اگر كسی میخواهد نمونههای بارزی از عشق و محبت در طول تاریخ را مشاهده نماید كافی است در زندگی پربركت رسول اكرم صلیاللهعلیهوسلم و یاران جاننثار ایشان تامل و تفكر كند، تا تفسیر عشق و محبت، پیروی و اطاعت برای او نمایان گردد و به حقیقت این امر دست یابد.
بدون تردید اگر همۀ تاریخهای جهان را صفحهصفحه جستجو كنیم و همۀ جهان را بگردیم باز هم چنین محبتی را نخواهیم یافت. محبت تنها به ادعا نیست، بلكه محوشدن است؛ محوشدن در حرم یار و حركتها و حالات او را پیرویكردن.
یقیناً محبت، داعیهای است كه انسان را به كارهای عجیب و شگرف وادار میکند. دوستی و محبت خستگی و ملال را در راه رسیدن به كوی یار میزداید و در پس پردۀ مشكلات و ناهنجاریها، صبح امید و سپیدهدم وصال نهفته است.
از همین زاویه بود كه یاران جاننثار و شیفتگان بحق محمد مصطفی صلیاللهعلیهوسلم در راه رضای دوست و رسیدن به رضوان الهی هر مشكلی را به جان میخریدند و عاشقوار گرد شمع فروزان وجود نبوت میچرخیدند.
یاران باوفای رسول اكرم صلیاللهعلیهوسلم از آنجاییكه به حقیقت ایمان و اعتقاد به خداوند عزّوجل و رسول گرامی صلیاللهعلیهوسلم رسیده بودند، از اتباع و پیروی گامبهگام ایشان لذت برده، هیچگاه در این معامله تأخیر را روا نمیدانستند؛ چنانکه در زمینۀ حفظ آثار، اقوال، افعال و احوال رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم زیباترین نمونههای عشق و محبت را پیش كردند.
آنگونه كه از كتابهای سیره نبوی و شمایل برمیآید، صحابه تمام مراحل زندگی پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوسلم را با ژرفنگری و دقیقبینی پی گرفته، آن را برای آیندگان و نسلهای بعدی محفوظ داشتند. از حالات خواب گرفته تا بیداری، سفر و حضر، منزل و مسجد، شب و روز همۀ حالات آنحضرت را با استیعاب كامل جمعآوری نموده، آثار ارزندهای را برای قرون بعدی بهجای گذاشتهاند تا كسانی كه میخواهند به زندگی سراسر عزت و شرافت پیامبر و مقتدای خویش بنگرند، صفحات پربار سیره نبوی را ورق زده، با تأسی به آن، زندگی عملی خویش را با آن وفق دهند و سنتهای سنیّه و پرارج رسولالله صلیاللهعلیهوسلم را در زندگی خویش پیاده كنند.
از آنجاییكه عشق و محبت حقیقی با نبی اكرم صلیاللهعلیهوسلم در قلب و جان صحابه كرام رضیاللهعنهم جای گرفته بود، هیچ دقیقهای از زندگی پربار آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم را فروگذار نكردند. به عنوان مثال اگر به واقعه و حدیث حجةالوداع آن سرور عالمیان بنگریم به این حقیقت همیشهجاوید میرسیم كه صحابه تمام ریزهكاریهای این سفر را در اذهان خویش جمعآوری نموده، آن را برای آیندگان بازگو كردهاند.
