن را در حالت داد و ستد، تعلیم و تعلم، خرید و فروش و…. به زنبور عسلی که در حال مکیدن شهد ناب گل‏هاست تشبیه داده است، و این از زیننده ترین مفاخر طبیعت و نیکوترین خوبی‏های جهان است. زیرا ماحصل آن عسل است که جزو بهترین نوشیدنی‏ها انسان بوده و باعث شفای بسیاری از امراض می شود.

«منهومان لا یشبعان: طالب العلم و طالب المال» [سنن دارمی، ش:331] (دو حریص چنان اند که هرگز سیر نمی شوند: طالب علم؛ طالب مال دنیا)
 به راستی که چه زیبا به تصویر کشیده شده است؛ حقیقت طالب علم را واضح و آشکار می کند، چنانچه طالب دنیا را نیز به تصویر می کشد. پس هر دوی این گروه حریص اند. یعنی چنان شیفته مطلوب خودشان اند که انسانی پرخور در نهایت گرسنگی بر روی غذایش متمرکز شده است که شکمش را پر می کند اما نفس خود را بازنمی دارد.
 در کتاب “لسان العرب” در توضیح اصطلاح “منهوم” آمده است: «والنَّهامة إفراط الشهوة في الطعام، وأن لا تمتلئ عين الآكل ولا تشبع. ورجل منهوم بكذا: أي مولع به.»
(“نهامة” به معنای زیاده روی در خوردن غذاست؛ اینکه هرگز سیر نشود. و مردی حریص فلان چیز است یعنی شیفته اش گردیده است.)
 
«الظلم ظلمات یوم القیامة» [صحیح بخاری، ش:2315] (ظلم و ستم تاریکی‏های روز قیامت است.)
 در این حدیث «ایجاز سریع» و «جناس بدیع»- که از اصطلاحات علم بلاغت هستند- به کار رفته است. ایجاز سریع به این صورت که ظلم و ستم در دنیا را به سرانجام آن در آخرت نسبت می دهد که همان هلاکت و نابودی، عذاب و عقاب، و ذلت و خواری است. همه این موارد در مفهوم کلمه «ظلمات» (تاریکی) داخل می شوند که نهایت بدعاقبتی و سوءخاتمه را در ذهن خواننده و شنونده مجسم می گرداند.
 اما آرایه جناسی که در حدیث بدان اشاره شده و از نوع «جناس ناقص» است رابطه بین دو کلمه «ظلم» و «ظلمات» است. در واقع بین این دو کلمه هماهنگی عجیبی وجود دارد که بین اعمال و عاقبت آنها پیوند ایجاد می کند.

«المسلم من سلم الناس من لسانه و يده» [نن نسائی، ش:5012] (مسلمان واقعی کسی است که مردم از دست و زبان او در امان باشند.)
 آن حضرت- صلی الله علیه وسلم- در این حدیث برخورداری از صحت و سلامتی را فقط منحصر در مسلمانان نمی داند، بلکه همه انسان‏ها را در آن شریک می گرداند، چرا که رسالت مسلمان تنها در قبال برادر مسلمانش نیست، بلکه مسلمان در واقع رحمتی است برای همه جهانیان.
در این حدیث به صورت جامع و کامل بهترین اخلاق نیکو و پسندیده ترین شیوه آداب معاشرت در جمله ای کوتاه به تصویر کشیده شده است.

«لا إِيمَانَ لِمَنْ لا أَمَانَةَ لَهُ، وَلا دِينَ لِمَنْ لا عَهْدَ لَهُ» [مسند احمد، ش: 12903] (ایمان ندارد کسی که امانتدار نیست و دین ندارد کسی که به عهد خود وفا نمی کند.)
 اگر به “لا”ی نافیه استغراقی در این حدیث دقت شود ایمان را از شخصی که امانتدار نیست و دین را از کسی که به عهد و پیمان خویش پایبند نیست، و یا در پیمان خود استقامت ندارد نفی می کند. عهد به تمام پیمان‏ها و میثاق‏هایی که هر انسان با خدای خویش و یا با سایر انسان‎ها بسته است، اطلاق می شود که شریعت اسلام نیز بر لزوم وفای به عهده تاکید کرده و می فرماید: «وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولاً» [الإسراء: 34] (و به عهدها وفا کنید، زیرا از عهد و پیمان سىال می شود.)

نویسنده: د. محمد حسان الطيان
ترجمه: امیرحمزه نورزهی