علامه سید ابوالحسن علی ندوی رحمهالله در تقریظ كتاب شیخالحدیث مولانا محمدزكریا كاندهلوی به نام «حجة النبی صلیاللهعلیهوسلم و عمراته» مینگارد: «صحابه كرام رضیاللهعنهم از فرط عشق و محبت و بنا بر التهاب زبانههای شوق و محبت در این سفر، حد و مرز منازل و محل اتراق پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوسلم را در میان مكه و مدینه بیان نموده، روزهای سفر را برشمردهاند و اینهم در زمانی صورت گرفته كه مردم با نگارش خاطرات روزمره و تدوین سفرنامهها آشنایی و شناخت چندانی نداشتند، ولی شعلههای محبت به انسان الهام نموده رسم و آیین آن را به او مینمایاند، لذا هیچ حصهای از این سفر پرسازوبرگ و مملو از وقایع از چشم آنان مخفی نمانده است، حتی داستان حلق (تراشیدن) موها، نام حالق، به چه كسانی موهای قسمت راست سر و به چه كسانی موهای قسمت چپ سر را عطا كرد، همه را حفظ نمودند. یقیناً اینها تفاصیلی هستند كه مصدرشان جز حب عمیق چیز دیگری نمیتواند باشد.» [ابوالحسن علی ندوی، شخصيات و كتب، ص: 199، دارالقلم]
بهراستی جز عشق و محبت بینظیر چه داعیهای میتواند انسانها را به چنین اعمال حسنهای وادارد؟ و كدامین شخصیت و مرد قدرتمند و اهل منصب میتواند چنین جایگاه رفیعی در میان اتباعش داشته باشد؟
بر همین اساس اصحاب كرام رضیاللهعنهم هیچ زاویهای از زوایای حیات پربار رسول اكرم صلیاللهعلیهوسلم را مهمل نگذاشتند، بلكه زندگی ایدهآل و سراسر عزت و مجد ایشان را برای آیندگان ضبط و ثبت نمودند و امروز صفحات تاریخ اسلامی با ذكر و یاد آنهمه ایثار و ازخودگذشتگی همچون ماه تابان و آفتاب فروزانی بر تارک جهان میدرخشد.
کاتانی، فاضل آلمانی در كتاب خود «سنن اسلامی» چنین مینگارد: «حقیقت آنست كه در زندگی صحابه كرام از هر زاویهای كه بنگریم تحولات شگفتانگیز و بزرگی رخ داد و بعدها در دشوارترین حالات كارزار، این امر را به اثبات رساندند كه نخستین بذرهای آیین محمدی در مستعدترین زمین افكنده شده است كه در نتیجه، ثمرات مطلوب و پسندیدهای را بهبار آورد و این عمل از طریق مردانی باكفایت و باهمت عالی به انجام رسید كه حافظ صحیفه مقدس نبوی و امین آن بهشمار میرفتند و هر آنچه را كه از پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوسلم از گفتار و فرامین تلقی میكردند بر حفاظت و نگهداری آن همت میگماردند، بیگمان آنها رهبران پیشرو و گرامی اسلام بودند كه از میان آنان فقها، علما و محدثین نخستین جامعه اسلامی پا به عرصه وجود گذاشتند». [ابوالحسن علی ندوی، صورتان متضادتان، ص:24]
تصویری از سیمای پیامبر صلیاللهعلیهوسلم از زبان یاران
حضرت رسول اكرم صلیاللهعلیهوسلم از چنان خصوصیات و ویژگیهایی برخوردار بود كه قلوب یاران را جذب کرد و بنا بر همین سجایای اخلاقی و صفات بسیار زیبای ایشان بود كه اصحاب كرام رضواناللهعلیهماجمعین برای بیان اوصاف ایشان والاترین تعبیرها را چینش کرده، با بهترین اوصاف و دلانگیزترین تعبیرات، جمال زیبا و سیمای پاک ایشان را ترسیم میكردند و این حقایق، جلوههایی از همان عشق و محبت آنان را به تصویر میكشد.
حضرت براءبنعازب رضیاللهعنه میفرماید: من ندیدم كسی را با موهای بلند و در لباسهای سرخگونه زیباتر از رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم.
حضرت ابوهریره رضیاللهعنه میفرماید: «ما رأیت شیئا أحسن من رسول الله صلیاللهعلیهوسلم کأن الشمس تجری فی وجهه و إذا ضحك یتلألؤ فی الجُدُر» (من چیزی را زیباتر از رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم مشاهده نكردم، گویا خورشید در چهره ایشان جریان داشت و هنگامی كه میخندید نور چهرهاش بر دیوارها میتابید.)
مردی به حضرت جابربنسمره رضیاللهعنه- گفت: آیا چهرۀ پیامبر صلیاللهعلیهوسلم مانند شمشیر بود؟ فرمود: خیر، بلكه مثل آفتاب و مهتاب و دایرهمانند بود.
حضرت اممعبد رضیاللهعنها در مورد رسول اكرم صلیاللهعلیهوسلم چنین اظهار میداشت: «أجمل الناس من بعید و أحلاه و أحسنه من قریب.» (زیباترین مردمان از دور، و شیرینترین و نیكوترین آنان از نزدیک بود.)
در حدیث ابنابیهاله آمده است: «یتلألؤ وجهه تلألؤ القمر لیلة البدر.» (چهره ایشان همچون درخشش ماهتاب در شب چهارده میدرخشید.)
حضرت علی رضیاللهعنه در مورد ایشان فرمود: هر كس ناگهان ایشان را مشاهده میكرد هیبتزده میشد، و هر كسی همراه با شناخت، ایشان را درمییافت، دوستش میداشت. توصیفكنندۀ او میگوید: من قبل از ایشان و بعد از ایشان مانند او را نیافتم. [قاضی عياض، الشفاء بتعريف حقوق المصطفی، ص 104، مکتبة الغزالی، دمشق]
از حضرت انس رضیاللهعنه روایت شده است كه فرمود: «ما شممتُ عنبراً قط و لا مسكا و لا شیئا أطیب من ریح رسول الله صلیاللهعلیهوسلم.» (من هرگز عنبر و مسک و چیزی را بهتر و نیكوتر از بوی رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم استشمام نكردهام.)
حضرت جابربنسمره رضیاللهعنه پس از آنكه رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم رخسار ایشان را دست زد، فرمود: دست رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم سردی و بویی داشت، گویا آن را از عطردان عطاری بیرون آورده بود.
دیگری فرموده است: وقتی با كسی مصافحه میكرد، در طول روز آن شخص بوی آن را مییافت و هنگامی كه دستش را بر سر كودكی میگذاشت، بنا بر بویی كه داشت از میان كودكان شناخته میشد.
روزی رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم در منزل حضرت انس رضیاللهعنه بر فرشی خوابیده و عرق کرد. مادر انس شیشهای آورده عرق ایشان را جمع میكرد. پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوسلم در اینباره از او پرسید. او گفت: این را با خوشبوییهایمان میآمیزیم و این عرق، از بهترین خوشبوییها است. [قاضی عياض، الشفاء بتعريف حقوق المصطفی، ص 104، مکتبة الغزالی، دمشق]
امام بخاری در تاریخ كبیر از حضرت جابر رضیاللهعنه روایت كرده است كه پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوسلم اگر به راهی میرفت و كسی دیگر از آن راه عبور میکرد، بر اثر خوشبویی رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم، میدانست كه ایشان از آنجا عبور كرده است.
اسحاقبنراهویه فرموده است: این بوی رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم، بدون آنكه خوشبویی استعمال نماید قابل استشمام بود.
از حضرت ابوهریره روایت شده است كه رسول اكرم صلیاللهعلیهوسلم فرمود: من آقای فرزندان آدم در روز قیامت هستم. [ رواه مسلم]
از حضرت واثلةبناسقع رضیاللهعنه روایت شده است كه فرمود: از رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم شنیدم كه فرمود: خداوند عزّوجل از فرزندان حضرت اسماعیل، كنانه را برگزید و از میان كنانه، قریش را برگزید و از میان قریش، بنیهاشم را برگزید و از میان بنیهاشم مرا برگزید.
دیدگاههای کاربران